اشکال
بنا به عقیده بسیاری از مخالفان
منطق، این علم معیار صحت و درستی
فکر نیست.
مهمترین دلیلی که این اشخاص برای نظر خود آورده اند، این است که اگر منطق درست بود و ملاک معینی به دست تمام اشخاص می داد، می بایست
دانشمندان و متفکران و
فلاسفه ای که قواعد منطقی را آموخته بودند، هیچ اشتباهی نمی کردند و نیز با یکدیگر اختلاف فکری نداشتند و همه باید به یک نتیجه می رسیدند؛ چرا که قواعد منطقی معین است و با رعایت این قواعد، هیچ گاه انسان نباید به خطا بیفتد.
در حالی که می بینیم دانشمندان و فلاسفه اشتباهات فراوان داشته اند و علاوه بر این، اختلافات بزرگی میان افکار و آرائشان برقرار است.
پاسخ
1- به طور کلی منشا خطای انسان یا به علت نادرستی محتوا و
مواد اولیه ای است که
قضایا از آن ها تشکیل می شود و یا ممکن است آن مواد اولیه درست باشد و خطا در شکل و نظم و ساختمان و
صورت فکر اتفاق افتاده باشد.
منطق عهده دار صحت صورت و شکل
قیاس است و به محتوای آن کاری ندارد.
به تعبیر روشن تر، علم و قواعد منطق در اصل ضامن درستی فکر از جهت ساختار و قالب تفکر است و در جنبه محتوا و ماده قضیه و فکر، هیچ قاعده و اصلی نیست که صحت فکر را تضمین کند و تنها ضامن، مراقبت و دقت شخص فکر کننده است.
(البته علم منطق از این جنبه نیز غفلت نکرده و مبحث
صناعات پنجگانه(خمس) را به همین دلیل به وجود آورده تا صحت محتوا و مواد قیاس و فکر را نیز بررسی نماید.)
مثلا ممکن است از یک سلسله قضایای تجربی قیاس هایی تشکیل شود، اما آن تجربه ها به عللی ناقص و غیر یقینی باشد و خلاف آن ها ثابت شود. این جنبه بر عهده منطق ارسطوئی نیست و به همین دلیل نیز آن را
منطق صوری (صورت و قالب) می نامند.
آنچه بر عهده این منطقمی باشد، این است که قضایا را به صورت صحیحی تالیف کند تا منشا اشتباه نگردند.
2- مجهز بودن تنها به قواعد منطقی برای جلوگیری از اشتباه در فکر کافی نیست.
آنچه ضامن حفظ از اشتباه است، به کار بستن دقیق قواعد منطقی است. همچنانکه مجهز بودن به علم پزشکی برای معالجه بیماری کافی نیست و باید آن را با دقت به کار بست.
اشتباهات منطقی بسیاری از عالمان به منطق، به علت نوعی شتابزدگی و تسامح در به کار بستن اصول منطقی بوده است.
بنابراین، همان طور که به صرف عدم تخصص یک پزشک و نادستی معالجه او نمی توان علم پزشکی را نادست دانست، به همین ترتیب با مشاهده اشتباهات یک یا چند
منطقی دان، نمی توان علم منطق را بی اعتبار دانست.
منابع
- مجموعه آثار شهید مطهری، جلد 5، صفحه 105 و 106