مسلمانان در زمان پیامبر و پس از او بر ذات اولیاء الهی و مقام و منزلت آنان توسل می جستند.
1- در سالی که قحطی به اوج رسید، عُمَر به وسیلهی
عباس از خداوند طلب باران نمود، خداوند به وسیله ی او آنان را سیراب کرد و زمینها سرسبز گردید، پس عمر رو به مردم کرد و گفت به خدا سوگند:
عباس وسیلهی والاست. به سوی خدا و مقامی نزد خدا دارد.
2- وقتی عمر به وسیلهی عباس طلب باران نمود، گفت ای مردم، پیامبر خدا به عباس به دیده ی پدری مینگریست از او پیروی کنید و او را وسیلهی خود به سوی خدا قرار دهید،
این عمل اندیشهی کسانی که توسل را مطلقاً و یا به غیر پیغمبر تحریم کردهاند باطل می گرداند.
با استفاده از این شواهد می توان گفت که پیامبران و شخصیتهای برجسته از مصادیق این نکته هستند که در قرآن می فرماید :
یا ایهاالذین آمنو اتقوالله و ابتغوا الیه الوسیله
برخلاف تصور
وهابی ها که مسائله توسل را قابل شک میدانند توسل مسالهای کاملاً روشن است.
3-
منصور وقتی نحوهی زیارت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را از مالک مفتی بزرگ مدینه پرسید گفت رو به قبله دعا کنم یا رو به پیامبر اکرم.
مالک در جواب وی گفت:
چرا چهره از وی بر می تابی؟ او وسیلهی تو و وسیلهی پدر تو آدم علیهالسلام در روز رستاخیز است.
رو به او کن او را شفیع خود قرار ده خدا شفاعت او را می پذیرد .
4-
بن حجر هیثمی در کتاب الصواعق المحرقه از شافعی دو بیت زیر را نقل می کند:
آل النبی ذریعتی هم الیه وسیلتی
ارجوا بهم اعطی غداً سید الیمین صحیفتی
خاندان پیامبر وسیلهی من بسوی خدا هستند و به وسیلهی آنان امید دارم که نامه عملم به دست راست من داده شود.
منابع:
آئین وهابیت،جعفر سبحانی