نگاه اجمالی
تعلیم و تربیت به معنای آموزش راههای تأمین نیازمندیهای انسان متناسب با شرایط و آماده کردن وی برای رویارویی با فراز و نشیبهای زندگی ، در
عشایر نیز همانند هر جامعه دیگر پیشینهای به گستردگی تاریخ آن جامعه دارد. در این جامعه پسران و دختران توسط والدین متناسب با وظایفی که در زندگی ایلی به عهده دارند آموزش میبینند و تربیت می شوند
گله چرانی و حفاظت و جمع آوری کوچک و بزرگ در شبانه روز ، یافتن
چراگاهها و آبشخورهای مناسب، آشنایی با راهها و مسیر حرکت ایل ، تعیین یورد (محل اطراق)
شستن گوسفندان و آماده کردن آنان برای
پشم چینی ، چیدن پشم گوسفندان ، بار کردن بارهای سنگین بر
شتر و
الاغ و بستن بند بر روی بارها ،
هیزم شکنی ، ایجاد
آغل ، کشیک دادن برای جلوگیری از سرقت در شبها ، کشتن و پوست کندن گوسفند ، بریدن ، تراشیدن و آماده کردن میخ و تیر و خلال برای چادر ، کاشت و درو و برداشت محصولات مورد نیاز ، فروش محصولات دامی و خرید مایحتاج از قبیل اسب سواری ،
فنون جنگ و دفاع و
تیراندازی از جمله وظایفی است که پسران ایلی بتدریج از اولیا و جامعه خود فرا میگیرند.
دختران نیز به تناسب وظایف خود ، پختن نان و غذاهای دیگر، آوردن هیزم و
آب ،
دوشیدن شیر ، ماست بندی و درست کردن
پنیر و
کره و
روغن گیری ، درست کردن
کشک و
قره قورد ، تزئین چادر ، کمک به کوچ و بار ، دوختن لباس و
ریسیدن پشم و مو و تابیدن و
رنگرزی آن و
بافتن گلیم و جاجیم ، درست کردن
مشک آب و
مشک دوغ و پوست برای نگهداری کره و پنیر و روغن و نیز بازیها و رقصهای زنانه و آداب و رسوم و روش معاشرت و رفتار در مراحل مختلف را به مرور از اولیای خود و یا
جامعه فرا میگیرند.
آموزش در عشایر قبل از تأسیس مدارس جدید
متداولترین شیوه
سواد آموزی در بین
عشایر بدین گونه بوده که مردم هر نبکو و تیرهای با فرد سواد داری بنام
ملا از تیره خود و یا از سایر تیرهها
قرارداد میبستهاند که فرزندان آنان را با سواد نمایند این قرارداد برای یکسال منعقد و برای سالهای بعد تمدید میشده است، اجرت ملا به قرارداد و نیز توانایی اولیاء متعلمین بستگی داشته است معمولا در ازای هر دانش آموز مقداری پول ، مقداری
گندم و در سر سال یک رأس
بره یا
بزغاله به ملا داده میشده است. حقوق سالانه و نیز هدایائی که به ملاهای فرزندان خوانین و کلانتران داده میشد بالطبع بیشتر از آن چیزی بود که به سایر ملاها پرداخت میشد.
واحد آموزشی
مکتب خانه نام داشته و فضای آموزشی ، چادر سیاه خود ملا بوده که با خانواده اش در آن میزیستهاند و زیرانداز متعلمین معمولا
نمد یا
پلاسی بوده که با خود به کلاس میآوردند و کیفیت آن بستگی به تمول ولی دانش آموز داشته و گاه هر چند نفری یک قطعه نمد به عنوان زیرانداز به مدرسه میآوردند و این نمد را شبها در همان محل برگزاری کلاس میگذاشتهاند. زیرانداز ملا نیز از همین نوع بوده و احیانا نمد یک نفره دایره شکلی بوده که مقداری تزئین شده باشد.
دو چیز بود اولی قلمنی و دوات و کاغذ که از آن اکثرا برای
مشق شب استفاده مینمودهاند و دیگری تختهای به ابعاد تقریبا 35×35 سانتیمتر بوده که در سر کلاس بر روی آن مینوشتهاند. وسیلهای که بر روی این تخته مینوشتهاند باز هم
قلم نی بوده اما به جای استفاده از
مرکب هر دانش آموز یک شیشه یا قوطی با خود داشته که
گچ را با آب مخلوط مینموده و با آن روی تخته خود مینوشته و پس از رفع نیاز آن را پاک میکرده است ملا بر خط بالای این تخته
سرمشق مینوشته و دانش آموز نیز از روی سرمشق تمرین میکرده است.
مواد درسی در این دوره
مواد درسی در سال اول فراگیری حروف قرآنی بوده که به همراه مصوتها با آهنگی خاص تکرار میشده که دانش آموزان هنگام تکرار بالا تنه خود را هم به جلو حرکت میدادهاند بعد از این که این حروف خوب فرا گرفته میشده روخانی
قرآن مجید آغاز میگشته و در سال اول عمدهترین درس بوده است. در سالهای بعد کتابهای
لیلی و مجنون ،
خسرو و شیرین ،
شاهنامه فردوسی ، کتابهای
سعدی و
حافظ خوانده میشده و هم چنین داستانهایی مانند فلک ناز و حیدر بیک و مهر خاور که دو کتاب اخیر در بین
قشقاییها به
زبان ترکی هم تدریس می شده است.
بعضی ادعیه و نحوه دعا نویسی و بعضی احکام شرعی مانند آداب کفن و دفن و تلقین میت ، غسل و تیمم نمودن ،
آداب سر بریدن حیوانات و تعویذاتی برای مار زدگی و عقرب زدگی ،
بستن دهان وحوش و بستن راه دزد هم یاد داده میشده است. به علاوه مقداری حساب سیاق نیز تعلیم داده میشد. حداکثر طول دوره سواد آموزی سر سال بوده که دانش آموز پس از این مدت دیگر بخوبی می توانسته بخواند و بنویسد در همین حد سواد آموزی متوقف میشده چون کسی که مطلب بیشتری بداند در ایل نبوده بنابراین متعلمین در همین مقطع فارغ التحصیل میشدهاند.
مباحث مرتبط با عنوان