مقدمه
به راستی زمانی که بشر تصور میکرد زمین مسطح است و سنگینی آن روی شاخ گاو قرار دارد، گاو نیز پشت ماهی واقع شده است، آیا تعجب نداشت اگر کسی ادعا میکرد که
ماه و
خورشید و
ستارگان در فلک بی انتها شناورند؟ بلی ، در چهارده قرن پیش در قرآن آمده است "زمین و آسمانها را روی ستونی که دیده نمیشود خلق فرموده و آن ستون ،
جاذبه است که در بین کرات با همه دوری و بعد مسافت برقرار میباشد".
در قرن 16 تا 17 یعنی دوران زندگی
گالیله دانشمند معروف ایتالیایی که ادعا میکرد، زمین گرد است و به دور محور خود میچرخد، مردم آنقدر تعجب کردند که او را دیوانه خواندند. کشیشان که این ادعا را بر هم زننده دستگاه خود میشمردند، دستور توقیف و مرگ او را دادند. او نیز از ترس مرگ از گفته خود باز گشت. غافل از اینکه در ده قرن پیش از او ، در قرآن بوضوح آمده است "همه این کرات در افلاک شناورند."
علاوه بر اشاره به
حرکت وضعی و
انتقالی زمین در آیههای مختلف ، حرکات خفیف زمین نیز در قرآن بخوبی تشریح شده است. خداوند متعادل در قرآن کریم میفرماید: "کوهها را میبینی و تصور کنی که ساکن هستند، حال اینکه آنها مانند
ابر حرکت میکنند". امروزه این مطلب با کشف حرکات مختلف زمین بخوبی روشن شده است. سواحل شمالی اروپا یعنی آلمان و هلند به تدریج زیر آب میرود و سواحل جنوب فرانسه رو به خشک شدن است. یعنی قاره اروپا حرکت تدریجی نوسانی دارد. درباره ماه و خورشید نیز آمده است "خورشید در فضا نور افشانی میکند، ولی ماه از خود نوری ندارد و نورش منعکسه است". این است اعجاز قرآن که درباره خلقت زمین ، آسمان ، آدمیان ، حیوان و گیاه نظرات دقیق و صریحی ابراز داشته و در تمامی موارد راه زندگی و هدایت بشر را مشخص کرده است.
هدایت الهی در اجرام آسمانی
کلیه ستارگانی که از لحاظ تعداد ، عظمت ، فاصله ، نور و حرارت چشمها را خیره کرده و اعجاب دانش پژوهان جهان را بر انگیخته و این نظامهای بدیع کهکشانی را پدید آورده است، همه و همه مربوط به آسمان و فضای نزدیک است. اما در فضای دور چه خبر است؟ آن فضا چه وسعت و عظمتی دارد؟ و چه رازها و موجوداتی در آن وجود است، هنوز مجهول است و این موضوع حاکی از عظمت فوقالعاده و شگرف جهان هستی است. قرآن این حقیقت را با این آیات بیان کرده است:
آیه 6 سوره صافات: ما آسمان نزدیک را به زینت ستارگان آراستهایم.
آیه 67 سوره ملک: ما آسمان نزدیک را به وجود چراغهایی زینت بخشیدهایم.
قرآن مجید که ترجمان فطرت و عقل است، در زمانی که بشر در قعر جهالت بود، در اوج فصاحت و بلاغت ، پرده از اسرار پدیدههای طبیعی برداشته و در ضمن آنها در موارد بسیاری به حرکت خورشید و ماه و کیفیت اجرام آسمانی تصریح میکند، از جمله: "خداوند خورشید و ماه را مسخر گردانید و هر یک تا زمان معینی به گردش خود ادامه میدهند." (
رعد ،
فاطر ،
زمر ،
لقمان)
"خورشید و ماه هر یک در مداری شناور میباشند." (
یس آیه 40)
"خداوند خورشید و ماه را در حالی که هر یک در حال حرکت هستند، به نفع شما مقهور و مسخر گردانیده است." (
ابراهیم آیه 33)
قیامت از دید قرآن
"و اذا نفخ فی الصور نفخه واحده" (
الحاقه - 13) و آنگاه که در صور دمیده شود، دمیدنی واحد ، این دمیدن در "صور" هر چه باشد، در حقیقت صدور فرمان شروع انفجار است.
