دید کلی
غذا خوردن و لذت بردن از آن بخش مهمی از زندگی است.
تغذیه موجب سلامتی، هوشیاری و احساس خوب در ما میشود. چشیدن و بوییدن غذا یکی از زیباترین لذتها در زندگی است. نشستن سر یک سفره غذای مشترک یک روش قابل اهمیت برای گردهماییهای دوستانه و خانوادگی است. بنابراین چگونه ممکن است غذا تبدیل به یک مشکل گردد؟
جامعه به ما پیامهای مغشوشی در مورد غذا میدهد. پیامهایی که متناقض و بسیار مخرب هستند. از یک سو با تصورات مربوط به غذاهای لذیذ و اصرار به خوردن و خوردن، بمباران میشویم و از سوی دیگر، بویژه در مورد زنان، لاغر بودن ـ لاغری افراطی ـ به عنوان حالت جسمی ایدهآل تبلیغ میشود. این پیامهای مغشوش در ترکیب با عوامل دیگر ممکن است عدهای را به داشتن مشکل در عادات خوردن خود رهنمون گردد. ما به این مشکلات، اختلالات خوردن میگوییم، چون آنها عملکرد معمول و سالم را تحت تاثیر قرار میدهند.
اختلالات خوردن چگونه ایجاد میشود؟
در فرهنگ امروزی داشتن
رژیم غذایی تبدیل به یک ناهنجاری شده است. حدس زده میشود حدود 60 تا 80 % زنان آمریکایی تحت یک رژیم غذایی باشند. مطالعات نشان میدهند که اگر رژیم غذایی از کنترل خارج گردد، اختلالات خوردن زیادی ایجاد میشود. اختلالات خوردن در زنان 10 درصد بیشتر از مردان است. بسیاری از زنانی که در سنین دانشگاهی هستند از خوردن خودداری میکنند و نتیجه کاهش شدید وزن است. 10 الی 20 درصد این زنان اقدام به مصرف مقادیر زیادی غذا میکنند و سپس از طریق
استفراغ، مصرف
ملین ، روزههای افراطی و یا ورزش زیاد اقدام به دفع غذا مینمایند. این اعمال منجر به انزوا، احساس گناه، شرم و سایر احساسهای منفی در مورد خویشتن میگردد.
رفتارهایی که اغلب وجود مشکل در خورد و خوراک را نشان میدهند.
- عدم مصرف غذا به میزان زیاد، معمولاً با هدف لاغر ماندن، یا
- خوردن به میزان زیاد و سپس دفع غذا از طریق استفراغ، مصرف ملین یا انجام ورزشهای سنگین.
این رفتارها میتوانند به مشکلات جسمانی و عاطفی شدیدی منجر گشته و به طور معنیدار در توانایی لذت بردن از زندگی و داشتن احساس خوب مداخله نمایند.
اختلالات اصلی خوردن
بیاشتهایی عصبی
بیاشتهایی به معنی فقدان میل به غذا و تحریک پذیری و البته به معنای «عصبی بودن» است. بنابراین این اختلال را میتوان روان رنجوری فقدان اشتها نامید. افراد مبتلا به
بیاشتهایی عصبی به صورت خطرناکی با نخوردن غذا سلامتی خود را به مخاطره میاندازند. بیاشتهایی ممکن است کوششی برای اعاده کنترل بر زندگی شخصی باشد، بویژه اگر شخص در گذشته احساس کنترل کمی بر زندگیاش داشته باشد. از نشانههای این نوع اختلال عبارتند از:
- کاهش افراطی وزن به دلیل روزهداریهای افراطی
- ادراک خویشتن بصورت چاق، علیرغم اینکه وزن کمتر از حد بهنجار است.
- اشتغال ذهنی با غذا و ترس شدید از چاق شدن.
- مشکلات طبی شامل فقدان دورههای قاعدگی در زنان
- پوست خشک، دستها و پاهای سرد، مشکلات گوارشی، کم مویی، ضعف عمومی و بیخوابی
اختلال عیاشی خوردن
این افراد کنترل بر خوردن خود نداشته و معمولاً اضافه وزن افراطی دارند. و دوره های مکرر خوردن افراطی با رفتارهای دفع غذا مانند استفراغ، مصرف ملینها و مدرها، روزهداری و ورزش افراطی دنبال میشود.
پنهان نگه داشتن عادت غذایی
- دوره های مکرر خوردن افراطی بدون داشتن کنترل.
