محمد طیار می گوید:
روزی به خانه
امام باقر علیه السلام رفتم و اجازه ورود گرفتم. امام اجازه نفرمود ولی به شخص دیگری اجازه ورود داد. من به خانه برگشتم و با حالتی غمگین خود را روی تختم انداختم، اعتقادم را به امام از دست دادم و به فکر فرو رفتم که حق با کدام فرقه است:
مُرجئه،
قدریّه،
حروریّه، یا
زیدیّه. از خود میپرسیدم به کدام فرقه ایمان بیاورم.
همین طور که در فکر بودم در خانه را زدند.
فرستاده امام باقر علیه السلام بود. گفت:«امام تو را خواسته است.»
با او به منزل امام رفتم. امام با دیدن من فرمود:«ای محمد! نه به سوی
مرجئه برو، نه
قدریه، نه
حروریه، نه
زیدیه. به سوی ما بیا! من که تو را به خانه راه ندادم، دلیل داشت.» آنگاه دلایلی را بیان فرمود که مرا قانع کرد.
من نیز سخن او راپذیرفتم و اعتقادم به امامتش راسخ شد.
منابع:
بحار الانوار، ج 46، ص 271، حدیث 74.
مراجعه شود به:
معجزات امام باقر علیه السلام