یکی از آرزوهای دیرینه بشر، دستیابی به آن نوع شیوه زیست بوده است که زندگی او را با بهروزی و کامیابی قرین سازد. «اندیشه آرمانشهری» آن بخش از اندیشه است که در طول تاریخ راههای تحقق این آرزو را بررسی کرده است.
در تاریخ اندیشه
سیاسی و
فلسفه غربی،
افلاطون بنیانگذار این اندیشه بود. در دوران
رنسانس،
سرتامس مور انگلیسی، اندیشه آرمانشهری را در مسیر جدیدی قرار داد و پس از مور نیز اندیشمندان غربی، این اندیشه را پروراندند و از آن به عنوان معیاری برای سنجش
نظامهای سیاسی و
اجتماعی بهره بردند.
در ایران اندیشه آرمانشهری از روزگاران قدیم به صورت اساطیری آغاز شد و در دوران اسلامی در عرصههای دین، حکمت و ادب خودنمایی کرد.
بنابراین باید گفت که آرمانشهرهای ایرانی، برخلاف نمونههای یونانی آن، نیروی خود را نه از خرد و تعقل فلسفی (که نتیجه غور
فلسفه یونانی در اخلاق، عدالت و مدنیت بود) بلکه از ادراک اسطورهای و رازآمیز نسبت به جهان هستی اخذ میکردند. به عبارتی دیگر، آرمانشهر یونانی زاییده تعقل فلسفی و آرمانشهر ایرانی نتیجه درک رازآلود جهان بودهاند.
با این حال، نگرش معنوی به شهرها، تأثیرات قابل توجهی بر کالبد شهرها، به ویژه
شهرهای باستانی، گذاشته است.
وجود حصار برای شهرها، مکانیابی شهرهای باستانی بر روی صفهها، نقشه شطرنجی و همچنین مدور شهرها، عمدتاً ناشی از تأثیر اعتقادات و اسطورهها بوده است. حصار شهر، اگر چه عاملی طبیعی برای جلوگیری از تاخت و تاز مهاجمان محسوب میشده است، اما کارکرد معنوی بسی ژرفتر آن جدا کردن شهر از محدوده قوای اهریمنی و حفظ آن از اراده این نیروها بود.
استقرار غالب شهرهای ایران باستان در دامنه یا حصار کوهها بجز تدبیر مسایل دفاعی ، ناشی از این تفکر بود که صفهها شهر را به آسمان (ملکوت) نزدیکتر می سازند. در این تفکر همچنان که صحرای بی آب و علف و
بیابانها، مکان وسوسه نیروهای شرور بود، کوهها نیز مکانهایی قدسی و محل تجلی الهامهای غیبی بر پیامبران و اولیاء تصور می شد.
شبکه شطرنجی شهر، تصویری از نظم مینوی بود. معبد تمثال فشردهای از کل کیهان، گنبد آن نمودار فلاک، ستونها یادآور درختان مقدس و نماد برکت بودند. به همین دلیل این معابد بر فرازکوهی مشرف بر
شهر، یا همچون
مساجد جامع در دوران اسلامی، در مرکز شهر، در محل تقاطع راههای درون شهر، قرار داشت که آن نیز قرارگیری کعبه در مرکز کیهان را به یاد می آورد.
وجود چهار
دروازه در بسیاری از شهرها، نمودی از جهات اصلی کیهان است. این جهات چهارگانه بر معماری خانهها و
آتشکدهها نیز اثر گذاشت.
کیهان مزدایی، شکلی مدور و منظم دارد. کل کیهان مانند تخم مرغی تصور می شود که آسمان و زمین را فرا گرفته است. شهرها با نقشه از پیش اندیشیده مدور، برگرفته از شکل کهان بوده اند.
اردشیر خوره، نخستین شهر
ساسانی، نمود کاملی از شهر مدور و برگرفته از این تفکر میباشد. در این شهر و دیگر شهرهای مدور،
ارگ در مرکز، پس از آن محلات مسکونی و خیابانهای اصلی (شارستان) و سپس حومه آن (
ربض) قرار داشت. بعدها همین شهر مورد توجه
خلفای عباسی قرار گرفت و دارالحکومه
بغداد بر سبک و سیاق آن ساخته شد.
نقشه مدور شهرها، دارای دلایل اسطوره ای قویتری نیز هست. طبق سنت شرقیها، بنای مدور موجب هزیمت دادن مرگ از حلقه محافظ شهر و شهرنشینان است. علاوه بر این، شکل مدور با زمان نیز ارتباط دارد. زمان در
عصر زرین اسطوره، مستدیر بود، بدین معنا که در لحظه پایان، یک چرخه کیهانی به آغاز خود می پیوست.
همچنین ببینید: