چرا ایرانیان شیعه شدند؟
ایرانیان از قدیم الایام که اسلام را اختیار کردند بیش از اقوام دیگر نسبت به خاندان نبوت ارادت نشان دادند بعضی از شرق شناسان خواستهاند که این علاقه را صادقانه نشان ندهند و نوعی عکسالعمل زیرکانه در مقابل اسلام و اعراب برای احیای آیین قدیم ایرانی معرفی کنند.
گفته این افراد برای دو دسته بهانه شد:
1- سنیان متعصب که بدین وسیله شیعه را یک فرقه سیاسی و غیر مخلص به اسلام معرفی میکنند و به اساس تشیع حمله میکنند
2- ناسیونالیستهای ایرانی که از ایرانیان به خاطر حفظ آیین کهن زیر پرده تشیع تجلیل میکنند.
- «کنت گوبینو» گوید: ایرانیان سلطنت را حق آسمانی یا موهبت الهی میدانستند که در دودمان ساسانی به ودیعه قرار گرفته بود، پادشاهان ساسانی خود را آسمانی نژاد میدانستند و برای خود مقامی نیمه خدایی و فوق بشری قائل بودند و آیین زرتشت آن عصر این تفکر را تائید میکرد. این عقیده اساس عقاید شیعه است.«ادوارد براون» ضمن تائید نظر گوبینو اضافه میکند که «علاقه شدید ایرانیان به مذهب شیعه تحت تاثیر همین عقیده است و شخص عمر خلیفه ثانی اهل سنت و جماعت هم بدان علت نزد شیعه مورد نفرت است که امپراطوری ایران را نابود ساخته است.»
پاسخ:
در مسئله ولایت و امامت باید به قرآن و سنت قطعی پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم مراجعه کنیم. مطالعه در قرآن و سنت میرساند که اولاً مقامات معنوی و آسمانی و ولایتی برخی از بندگان صالح حق مورد تایید قرآن کریم است. ثانیاً قرآن کریم تلویحاً و تصریحاً ولایت و امامت تأیید کرده و رسول اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز عترت طاهرین خود را به این مقام معرفی کرده است.
بیش از آن که اعراب مسلمان با ملل دیگر برخورد کنند و عقاید آنها در یکدیگر تاثیر کند در متن اسلام چنین مسائلی مطرح بوده است آیه کریمه: «ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علیالعالمین ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم» نیز کم و بیش ناظر به مقامات ولایتی بعضی از افراد بشر است و اساس مذهب تشیع در قرآن و سنت است.
- پیدایش فرقه شیعه از ابتکارات فکر ایرانی و به خاطر حفظ استقلال ملی و شعائر باستانی او بوده است
پاسخ:
1- بعضی از ملل پس از آن که از لحاظ سیاسی و نظامی مغلوب ملتی دیگر میگردند عقاید و افکار خود را آگاهانه در زیر پرده حفظ میکنند و این خود نوعی مقاومت است در برابر قوم غالب. این مطلب دربارة ایرانیان صدق نمیکند. زیرا اسلام ایرانیان تدریجی بوده است و نفوذ و سلطه عمیق اسلام بر روی ایرانیان و غلبة آن بر کیش زرتشتی بیشتر در دورههای صورت گرفته که ایرانیان استقلال خود را باز یافته بودند.
2- مسلمانان هیچ وقت ایرانیان را مجبور به ترک دین و عقاید پیشین خود نکردند بلکه به آنها اجازه دادند که آتشکدههای خود را نگهداری کنند و زمانی هم که اهل کتاب در ذمه مسلمین قرار میگرفتند خود را ملزم به حفظ معابد آنها میدانستند و مانع تخریب آنها میشدند.
3- امکان نداشت گروه قلیلی از اعراب که عدهشان به چند صد هزار نفر نمیرسید بتواند ملتی چند میلیونی را مجبور به ترک دین خود بکنند مخصوصاً این که سلاح هر دو یک جور بود و امکانات ایرانیان بهتر بود و اگر ایرانیان میخواستند عقاید و آداب کهن خود را حفظ کنند لزومی نداشت که از روی نفاق اظهار اسلام کنند و با نام تشیع آنها را نگهداری کنند.
4- فرضاً اگر هم ایرانیان مجبور بودند که احساسات خود را مخفی کنند و زیر پرده تشیع اظهار نمایند، چرا پس از 2 قرن که استقلال سیاسی یافتند این پرده را ندریدند و احساسات خویش را آشکار نکردند و هر چه زمان گذشت در اسلام غرق شدند و پیوند خویش را با آیین گذشته دریدند.
5- اگر شیعه ابتکار فکر ایرانی و وسیلة حفظ استقلال ملی بود باید شیعه منحصر به ایرانی باشد و یا لااقل دسته اول شیعیان ایرانیان باشند و یا اکثر ایرانیانی که مسلمان شدند مذهب شیعه را اختیار میکردند حال آن که شیعیان اولیه به جز سلمان همه عرب بودند و اکثر ایرانیان مسلمان هم شیعه نشدند.