"و حملت الارض و الجبال فدکتاد که واحده" (
الحاقه - 14) و زمین از جا کنده شود کوهها در هم کوفته شوند، کوفتنی واحد.
"فیومئذ وقعت الواقعه" (
الحاقه - 15) پس در چنین زمانی است که واقعه (صیحه بزرگ) اتفاق میافتد.
"انشقت السما فهی یومئذ واهیه" (
الحاقه - 16) و آسمان از هم پاشیده شود که چنین هنگامی آسمان سست می باشد.
"یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا" (
مزمل - 14) هنگامی که زمین وکوهها به شدت بلرزند و کوهها چون توده هایی از گرد و غبار پراکنده شوند.
"فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر" (
قیامه = 9،8،7) تا گاهی که چشمها از نور شدید خیره بشوند ماه بگیرد و خورشید و ماه جمع کرده شوند (خورشید و ماههای زیادی داریم، مراد همه اجرام سماوی است، خورشید و ماه به عنوان نمونه به اینها اشاره رفته است، به معنی جمع شدن همه اجرام عالم است. زیرا خورشید و ماه دو جرم استثنایی نیستند.)
"واذا الارض مدت والقت ما فیها و تخلت" (
انشاق - 3 ، 4) یعنی: هنگامی که زمین ، آنچه را که در بر دارد افکند و زمین فشرده کنونی به اطراف گسترده شود. کره زمین خرد و از هم پاشیده و بصورت گرد و غبار (اتمهای پراکنده) در خواهد آمد.
"در قرآن تاکید می شود که ساعت ، یعنی حادثه نابودی جهان ، یک امر ناگهانی است و به هیچ وجه برای انسان قابل پیش بینی نیست، این مطلب از بسیاری از آیات استنباط می گردد، از جمله
آیه 187 سوره اعراف: "یسئلوک عن الساعه ایان مرسیهخا - قل انما علمها عند ربی لایجلیها لوقتها الا هو - ثقلت فی السموات والارض - لاتاتیکم الا بغته ..." (
اعراف - 187)
قیامت یک حادثه وعده داده شده از جانب خداست و وعده خدا حق است، زمان وقوع قیامت را تنها خدا میداند (...لایجلها لوقتها الا هو...) و هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد (تکاد السموات یتفطرن من فوقهن ...) با توجه به ناگهانی بودن قیامت ، انسان در هیچ لحظهای از زمان نمیتواند نسبت به عدم وقوع آن مطمئن باشد. محل وقوع این حادثه کجاست و از کجا آغاز خواهد شد؟ این سؤالی است که برای پاسخ دادن به آن باید در آیات زیر به دقت تأمل کرد:
"بل الساعه موعد هم و الساعه ادهی و امر" (
القمر - 46)
"والیوم الموعد" (
بروج - 2)
"بل لهم لن یجدوا من دونه موئلا" (
الکهف - 57)"
"حتی اذا راواما یوعدون فسیعلمون من اضعف ناصرا و اقل عددا" (
جن - 24)
"قل ان ادری اقریب ما توعدون ام یجعل له ربی امدا" (
جن - 25)
"فذرهم یخوضوا و یلعبوا حتی یلاقوا یومهم الذی یوعدون" (
معارج - 42)
"خاشعه ابصارهم یرهقهم ذله ذلک الیوم یوعدون" (
معارج - 44)
"انما توعدون لصادق" (
ذاریات - 5)
از آیات فوق معلوم میگردد که ساعت (قیامت) در این آیات با کلماتی همچون: موعود - موعد - مایوعدون - ماتدعدون و از این قبیل مشخص گردیده است، به عبارت دیگر ، منظور از "موعد" در آیات فوق همان "ساعت" است، یعنی حادثه قیامت. حال به آیه زیر دقت میکنیم:
"و فی اسما رزقکم و ما تدعدون" (
الذاریات - 22)
و روزی شما و آنچه که وعده داده میشوید در آسمان است.
اکنون رجوع می کنیم به آیه 187 سوره اعراف "... ثقلت فی السموات و الارض ..."
"وجود و حضور قیامت در همه جا سنگینی میکند، در آسمانها و زمین ، یعنی در درون هر
اتمی و هر
کهکشانی".
