اسلام دین جامعی است و کارآمدی آن برای اداره جامعه در همة زمینهها و ابعاد، کاملاً اثبات شده و شناخته شده است. نگرشهای غیرجامع به اسلام، دین مبین و سعادتبخش را ناقص معرفی کرده و از سوی دیگر باعث پدید آمدن اختلاف بین علما و تردید در مردم خواهد شد. اسلام دنیا را مزرعه آخرت میداند، دنیاگرایی و رها کردن آخرت، آخرتگرایی و رها نمودن دنیای مردم، جامعیت اسلام را نادیده گرفته و سبب به وجود آمدن انحراف بسیاری در جامعه میشود. همینطور است که ولی فقیه در نظام اسلامی، تنظیم و متعادلکنندة این مسائل در دایرة اسلام و مصلحت جامعه است و جامعیت اسلام را حفظ مینماید.
«بسیاری از زمانها بر ما گذشت که یک طایفهای فیلسوف و همان – عرض میکنم که – عارف و صوفی و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند، اینها گرفتند آن معنویات را، هر کسی به اندازه ادراک خودش، و تخطئه کردند قشریون (را). تمام ما عدای خودشان را قشری حساب کردند و تخطئه کردند بلکه وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه میکنیم که، تمام آیات را، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی و جهات فلسفی و جهات معنوی، و به کلی غفلت کردند از حیات دنیاوی و جهاتی که در اینجا به آن احتیاج هست و تربیتهایی که در اینجا باید بشود؛ از این غفلت کردند. به حسب اختلاف مشربشان رفتند دنبال همان معانی بالاتر از ادراک – مثلاً – عامه مردم. و علاوه بر اینکه آن معانی را – مثلاً – تحصیل کردند، ماعدای خودشان را تخطئه کردند. و در همین اوان و همان عصر، یک دسته دیگری که اشتغال داشتند به امور فقهی و به امور تعبدی، اینها هم تخطئه کردند آنها را: یا حکم الحاد کردند، یا حکم تکفیر کردند، یا هر چه کردند، آنها را تخطئه کردند. و این هر دواش خلاف واقع بوده. اینها محصور کردند اسلام را به احکام فرعیه؛ و آنها هم محصور کرده بودند اسلام را به احکام معنویه، به امور معنویه و به مافوقالطبیعه. آنها – به خیال خودشان – مافوقالطبیعه همه جهات هست؛ اینها هم – به خیال خودشان – احکام طبیعت و فقه اسلامی و اینهاست ودیگران همهاش بیجهت است. و اخیراً باز یک وضع دیگری پیدا شده است و آن اینکه اشخاصی پیدا شدهاند، نویسندههایی پیدا شدهاند که متدینند، خوبند، خدمتگزارند، چنانچه آنها هم خوبند، فقها هم خدمتگزار، متکلمین و فلاسفه هم خدمتگزار، اینها هم – همه هم – میخواستند به اسلام خدمت بکنند، میخواستند احکام اسلام را – او به حسب فهم خودش، او به حسب فهم خودش، برای مردم تشریح کنند و بیان کنند. حالا هم یک جمعی پیدا شدهاند که اینها نویسندهاند و خوب هم چیز مینویسند لکن آیات قرآن را عکس آن چیزی که فلاسفه و عرفا آن وقت (مطرح) کرده بودند و همه مادیات را برمیگرداندند به معنویات، اینها تمام معنویات را به مادیات برمیگردانند، عکس آنها.
آنها میگفتند که اصلاً اسلام آمده است برای اینکه توحید و سایر – مثلاً – مسائل عقلی الهی را تعلیم بکند و سایر چیزها، همه مقدمه آن است و اینها را باید رها کرد و خذالغایات باید شد. از این جهت اعتنا به فقه – البته نه همه، بعضیشان – به فقه و فقها و اعتنا به اخبار و اعتنا به ظواهر قرآن (و) کثیری از احکامی که در قرآن هست، اینها را کار نداشتند؛ رد نمیکردند لکن مثل رد کردن بود؛ همان کار نداشتن و بیطرف بودن و چی کردن و از آن طرف هم اصحاب اینها را تخطئه کردن و قشری خواندن اینها. این معنایش این بود که ما نومن ببعض و بعضیاش را نه، ما کار نداریم یا قبول نداریم.»
«دستهای دیگر از روحانی نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا میدانستند و سر به آستانه دربار میساییدند، یکمرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آنهمه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهای بیشعور میگفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز میگویند مسؤولین نظام کمونیست شدهاند! تا دیروز مشروبفروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان – ارواحنا فداه - را مفید و راهگشا میدانستند، امروز از اینکه در گوشهای خلاف شرعی که هرگز خواست مسؤولین نیست رخ میدهد، فریاد «وا اسلاما» سر میدهند! دیروز «حجتیهای»ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند! «ولایتی»های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند! راستی اتهام امریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر میشود؟ از آدمهای لامذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بیشعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایهها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزههاست، و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.»
منبع:. صحیفه امام، ج 3، ص 221 و 222
صحیفه امام، ج 21، ص 281
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد