ابوبصیر میگوید:
روزی با
امام باقر علیه السلام وارد مسجد شدم. امام به من فرمود:«از مردم بپرس آیا مرا میبینند.»
هر کس جلو میآمد، من از او میپرسیدم:«آیا امام باقر را میبینند؟»
میگفتند:«نه.» در حالی که امام در کنار من ایستاده بود.
در این هنگام ابوهارون که نابینا بود، وارد مسجد شد. امام فرمود:«از او بپرس.»
پس من به ابوهارون گفتم:«آیا امام باقر را میبینی؟»
گفت:«مگر همان کسی نیست که آنجا ایستاده؟»
گفتم:«از کجا فهمیدی؟ مگر نابینا نیستی؟»
ابوهارون گفت:«چگونه او را نبینم و حال آنکه او نوری درخشان است.»
منابع:
بحار الانوار، ج 46، ص 243، حدیث 31.
مراجعه شود به:
معجزات امام باقر علیه السلام