نه اهل
مدینه و نه اهل
کوفه، پایتخت جهان اسلام در زمان امارت
علی علیه السلام ، هیچکدام هویت واقعی
معاویه را نمیشناختند. بهترین دلیل این ادعا ماجرای قرآن بر سر نیزه کردن سپاه معاویه است. ساعاتی بیشتر به پیروزی لشگر
عراق بر لشگر شام باقی نمانده بود و به دست
عمروعاص، قرآنهای زیادی بر سرنیزهها رفت. لشگر شام، سپاه امام علی علیه السلام را دعوت به عمل به قرآن کردند، و علی علیه السلام هر چه به کوفیان گفت معاویه را به قرآن اعتقادی نیست و او تنها در پی ریاست و حکومت است، باور نکردند.
اما این باور سرانجام با عملکرد فرزندش،
امام حسن علیه السلام، پس از صلحش با معاویه در دل مردم نفوذ کرد.
معاویه پس از صلح در همان لشگرگاه کوفیان در
نخیله (نزدیک کوفه) در خطبههای نماز جمعه گفت:«من با شما نجنگیدم که نماز بخوانید، روزه بگیرید، حج کنید و زکات دهید. شما خود این کارها را خواهید کرد. بلکه با شما جنگیدم تا بر شما حکومت کنم، و این را خدا به من عنایت کرد، اگر چه شما ناراضی بودید.»
او در این سخنان صریحا گفت «من کاری به نماز و روزهی مردم ندارم و فقط در پی حکومتکردن هستم.»
مراجعه شود به:
هدف امام حسن علیه السلام از صلح با معاویه