- خوردن افراطی فقط زمانی قطع میشود که مشکلات جسمانی وجود داشته باشد.
- احساس گناه، پشیمانی و یا سرزنش خود بعد از خوردن.
- داشتن اضافه وزن معنیدار.
- مشکلات طبی از قبیل، از دست دادن آب بدن، یبوست، اختلالات گوارشی، مشکلات دندانپزشکی شدید و ضعف عضلانی
علل احتمالی اختلالات خوردن
اختلالات خوردن معمولاً تحت تاثیر عوامل مختلفی ایجاد میشود. این عوامل را میتوان تحت عنوان فشارهای فرهنگی، عوامل زیست شناختی و عوامل روان شناختی طبقه بندی کرد.
فشارهای فرهنگی و اجتماعی
هیچ کس نمیتواند انکار کند که تحت تاثیر اثرات لاغر بودن متعادل قرار نگرفته است. حتی بعضی از مردان احساس میکنند که باید بدن خود را به صورت ظریف و باریک نگه دارند. دانشجویان بطور ویژهای به چنین پیامهایی حساس هستند. حقیقت این است که بعضی صورتها و بدنهای زیبا، روکشی هستند بر دنیای درونی ناسالم و اندوهگین صاحبانشان. بعضی از این الگوها بصورت طبیعی لاغرند و عدهای دیگر برای لاغر کردن خود روشهای مصنوعی و مخربی را مورد استفاده قرار میدهند.
عوامل زیست شناختی
هر کسی بصورت لاغر یا زیبا نیست. همه ما سنخ بدنی خورد را از والدین به ارث میبریم. ما قدی بلند، کوتاه یا متوسط داریم. ممکن است لاغر، عضلانی یا چاق باشیم. بعضی از مردم در آغاز چاق و سپس لاغر میگردند و بعضیها در آغاز زندگی لاغر ولی بعدها اضافه وزن پیدا میکنند. مطالعات نشان میدهند که یک عامل ارثی قابل ملاحظهای در ایجاد اختلالات خوردن نقش دارد. کسانی که در سابقه خانوادگی خود افسردگی و یا میبارگی دارند در مقایسه با دیگران بیشتر در معرض ابتلاء به اختلالات خورد و خوراک قرار دارند. گر چه نمیتوانیم شکل اصلی بدن خود را تغییر دهیم، اما میتوانیم در همان سنخ بدنی خود، جسمی سالم داشته باشیم. بخاطر داشته باشیم که دفع غذا، روزهداری افراطی یا ورزش بیش از حد توانایی بدن در نگهداری وزن را مختل میکند و حداقل میتوان گفت که این اعمال بیهودهاند.
عوامل روان شناختی
اختلالات خوردن اغلب نشانهای از وجود مشکلاتی از قبیل کمالگرایی، فقدان مهارتهای ابراز وجود، و یا پایین بودن احساس ارزشمندی است. برای بعضی از دانشجویان مواجهه با فشارهای زندگی دانشگاهی خیلی سخت است، بویژه اگر آنها با فشارهای اضافی ناشی از انتظارات زیاد خانواده نیز مواجه باشند. لذت ناشی از غذا میتواند تسکینی برای این مشکلات باشد. غذای آرامشبخش به میزان زیاد مصرف میشود اما این آرامش موقتی است!
تست اختلالات غذایی
اکنون به اطلاعات زیر دقت کنید تا چنانکه غذا برای شما تبدیل به یک مشکل شده است، بدانید که چه کاری را برای خود و یا دوستی که چنین مشکلی دارد، میتوانید انجام دهید و منابع حمایتی در دسترس برای شما چه چیزهایی هستند.