پس حادثه "ساعت" به مکان بخصوصی تعلق ندارد، بلکه همزمان در همه جای جهان آغاز میگردد و در لحظهای هر هفت آسمان را نابود میکند. زمان حادثه بسیار کوتاه است، به نحوی که شاید از یک چشم بر هم زدن هم کوتاهتر باشد:
"... و ما امر الساعه الا کلمح البصرا و هو اقرب..." (
نحل - 77)
و ماجرای قیامت نیست مگر به اندازه چشم بر هم زدن و یا کوتاهتر از آن ...
"ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی" (
روم - 8)
"فاذا النجوم طمست. و اذا السما فرجت و اذا الجبال نسفت" (
مرسلات - 8 - 10) پس هنگامی که ستارگان بی نور و محو شوند و آسمان شکافته شود و کوهها برافکنده شوند ... .
"اذا الشمس کورت" (
تکویر - 1) هنگامی که خورشید بی نور شود.
"و اذا النجوم انکدرت" (
تکویر - 2) هنگامی که ستارگان تیره شوند.
"و اذا الجبال سیرت" (
تکویر - 3) گاهی که کوهها رانده شوند.
و اذا البحارز سجرت" (
تکویر - 6) گاهی که دریاها بهم آمیزند.
"واذا السما کشطت" (
تکویر - 11) گاهی که آسمانها بر کنده شود.
"اذا السما انفطرت و اذا لکواکب انتثرت و اذا البحار فجرت" (
انفطار - 3 - 1) یعنی: هنگامی که آسمان شکافته شود و
ستارگان از هم بپاشند و دریاها بهم ریزند.
"واذا السما انشقت" گاهی که آسمان بشکافت.
"و اذنت لربها و حقت" و فرمانبردار برای پروردگار خویش و سزاوار شد.
"یوم تمور السما مورا و تسیر الجبال سیرا" (
طور - 9 و10) هنگامی که آسمان بخزد و کوهها به حرکت در آیند.
"و السموات مطویات بیمینه" (
زمر - 67) وآسمانها پیچیده اند به دستش.
"کلشی هالک الاوجهه" (
قصص - 88): هر چیزی نابود است جز رویش.
"یوم تکون السما کالمهل و تکون الجبال کالعهن" (
معارج - 9 و 8) یعنی روزی که گردد آسمان چون روغن گداخته و گردند کوهها چون پشم.
"فارتقب یوم تاتی السما بدخان مبین" (
دخان - 9) یعنی: پس چشم به راه روزی باش که آسمان به دودی آشکار تبدیل شود.
"بدیع السموات والارض قضی امرا فاتما بقول له کن فیکون" (
بقره - 117) یعنی: پدید آرنده آسمانها و زمین و هرگاه بگذارند امری را جز این نیست که گویدش بشو پس بشود.
"ثم استوی الی السما و هی دخان لها و للارض اتینا طوعا اوکرها قالتا اتینا طامعین" سپس خداوند به آسمان پرداخت و آسمان همچون توده دودی بود و به آسمان و زمین فرمان داد که خواه و ناخواه بحرکت آیید، آسمان و زمین پذیرفتند. نکته آنکه ، آیات "بدیع السموات و الارض ..." و "ثم استوی الی السما و هی دخان ..." در مورد آفرینش جهان فعلی میباشد. ظاهرا چنین تخریب سریع و عظیمی نمیتواند باشد مگر طی یک انفجار وحشتناک اتمی که ظرف مدت بسیار کوتاهی ، همه اتمهای جهان را که واحد ساختمانی ماده هستند، از درون بشکافد و به انرژی خالص تبدیل کند و دیگر هیچ اثری از ماده باقی نگذارد به جز آنچه خدا خواهد، در این شرایط همه جا را نور و حرارت فرا خواهد گرفت:
"فاذا انشقت السما فکانت ورده کالدهان" (
الرحمن - 37)
تا هنگامی که آسمان شکافته شود و همچون روغن گداخته ، گلی رنگ گردد.
