همانطور که می دانید، در
قیاس اقترانی سه حد وجود دارد:
حد اصغر،
حد اکبر،
حد اوسط
اما موقعیت حد وسط نسبت به اصغر و اکبر در دو
مقدمه قیاس، صورتهای مختلفی دارد که قیاس بر اساس آن ها چند گونه است. به عبارت دیگر، قیاس اقترانی از لحاظ موقعیت حد وسط در
صغری و
کبرای آن، به چهار شکل منقسم می شود.
این چهار شکل عبارتند از:
1-(شکل اول) حد وسط یا
محمول در صغری است و
موضوع در کبری.
2-(شکل دوم) حد وسط یا هم در صغری محمول است و هم در کبری.
3-(شکل سوم) حد وسط یا هم در صغری موضوع است و هم در کبری.
4-(شکل چهارم) حد وسط بر عکس شکل اول است؛ یعنی در صغری موضوع است و در کبری محمول.
هر یک از این صورت ها را
شکل می نامند. بر همین اساس،
منطق دانان، شکل را اینگونه تعریف کرده اند:
شکل یعنی قیاس اقترانی به لحاظ موقعیت حد وسط نسبت به طرفین خود (یعنی اصغر و اکبر).
نور علیشاه اصفهانی در منظومه کبرای خود، این اشکال چهارگانه قیاس اقترانی را که اهمیت بسیار دارند، برای سهولت در حفظ، در دو بیت زیر به نظم در آورده است:
اوسط اگر حمل یافت در بر صغری و باز،،، وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
حمل به هر دو دوم، وضع به هر دو سوم،،، رابع اشکال را عکس نخستین شمار
اکنون برای هر یک از این اشکال، مثالی می زنیم:
1-
شکل اول (حد وسط در صغری محمول باشد و در کبری موضوع):
زمین (موضوع) (اصغر)
سیاره (محمول) (حد وسط)
است. (صغری)
هر سیاره (موضوع) (حد وسط)
کروی (محمول) (حد اکبر)
است. (کبری)
زمین کروی است. (نتیجه)
2-
شکل دوم (حد وسط در هر دو مقدمه قیاس(صغری و کبری) محمول واقع شود):
هر سنگی (موضوع) (اصغر)
جامد (محمول) (حد وسط)
است. (صغری)
هیچ جیوه ای (موضوع) (اکبر)
جامد (محمول) (حد وسط)
نیست. (کبری)
هیچ سنگی جیوه نیست. (نتیجه)
3-
شکل سوم (حد وسط در هر دو مقدمه (یعنی هم در صغری و هم در کبری) موضوع باشد):
هر انسانی (موضوع) (حد وسط)
حیوان (محمول) (اصغر)
است. (صغری)
هر انسانی (موضوع) (حد وسط)
جسم (محمول) (اکبر)
است. (کبری)
بعضی حیوان ها جسم هستند. (نتیجه)
4-
شکل چهارم (حد وسط در صغری موضوع و در کبری محمول باشد):
هر انسانی (موضوع) (حد وسط)
حیوان (محمول) (اصغر)
است. (صغری)
هر کاتبی (موضوع) (اکبر)
انسان (محمول) (حد وسط)
است. (کبری)
بعضی حیوان ها کاتبند. (نتیجه)
هر یک از اشکال چهار گانه قیاس اقترانی می تواند شانزده حالت یا ضرب به خود بگیرد.
برای آگاهی از این مطلب و در ادامه همین مطالب، نگاه کنید به:
منابع
- مجموعه آثار(شهید مطهری)، جلد 5، صفحه 94و 95
- منطق مظفر،جلد 2، صفحه 30، 31، 33
- کلیات منطق صوری، صفحه 317 و 318