در صدر اسلام اکثر علمای مسلمان ایرانی نژاد سنی بودند و تا زمان قبل از صفویه این جریان ادامه داشت و اکثر بلاد ایران سنی بودند در زمان خلفای اموی که لعن علیعلیهالسلام در معابر رایج بود، ایرانیان این برنامه را اجرا میکردند و زمانی که این کار توسط عمر بن عبدالعزیز قدغن شد، بعضی از شهرهای ایران مقاومت کردند و ابوحنیفه که بزرگترین فقیه اهل تسنن است یک ایرانی است.
مطالعه دین زرتشت و آداب و رسوم آن نشان میدهد که بسیاری از آداب و رسوم آن وارد مذهب شیعه شده و از این طریق تا امروز حفظ شده است.
پاسخ:
طبیعی است که هر ملتی دارای یک سلسله عقاید و افکار مذهبی یا غیر مذهبی است و هنگامی که تغییر عقیده بدهد، قسمتی از عقاید پیشینیش را که در ضمیرش باقی مانده است را ناخودآگاه در عقاید جدیدش وارد کند، ایرانیان نیز ناخودآگاه برخی از عقاید خویش را با صبغه اسلامی حفظ کردند. مانند پارهای از خرافات مثل پریدن از روی آتش در چهارشنبه آخر سال یا سوگند خوردن به سوی نور (چراغ). این وظیفة اسلامی است که با مقیاسهای اصولی اسلام، عقاید پاک و خالص اسلامی را از کدورت اندیشههای جاهلی همیشه دور نگه دارند.
- ادوارد براون گوید: به عقیده ایرانیان حسین بن علی پسر کوچکتر فاطمه دختر پیامبر، شهربانو دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی را به نکاح خود درآورد بنابراین هر دو فرقه بزرگ شیعه (امامیه و اسماعیلیه) نه تنها نماینده حقوق و فضائل خاندان نبوتند بلکه واجد حقوق دو فضائل سلطنت نیز میباشند زیرا نژاد از دو سو دارند. 1- بیت رسالت 2- دودمان ساسانی. فرزند حسین بن علی و فرزندانشان از شاهزادگان و منسوب به سلسله ساسانی شمرده شده و بدین ترتیب دوام حکومت ایرانی تعیین شد و از آن به بعد کلمه «سید» هم که به اولاد ائمه اطلاق میشد در واقع جانشین کلمه شاهزاده گشته است.
پاسخ:
1- یزدگرد پس از آن که نتوانست در پایتخت مقاومت کند با دربار و حرمسرای خود در حالی که جماعتی کثیر بودند و یزدگرد جمعیت را کم میدانست شهر به شهر فرار کرد و پناه جست اگر مردم میخواستند از او حمایت کنند و جلوی مهاجمین را بگیرند قادر بودند، اما او را پناه ندادند تا در خراسان به آسیای پناه برد و به دست آسیابانی یا یکی از مرزداران ایرانی کشته شد. چگونه ممکن است که ایرانی به خود یزدگرد پناه ندهد ولی اهل بیت پیامبر را به خاطر پیوند با یزدگرد گرامی بدارد.
2- هر ایرانی میداند که شهربانو مقام و موقعیتی بالاتر از مادران سایر ائمه که بعضی عرب و بعضی آفریقایی بودند ندارد و هیچ شیعه ایرانی یا غیر ایرانی در دل خود احترام بیشتری نسبت به وی احساس نمیکند.
3- از لحاظ تاریخی اصل داستان ازدواج شهربانو با امام حسین و تولد امام سجاد مشکوک است و از میان همة مورخین تنها یعقوبی جملهای به این مضمون دارد و ادوارد براون و کریستین سن نیز داستان را مجعول میدانند.
4- اگر بر فرض هم ایرانیان این داستان را جعل کرده باشند حتماً پس از 20 سال از اصل واقعه بوده یعنی مقارن با استقلال سیاسی ایرانیان که در این صورت از پیدایش مذهب شیعه 200 سال گذشته بوده.
5- در روایتی از کافی آمده است که دختران یزدگرد را در زمان عمر به مدینه آوردند عمر به توصیه امیرالمومنینعلیهالسلام او را آزاد گذاشت که هر که را که میخواهد انتخاب کند و او حسین بن علیعلیهالسلام را انتخاب کرد ولی این روایت گذشته از آن با تاریخ تطابق ندارد در سند آن ابراهیم بن اسحاق احمدی نهاوندی وعمرو بن شمر وجود دارد که روایت را غیر قابل اعتماد میکنند.
6- اگر احترام ایرانیان نسبت به ائمه به خاطر انتسابشان به خاندان ساسانی باشد باید همین دلیل برای خاندان اموی نیز احترام قائل شوند. مثلاً چرا عبیدالله بن زیاد نیمه ایرانی و مادر او مرجانه تمام ایرانی را پست و منفور میشمارند.
منبع:خدمات متقابل اسلام و ایران؛مرتضی مطهری
فلسفه ادیان در آسیای مرکزی؛کنت گوبینو
تاریخ ادبیات؛ ادوارد براون