"قل لکم میعاد یوم لاتساتخرون عنه ساعه و لا تستقدمون" ... حال به بعضی آیات دیگر توجه می نمائیم:
اذا وقعت الواقعه - خافضه رافعه. اذا رجت الارض رجا و بست الجبال بسا فکانت هبا منبثا" (
واقعه - 6،5،4،3،1) هنگامی که آن واقعه (حادثه) اتفاق بیفتد، آن حادثه ، بالا برنده فرو آورنده و هنگامی که زمین به شدت بلرزد و کوهها روان شوند، روان شدنی و به گرد و غباری پراکنده تبدیل شوند.
سخن بزرگان
استاد سید عبدالعزیز بلادی میفرمایند: "یوم نطوی السما کطی السجل للکتب کما بدانا اول خلق نعیده ، وعدا علینا انا کنا فاعلین" (
انبیاء - 104) هنگامی که آسمان را مانند پیچیدن طومار نامهای در هم پیچیم، آن را به همان نحو که اول بار آفریدیم (خلقت این جهان یعنی "دنیا" منظور است)، مجددا اعاده خواهیم کرد. این امر وعده ماست و ما انجام دهنده وعده هستیم، آیه فوق به دو نکته جالب توجه اشاره میکند. اول اینکه جهان جدید (آخرت) به همان نحو و طی همان مراحلی که جهان فعلی (دنیا) آفریده شده ساخته خواهد شد. و دوم اینکه قبل از خلقت جهان جدید بایستی جهان ، کنونی در هم پیچیده و منقبض گردد و ...)
استاد شهید مرتضی مطهری در یکی از آثارشان درباره سرانجام جهان میفرمایند: "تمامی عالم بسوی انهدام و خرابی میرود و همه چیز نابور میشود و بار دیگر جهان نوسازی میشود و تولدی دیگر مییابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین ونظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد، ادامه مییابد و ..."
پارهای از سخنان معصومین علیهالسلام درباره سرانجام جهان ماده
"حضرت علی علیهالسلام در نهج البلاغه در فصلی مربوط به آفرینش اشیاء ، متعرض این واقعیت شده! میفرمایند:"لم یخلق الاشیا من اصول ازلیه و لا اوائل ابدیه بل خلق ما خلق فاقام حده وصور ما صور فاحسن صورته ، یعنی نیافرید اشیا را از اصول و اولیات ازلی ابدی بلکه آفرید آنچه را که پدید آورد (ماده اشیا را) و حدود و تعنیات آنها را از یکدیگر متمایز نمود و صورت بندی نمود آنچه را که صورتی میپذیرفت و نیکو نمود صورت آنها را ... .
حضرت علی علیهالسلام "نفی ازلیت ، ماده مینماید ضمنا به نفی "ابدیت" آن هم تصریح میفرماید، زیرا آنچه که ازلی نیست ابدی هم نمیتواند باشد.
امام علیهالسلام در دعای جوشن کبیر هم به نفی ازلیت ماده اشاره فرموده است، در آنجا که میفرماید: "یا من خلق الاشیا من العدم". یعنی ای کسی که پدیدهها را از عدم آفریدی." در یکی از دعاهای ملحقات صحیفه سجادیه (از حضرت امام زین العابدین علیهالسلام) که معروف به
دعای روز جمعه است چنین آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمدالله الاول قبل الانشا والاحیا و الاخر بعد فنا الاشیا ... یعنی ستایش خاص خدائی است که آغاز هستی پیش از پیدایش و زندگی است و پایان پس از فنا اشیاء ... . همچنین در
دعای جوشن کبیر ، در مورد نابودی عالم ماده و ابدی بودن خداوند متعال چنین میخوانیم: "یا من یبقی و ینفی کل شی" اوست که بماند و فانی شود هر چیز.
حضرت علی علیهالسلام در نهج البلاغه در خطبهای میفرمایند: "بعد از فنا دنیا خداوند تنها میگردند و هیچ شیئی همراه او نیست. و همانطور که قبل از خلق عالم تنها بوده ، همانگونه هم بعد از نابودی آن تنهاست، نه زمانی وجود دارد، نه مکانی ، اجلها و زمانها معدوم میگردند و سالها و لحظهها ناپدید میگردند و هیچ شیئی جز خداوند واحد قهار که برگشت همه امور بسوی اوست، باقی نمیماند. در دعای جوشن کبیر میخوانیم:"یا من هوا قبل کل شی یا من هو کل شی" یعنی: اوست قبل از هر چیز و اوست پس از هر چیز.
