مشهورترین و نخستین شهر آرمانی در دوران اساطیری، شهر
ورجمکرد است.
درخصوص کالبد شهر ورجمکرد اشارات ملموسی از آن در
اوستا صورت گرفته است، لذا خصوصیات کالبدی این شهر به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرد.
آرمانشهر ایرانی در ادوار مختلف به شکلی متفاوت ظاهر شده است. این اندیشه در دوران باستان، جنبه اساطیری داشت، و پس از اسلام با
دین،
حکمت و
فلسفه ترکیب شد و شکلی جدید به خود گرفت.
یکی دیگر از شهرهای آرمانی دوران اساطیری،
گنگ دژ است. این شهر را سیاوش پسر
کاووس شاه در شرق سرزمین
توران ساخت. گنگ دژ به روایت کتابهای دینی
زرتشت ،
شهری مینوی بود که نخست در آسمان بر سر ایوان روان بود و سیاوش آن را در محل سیاوشگرد استوار نمود.
گنگ دژ دارای هفت دیوار از سنگ،
پولاد،
آبگینه،
سیم،
زر،
گوهر و
یاقوت است. در این شهر چهار کوه و هفت رود وجود دارد و هفت مرغ از شهر پاسداری می کنند. شهر دارای پانزده در است و دیوارهایش چنان بلند است که هیچ مرد جنگی نمی تواند از بالای آن تیری پرتاب کند. مردم از نیکیها بهرهمند و از پتیارهها در امان هستند و عمر آنان بیش از 150 سال است.
گنگ دژ علاوه بر منابع زرتشتی در شاهنامه فردوسی نیز به تصویر کشیده شده است و گنگ دژ شاهنامه (برخلاف گنگ دژ منابع زرتشتی که صیانت از آن برعهده هفت مرغ است) از دیدگاه طبیعی، تسخیر نشدنی است، زیرا در میان کوههای بسیار بلند استقرار یافته است و تنها راه آن به بیرون تنگهای است به طول ده فرسنگ که از آنجا پنج مرد می توانند راه را بر صدهزار مرد جنگی ببندند.
از ویژگیهای کالبدی و دفاعی
شهر فرشکرد یکی دیگر از شهرهای آرمانی، سخنی به میان نیامده است و کاخهای
کیکاووس و
افراسیاب در مقیاس شهر نبوده اند.
در دوران تاریخی، عصر
بهرام گور و عصر زرین انوشیروان، آرمانشهر عمدتاً به صورت غیرکالبدی توصیف شده است و تنها از نحوه زیست آدمیان، اخلاق، نحوه حکومت حاکم و مواردی از این قبیل سخن به میان آمده و به خصوصیات کالبدی شهری که انسانها در آن میزیند ، توجهی نشده است.
در دوران پس از اسلام، آرمانشهر ایرانی در سه عرصه قابل بررسی است: در عرصه دین انظار و آرزوهایی که در پیرامون آن پدید آمده، خود به اندیشه آرمانشهری الهام بخشیده است. در عرصه فلسفه ، سه تن از بزرگترین حکیمان ایرانی (
فارابی،
ابنسینا و
خواجه نصیرالدین طوسی) مبتکر اندیشه مدینهفاضله می باشند. عرصه سوم الگو یا صورت مثالی آرمانشهری است که حوزههای دین و ادب هر دو را در برمیگیرد.
در عرصه دین برداشت شیعیان از جامعه پس از ظهور حضرت مهدی (عج) ، صلح و آرامش و رفاه و آسایش و برابری و برادری است. این برداشت الهام بخش جامعه آرمانی است و حتی به آن فضیلت نیز بخشیده و شهرهایی را نام بردهاند که اکنون وجود دارد و زیر فرمان فرزندان امام زمان است و جامعه شیعیان در آنها قرین سعادت زندگی میکنند.
جزیره خضرا و
زاهره نمونه هایی از این شهرها میباشند.
در جزیره خضرا رودها و چشمه سارها پرآب، آبشارها فراوان ، باغ و بستان سرسبز و زمین بارور است. شهر در میان هفت دژ واقع شده و دارای برج و باروی بلند است. این شهر از مهمترین تناسبات کالبدی برخوردار است و بازارها و گرمابههای متعددی در آن وجود دارد و ساختمانها از مرمر شفاف ساخته شده است.
شهر زاهره در کنار دریا استقرار یافته است و پیمودن طول و عرض آن یک ماه به طول می انجامد. رودهای این شهر پرآب و چشمه سارهایش جوشان است. آب گوارا ، هوا فرح انگیز و باغ و بوستان سرسبز است و آرامش و دادگری بر زندگی مردمان حاکم است.
در عرصه فلسفه ، حکمای ایرانی همچون:
فارابی،
ابن سینا،
خواجه نصیرالدین طوسی،
مدینهفاضله را مطرح کردهاند. در این عرصه نیز کمتر به ویژگیهای کالبدی شهرها پرداخته شده و آرمانشهرهای ایرانی دارای سه خصوصیت می باشند :
نخست اینکه شهر بر رهبری حکیمی فرزانه استوار است. دوم اینکه نظام سیاسی و اجتماعی طبقاتی است و هر کسی بر حسب شایستگیهایش در طبقهای که سزاوار اوست قرار گرفته است. سوم اینکه حکومت ضروری ناگزیر و ضامن بقای جامعه مدنی است.
در عرصه صورت مثالی برای شهر، جنبههایی چون برابری، برادری و دوستی تعریف شده است که مردم آزاری در آن راهی ندارد و فاقد
حکومت است.
بنابراین، در دوران اسلامی، چه در عرصه دین، چه در عرصه
فلسفه و چه در عرصه صورت مثالی، به ابعاد کالبدی شهرها توجه اندکی شده است.