آل جلایر
/ ایلکانیان
«836 738 ق/ 1433 1337م»
در پایان عهد
ایلخانان تا عهد
تیموریان و باز تا چندی بعد از آن، نوعی ملوکالطوایفی در ایران ادامه یافت که دوام آن تقریبا" سراسر ایران زمین را غرق در جنگهای محلی، هرج و مرجهای اداری و اغتشاشها و ناامنی کرد و موجب غلبه جهل، فساد، فقر و بدبختی در تمامی عرصهها شد.
از جمله سلالههای محلی که در پایان این عهد، کوشیدند تفوق عنصر
مغول را در عرصه رویدادهای سیاسی ایران همچنان حفظ کنند، سلاله ماجراجو و بیثبات ایلکانیان (= آل جلایر) بود. سلسله ایلکانی معروف به آل جلایر که به وسیله
شیخ حسن بزرگ امیر شیخ حسن نویان در
بغداد و عراق عرب به وجود آمد، قدرتی پایدارتر و عمری طولانیتر از
چوپانیان یافت. عنوان آل جلایر در باب این سلاله به خاطر قبیلهای بود که از طوایف مغول به شمار میرفت و نسبت ایلکانی هم از جهت جد بزرگ این سلاله یا ایلکانویان، بود که از سرداران معروف
مغول محسوب میشد و همراه هلاکو به ایران آمده بود. شیخ حسن ایلکانی از جانب مادر هم نواده ارغون بود و به همین سبب برای جانشینی
ایلخانان خود را از مدعی دیگر شیخ حسن کوچک یا
شیخ حسن چوپانی اولیتر میدید. قبیله جلایر هم که او بدان منسوب بود از دیرباز در مغولستان با قبیله چنگیز، اتحاد داشت و سرکرده آنها، قبل از عهد
چنگیز نیز کویانگ (= خان بزرگ) خوانده میشد و بعد از چنگیز هم در خجند امارت مستقل داشت. پدر شیخ حسن، امیر حسن گورکان خوانده میشد. وی داماد ارغون بود. جدش آقبوقا هم در نزد گیخاتو تقرب و حرمت داشت به همین سبب در جریان روی کار آمدن بایدوخان به قتل رسید.
امیر حسن ایلکانی، بنیانگذار سلسله آل جلایر
امیر حسن ایلکانی، بنیانگذار سلسله آل جلایر است که در دوره فترت بعد از عهد ابوسعید، طی چند سال، چندین مدعی برای تاج و تخت ایلکانی تراشید وی سرانجام پس از هفده سال حکومت در بغداد و عراق عرب در 757 ق/ 1356 م دار فانی را وداع گفت. پسرش معزالدین اولیس نیز در نوزده سالگی جانشین پدر شد و نوزده سال فرمانروایی کرد. سلطان اولیس که خود اهل هنر و نقاشی و مینیاتوریستی چیره دست بود در
تبریز ابنیههای عالی ساخت و به توسعه تجارت بین آذربایجان و
روم ( آسیای صغیر) توجه کرد. سرانجام به سبب بیماری سل مزمنی که داشت در 38 سالگی درگذشت. بعد از او پسرش سلطان حسین به سلطنت رسید، اما فرمانروایی او بیش از هشت سال دوام نیاورد و دائما" با توسعه طلبیهای ترکمانان
قراقویونلو مواجه بود. عاقبت نیز به دست برادرش سلطان احمد جلایر به نقل آمد ( صفر 778 ق / ژوئیه 1376 م). بدین گونه سلطان احمد جلایر واپسین امیر ایلکانی فرمانروایی خود را با خشونت و برادر کشی آغاز کرد. سلطان احمد جلایر که حدود 35 سال فرمانروایی کرد، تجسم خشونت و بیرحمی وحشی گونه مغول بود، در عین حال قریحه شعر و موسیقی داشت و در عصر خود به شعر دوستی و هنر پروری آوازه بود. حتی حافظ شیرازی هم، که ظاهرا" چیزی از خشونت و سبعیت او نشنیده بود، نا دیده به اقبال او ایمان آورده بود و در طی چند غزل زیبا او را ستایش کرده بود. سلطان احمد در نبردی مغلوب قرایوسف قراقویونلو شد و به امر او در ربیعالآخر 813 ق / اوت 1410 م کشته شد. با قتل او در واقع دولت آل جلایر به پایان رسید، هر چند برای بیست سالی دیگر( 813 تا 836 ق / 1410 تا 1433 م ) تنی چند از این خاندان در قسمت سفلای عراق حکم راندند، اما قدرت در حال انحطاط آنها یک احتضار طولانی بود. دولت آنها به دست امرای
ترکمانان قره قویونلو منقرض شد.
فرمانروایان ایلکانی
شیخ حسن ایلکانی 757 740ق / 1356 1339م
معزالدین اولیس ایلکانی 776 757 ق/ 1374 1356 م
سلطان حسین ایلکانی 784 776 ق / 1382 1372م
سلطان احمد جلایر ایلکانی 813 784 ق/ 1382 1374م
هنر نزد سلاطین ایلکانی
سلاطین جلایری از پشتیبانان جدی ادیبان و هنرمندان بودند و به ویژه در ترویج نقاشی سرآمد سلاله آن روزگار به شمار میرفتند. اولیس ، پدر احمد، نقاشی و
مینیاتوریست چیرهدستی بود و احمد جلایر خود این هنر را نزد عبدالحی، از استادان این فن و شاگرد اولیس، فرا گرفت. دربار احمد جلایر نیز کانون نقاشان و هنرمندان بود؛ زکریای قزوینی کتاب مصور عجایب المخلوقات را در 790 ق/ 1388م برای کتابخانه این
سلطان ایلکانی تهیه کرد و مولانا معروف، از خوشنویسان برجسته آن عهد در دربار وی میزیست. احمد جلایر خود ؛ در سرودن شعر دست داشت و به سه زبان فارسی ، عربی و ترکی شعر میگفت. دیوان شعری از او که در 808 ق / 1405 م تدوین، و با مینیاتورهای زیبا تزیین شده است، در گالری هنر فریر در واشنگتن نگهداری میشود. افزون بر این ، اشعار پراکندهای از وی در برخی از منابع تاریخی و ادبی باقی مانده است.
احمد جلایر یکی از دوستداران
حافظ شیرازی بود و به او سخت ارادت میورزید؛ چنان که به گفته دولتشاه سمرقندی (
تذکره الشعرا ، ص 228)، وی را به بغداد فرا خواند. اما حافظ دعوت او را پاسخ نگفت و تنها غزلی به مطلع:
احمدالله علی السلطان احمد شیخ اولیس حسن ایلخانی
برای او فرستاد. گفتهاند احمد در موسیقی نیز دست داشته و آثاری در این باره تألیف کرده است ( ابن حجر ابنا ء الغمر بابناء العمر، ج 6 / ص 242 ). همچنین آوردهاند که در انواع هنر چون تصویر و تذهیب و قواسی و خاتم بندی و ... استاد بود و به شش قلم خط نوشتی ( تذکره الشعراء ، ص 230 ).