اگر به سخنان معصومین علیهالسلام در این راستا به یادگار ماندهاند، دقت کافی بشود، در مییابیم، که کلام ایشان صرفنظر از آنکه موثق و راسخ هستند، حتی همسنگ با نظریههای دانش راستین میباشند؛ و در ضمن استعمال واژههای فنا و مشتقات آن در کلام مبارکشان حاکی از آن است که ، جهان در نهایت به نابودی و نیستی مطلق کشانده میشود، نه اینکه ناپدید گردد.
نتیجه
آنچه در مجموع از بعضی آیات قرآنی و پارهای مفاهیم اسلامی میتوان دریافت کرد، چندین موضوع اساسی زیر میباشد: جهان ماده دارای پایانی است، یعنی عمری و سرآمدی معین دارد و روزی بایستی از بین برود؛ آیه قرآنی "... و اجل مسمی"؛ به عبارتی دیگر عالم مادی ازلی ابدی و یا همیشگی نیست. بنابراین نظریه ماتریالیستها را رد مینماید. اصل بازگشت (معاد) را در دو بخش ، یکی تحت عنوان اصل بازگشت عالم ماده به همان اصل نخستینش که از آن بوجود آمده و دیگری تحت عنوان اصل بازگشت (رستاخیر) انسانها.
اصل بازگشت عالم ماده ، با تمام وجود صورت میگیرد، بدین معنی تمامی جهان ماده و اجزایش جملگی نابود میشوند؛ بعضی از افراد چنین گمان کردهاند که ویرانی و ریزش اجرام ، تنها شامل قسمتهایی از جهان میشود، ولی قسمتهای دیگر جهان باقی میمانند و یا تغییراتی اندک در آنها پدیدار میشود؛ در حالی که چنین نیست، کل جهان و اجزایش و منجمله
سیاره زمین ، دچار فرو ریختگی و ویرانی و در نهایت دچار نابودی کامل قرار میگیرند و آثاری از جهان حتی باقی نمیماند.
اصل
پیدایش نخستین جهان ، گاز سوزان و یا ذرات اولیه در شکل گرد پراکنده نبودهاند، بلکه بایستی پیش از گاز سوزان و گرد پراکنده ، آفرینشهای اولیه دیگری هم وجود داشته باشند که گاز سوزان و گرد پراکنده ، از آنها حاصل آمدهاند باشند. آفرینش آغازین جهان ، دو عالم امر (خلا فیزیک و میدان واحد گرانشی) ، به عنوان "پیش ماده سازنده عالم" بودهاند، که بطور کن فیکون (بشو پس میشود) از طرف خداوند علیم و قادر مطلق صورت گرفته است؛ (و گاز سوزان و یا گرد پراکنده ، از این پیش ماده سازنده عالم هستی بعدا بوجود آمدهاند.).
حال ، جهان در هنگام ویرانی بایستی به همان اصل آغازینش یعنی دو عالم امر (میدان واحد گرانشی و خلا فیزیکی) تبدیل گردد و این دو عالم امر هم عکس حالت (کن فیکون) ، (نابود شود پس میشود) به نیستی مطلق مبدل میگردند. لذا دریافت کردیم که جهان به همان اصل اولیه خویش گام به گام رجعت میکند، بنابراین ، طبق مفاهیم بلند اسلامی ،
معاد ، یعنی بازگشت اشیاء با تمام وجودشان ، به چیزی که از آن بوجود آمدهاند. حال ، آیه فوق را یکبار دیگر مطالعه نمائیم و درباره آن بیاندیشیم؛ "یوم نطوی السما کطی ...".
عالم برزخ ، از جنبش جهان فعلی (ماده ، انرژی) نیست؛ بنابراین هنگام ویرانی و نابودی کامل جهان کنونی ، عالم برزخ ، همچنان تا روز قیامت انسانها باقی خواهد ماند، افزون آنکه طبق مفاهیم ناب اسلام محمدی صلی الله علیه و آله و سلم پس از مرگ انسانها ، ارواح در عالم برزخ مستقر میگردند. خداوند در آیهای در قرآن میفرمایند؛ "و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون" (کومنو - 100) یعنی؛ و از پشت سر آنان است، برزخی ، تا روزی که برانگیخته شوند.
مباحث مرتبط با عنوان