منو
 کاربر Online
491 کاربر online

آزادی و طی الارض امام سجاد علیه السلام به شام

چاپ
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > معجزات

ابن شهاب زهری می گوید:
حضرت امام سجاد علیه السلام را دیدم که مأموران عبدالله بن مروان از مدینه به شام می بردند. عبدالله دستور داده بود امام را با زنجیر ببندند و نگهبانانی با تجهیزات کامل بر او گماشته بود. من از آنها اجازه گرفتم تا چند لحظه‌ای امام نزد امام شرفیاب شوم.
خدمت امام رفتم. او را با غلّ و زنجیر بسته بودند. با مشاهده این منظره به گریه افتادم و عرض کردم:«کاش من به جای شما بودم.»
امام فرمود:«آیا گمان می کنی این چیزها مرا ناراحت می‌کند؟!! اگر بخواهم، هیچ‌کدام از اینها وجود نخواهد داشت. دلیل صبر من بر اینها این است که تو و امثال تو خبردار شوید، و خودم نیز می خواهم اینها مرا به یاد عذاب پروردگار بیندازد.»
سپس به راحتی دستش را از زنجیرها و پاهایش را از غل آزاد کرد و فرمود:«ای زهری!! با اینها فقط تا دو منزلگاه دیگر خواهم بود و پس از آن دیگر با آنها نخواهم بود.»

پس از رسیدن به منزلگاه دوم، امام از نظرها ناپدید شد. نگهبانان امام به مدینه برگشتند و به جستجوی او پرداختند ولی او را نیافتند. آنها از من هم راجع به امام پرس و جو نمودند؛ یکی از آنها به من گفت:«ما او را در جلوی خود می دیدیم و همگی از پشت مراقب او بودیم. او پیاده شد و همه ما را در اطرافش بودیم. یک لحظه هم از او غافل نشدیم و چشم بر هم نگذاشتیم ولی صبح که شد، دیگر او را ندیدیم و فقط غل و زنجیرهایش به جای مانده بود.»

مراجعه شود به:


منابع:

  • بحارالانوار، ‌ج 46، ص 123، حدیث 15 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب


تعداد بازدید ها: 14661


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..