- آیا تغذیه برایتان تبدیل به یک مشکل شده است؟
- آیا شما به طور دائم در مورد خوردن، وزن بدن و اندازه وزن فکر میکنید؟
- اگر به خاطر ترس از اضافه وزن، نتوانید طبق برنامه ورزش کنید، آیا دچار وحشت میشوید؟
- وقتی دوستانت به تو میگویند که خیلی لاغر هستی، آیا بخاطر اینکه خودت احساس میکنی چاق هستی، حرف آنها را رد میکنی؟
- اگر خانم هستید آیا عادت ماهانه شما بدون دلیل واضح طبی کاهش یافته و یا نامنظم شده است؟
- آیا اقدام به خوردنهای افراطی که قادر به کنترل آن نیستید مگر اینکه احساس بیماری بکنید، مینمایید؟
- آیا هر روز و برای چند بار خود را وزن میکنید؟
- آیا داروهای ملین استفاده کرده یا بعد از خوردن، خود را مجبور به استفراغ میکنید؟
- آیا بعد از خوردن احساس گناه میکنید؟
- آیا برای جلوگیری از احساس گرسنگی مقادیر زیادی آب یا سایر مایعات مصرف میکنید؟
اگر پاسخ شما به بعضی از سوالات فوق مثبت باشد، ممکن است دچار اختلال خورد و خوراک بوده و یا مستعد ابتلا به آن باشید. آنها تعداد و شدت احساسها و رفتارها را نشان می دهند. آنها هشداری هستند بر اینکه مشکلی در رابطه با عادات غذایی وجود دارد.
چه کاری میتوانید انجام دهید؟
غذا چیزی برای مشکل بودن ندارد. اشتغال ذهنی با غذا، رژیم غذایی و تصویر تن و بدن، غذا را در مقام کنترل کننده زندگی شخص قرار میدهد و نتیجه آن آسیب دیدن سلامتی و قیافه ظاهری است. این امر توانایی شخص برای لذت بردن و داشتن احساس خوب را به شدت مختل میکند. بهر حال، شناخت احساسهایی که به رفتارهای خوردن ناسالم منتهی میگردد گام اول در تغییر این رفتارها میباشد طوری که غذا دیگر مشکلی برای فرد نباشد. اگر فکر میکنید که در این رابطه مشکل دارید یا در مورد دوست خود نگرانید به دنبال منابع حمایتی و کمکی تخصصی که در دانشگاهتان وجود دارند، بروید. همچنین در شهرهایی که زندگی میکنید، احتمالاً مراکزی در این زمینه وجود دارند. اگر به اختلال خوردن مبتلا هستید یا فکر میکنید که مستعد ابتلاء هستید از گامهای زیر برای کمک به خودتان استفاده کنید:
- انتظارات اجتماعی در مورد عادات خوردن و ظاهر شخصی را مورد بیاعتنایی قرار دهید.
- به سلامتی خود به اندازه قیافه ظاهریتان ارزش دهید.
- از یک متخصص رسمی تغذیه اطلاعات لازم را دریافت کنید.
- به آرامی غذا بخورید، از غذا لذت ببرید و هر گاه سیر شدید خوردن را قطع کنید.
- به غذا به عنوان سوخت مورد نیاز جهت کار کردن نگاه کنید نه به عنوان یک دشمن و یا دوستی تسلیبخش.
- وقتی دلتان خوردن افراطی، دفع غذا و یا خودداری از خوردن را میخواهد سعی کنید احساسات همزمان از قبیل «غمگینیها» و یا کاهش احساس ارزشمندی را در خود مشخص نمایید.
- بعد از شناخت احساسات خود میتوانید شیوههای بهداشتی اداره کردن آنها را بیابید.
- از مشاوره با یک متخصص که میتواند به شما در شناخت علل مشکل و شیوههای غلبه بر آن کمک کند، استفاده نمایید.
اگر دوستی دارای مشکل داشته باشید:
- با واژه هایی کلی در مورد سلامتش با او صحبت کنید، اما در آغاز از تمرکز بر رفتار خوردن، وزن یا قیافة ظاهری او خودداری نمایید.
- از پیامهایی که با «من» شروع میشود به جای پیامهایی که با «تو» شروع میشود استفاده کنید. به عنوان مثال، بگویید «من نگرانم زیرا ... » و نگویید «شما باید وزن کردن روزانهتان به تعداد 10 بار را قطع کنید».
- اگر دوستتان نگرانیهایی دارد با همدلی به او گوش دهید و از قضاوت کردن بپرهیزید.
- با آن شخص بصورت یک دوست واقعی رفتار کنید، مراقبت خود را به او نشان دهید.
- با نگهداری مشکل دوستتان به صورت یک راز یا انجام بعضی از کارها که ممکن است رفتار او را مخفی کند (از قبیل پنهان کردن غذا) موافقت نکنید.
- حمایت کننده بوده و او را تشویق به جستجوی کمک حرفهای نمایید.
- اگر شما به اندازه کافی به آن شخص نزدیک نیستید شخصی دیگر که به او نزدیکتر است، پیدا کنید. بهتر است پیامها از سوی یک دوست نزدیک دریافت گردد.
مباحث مرتبط با عنوان