لیبرالیسم بر پایه اندویدوآلیسم بنا شده است و اندویدوآلیسم( Individualism )در فارسی به صورت اصالت فرد یا فردگرایی ترجمه شده است.
بنابراین نظریه اگر تأمین منافع فرد وآزادیهای او در جامعه به طور کامل صورت پذیرد، این امر خود به خود به تامین مصالح اجتماعی نیز منتهی خواهد شد.
محدود ساختن آزادیهای فردی در هیچ صورت صلاح نیست، بلکه تمام اختلالات در زندگی انسانی از همین جا ناشی می شود که دولت یا هر مرکزیت متمرکز اجتماعی دیگر به تضعیف فرد و تحدید آزادی عمل او مبادرت ورزد. این دخالت در قالب قوانین و نظامات حقوقی که منجر به محدود ساختن آزادیهای فردی به خصوص در زمینه اقتصادی میشود سبب ایجاد فساد است .
بنابراین معتقدان به اندویدوآلیسم به طور کلی با نظارت و مداخله دولت در فعالیتهای اقتصادی مخالفت می کنند. اینان چون سرشت انسان را به طور طبیعی نیک میشناسند لذا عقیده دارند که اگر او را به حال خود واگذارند بسوی پاکی و نیکی حرکت خواهد کرد و اگر برخلاف مقتضای طبیعت بخواهند حقوق طبیعی او را سلب کنند باعث انحراف او از طبیعت اولیهاش که همانا پاکی و نیکی است خواهند شد.
در مقابل نظریه فردگرایی، نظریه جامعهگرایی یا سوسیالیسم قرار دارد که معتقد به محدود ساختن آزادی عمل فرد برای تأمین منافع اجتماعی است. البته در اینجا مفهوم عام سوسیالیسم مورد نظر است که شامل تمامی نظامات و مکتبهای سیاسی است که اصالت را از آن جامعه میدانند.
اصطلاح دیگری هم وجود دارد که مبین همین معنی است و آن کلکتیویسم یا اصالت جمع است. بنابراین نظریه، اگر انسان آزاد شود و از جانب دولت که نماینده جامعه و اکثریت تلقی می شود آزادی عملش محدود نگردد، به علت سود جوییهای افراد، جامعه به دو قطب ظالم و مظلوم تقسیم میشود. لذا باید از آزادیهای فردی به نفع جامعه چشم پوشید و دولت را در تمامی فعالیتهای افراد به خصوص فعالیتهای اقتصادی مداخلهای تعیین کننده داد.
بر این اساس نظریههای سیاسی چندی از طرف برخی از فلاسفه اجتماعی و شخصیتهای سیاسی ارائه شده است، از جمله کلیه نظامات اجتماعی سوسیالیستی و مارکسیستی که هر یک از آنها درجه ای از کلکتیویسم را مبنای تئوریهای خود قرار داده اند.
کتاب آشنایی با مکاتب و اصطلاحات عقیدتی و سیاسی
نویسنده: دفتر برنامه ریزی و کتب درسی
صفحه: 139-140