همه انسانها از آن روزی که خود را شناختهاند، یاد دارند که همواره در زندگی خود به دنبال آرزوهایی بودهاند که زمانی نهایت آرزوهایشان رسیدن به آن خواستهها و آرزوهایش بوده، اما راستی آیا حد و مرزی برای آرزوها وجود دارد؟ و اگر وجود دارد معیار آنها چیست؟
نوع آرزوها
روح انسان گرایشها و خواستههای گوناگونی را دارد که برخی از این خواسته، در جهت رشد جسمی انسان است و برخی دیگر در جهت رشد روحی وی. البته منشاء همه گرایشهایی که فقط به تقویت جسمی و روحی در جهت حیوانیت انسان بپردازند
نفس انسانی است.
بشریت و پاسخگویی به آرزوها
لازم به یادآوری است که انسانها از بابت پاسخگویی به خواسته و آرزوهایشان به سه گروه تقسیم میشوند:
گروه اول
مردمانی هستند که فقط به خواستههای نفسانی خود مطابق با آرزوهایشان توجه کرده و تمام همّ و غمّشان رسیدن بله آن است و در واقع زندگی دنیایی را هدف خود قرار دادهاند و برای آرزوها و خواستههایشان هیچ حد و مرزی نمیشناسند که در آیه سوم
سوره ابراهیم به توبیخ چنین انسانهایی پرداخته و میفرماید:« ... کسانی که زندگی دنیوی را بر آخرت ترجیح میدهند » و در آیه پنجم
سوره قیامت هم میفرماید: « بلکه انسان میخواهد عمری را که در پیش رو دارد به فجور و پیروی هوای نفس بگذارند.»
گروه دوم
این گروه برخلاف گروه اول، کسانی هستند که حد و مرزی برای خواستههای آرزوها خود معین کرده اند، اینگونه افراد برای رسیدن به آرزوها و خواستههایشان، از هر راهی استفاده نمیکنند بلکه به درستی یا نادرستی راهی را که برای رسیدن به آرزوها و خواستههایشان انتخاب کردهاند؛ میاندیشند به اینکه برای رسیدن به آرزوهایشان چه هزینههایی باید خرج گردد به عنوان مثال به حلال و حرام بودنش توجه دارند و اگر ببیند کارهای که خواسته دل و آرزوهای میباشد حرام نباشد به دنبالش میروند.
گروه سوم
اما یک گروهی نیز هستند که در مرتبه بالاتر از گروه دوم قرار دارند اینها افرادی هستند که به مخالفت با اصل هوی نفس و آرزوهایی که منشاء آنها نفس انسان است نه عقل انسان، میپردازند، این گونه افراد در هر کاری قبل از اینکه اقدام به آن کار کنند رضایت خداوندی را مقیاس و معیار آرزوها و خواستههای عقلی یا نفسی خود میکنند و به بیان دیگر اصل در زندگی اینها این است که هر چه را که خدا بخواهد و مورد رضایت خدا باشد انجام دهند، نه هر چه را که نفسشان و دلشان بخواهد، در واقع معیار آرزوهای این دسته نیز همان رضایت خداوندی است بر این اساس که
امام علی علیه السلام، خلافت را بی ارزش میداند مگر برای اینکه خاطر خداوند حق مظلومی را از ظالمی بگیرد و بتواند بوسیله آن دین الهی را ترویج کند و امام سجاد نیز میفرماید با یاد تو قلبم زنده میشود.
حقیقت بینی در آرزوها
انسان باید در خواسته ها و آرزوهایش حداقل دو نکته را از یاد نبرد که یکی مربوط به خود وی میباشد و دیگری مربوط به شرایط و موقعیت زندگی وی.
*تناسب با استعداد و امکاناتش
اما آنچه که مربوط به خودش است توجه به این نکته میباشد که خواستهها و آرزوی وی باید متناسب با استعداد و امکاناتش باشد چون اگر کسی این نکته را فراموش کند، آرزوهایش دست نیافتنی خواهد بود یعنی چیزی را آرزو کند که امکان تحقق آن در وجودش ممکن باشد به عنوان مثال انسان بی مطالعه، آرزوی این را داشته باشد که دانشمند باهوش و مشهور گردد که این جز محالات میباشد.
*جو حاکم بر زندگی وی
و دوم اینکه آرزوهایش، متناسب با شرایط زندگی و جو حاکم بر زندگی وی باشد به عنوان مثال کسی که آرزو دارد یک استاد موسیقی باشد اولا باید از نظر مالی تامین باشد و و شرایط فرهنگی و جو حاکم بر جامعه نیز چنین اجازهای به او بدهد و اینکه محلی برای آموزش در محل زندگیش موجود باشد و همچنین سایر شرایط، حال اگر فردی که در یک شهر کوچکی که زندگی میکند و از نظر مالی نیز در یک طبقه متوسط جامعه باشد و مجبور باشد برای اینکه زندگی تقریبا راحتی بکند کار کند و از طرفی نیز به دلیل کوچکی شهر، دانشگاه موسیقی نیز نداشته باشد و این فرد، از نظر مالی نتواند به آموزشگاههای آزاد یا سایر شهرها برود یا دستانش بی حس و لمس باشد چنین آرزوهایی برایش جز حسرت، چیز دیگری به بار نخواهد آورد.
همچشمی در آرزوها؟!
البته یادآوری یک نقطه مهم است و آن اینکه در آرزوها تنها چیزی که ارزش ندارد مقایسه است یعنی هر کس باید آرزوهایش را مطابق شرایط روحی و جسمی زندگی خود نه دوست یا فامیل یا غیره ترتیب داده و بر اساس آن عمل نماید.
معیار گزینش امیال و آرزوها
پس با توجه به مطالب گفته شده انسان باید در آرزوهایش حقیقت بین باشد چون در این صورت آرزوهای خوب و اصیل را خواهد داشت چرا که شناختی صحیح از خود و دنیای اطراف خود را دراد. چرا که اکثریت انسانها معمولا آن دسته از آرزوها و خواستههایی که لذت بیشتری داشته باشد، را انتخاب میکنند اما در این میان آن دسته از افراد موفقترند که در میان آرزوها و خواستههای لذیذتر، به انتخاب آن آرزو و خواستهای دست بزنند که لذتش ماندگارتر و در به کمال رساندن وی بهتر از بقیه عمل کند که بر اساس آموزهای قرآنی و دینی لذتهای دنیایی در مقایسه با لذتهای آخرتی بسیار ناچیز هستند چون لذتهای آخرت، پایدارتر و ماندگارتر و لذت بخشتر از لذتهای دنیوی است چرا که لذتهای دنیائی دیر یا زود تمام میشود برخلاف لذتهای آخرت که ابدی است که در آیه 219
سوره بقره به این حقیقت اشاره شده که « بلکه شما زندگی دنیا را میگزینید در حالی که زندگی آخرت پایدارتر و بهتر است.»و دوم اینکه هر لذتی در دنیا همراه با انواع ناراحتیهاست مثل اینکه کسی لذت مادر شدن و آرزوی آن را دارد باید رنج و اذیت نه ماه حاملگی، دوران شیردهی و سایر مسائل را نیز با خود تحمل کند در حالیکه در آخرت برای
اهل بهشت کوچکترین رنجی وجود ندارد چنانچه در آیه 35
سوره فاطر به این حقیقت اشاره شده که « ستایش خدایی را که از فضل خویش ما را در سرای اقامت جاودان، جای داد که در آن هیچ رنج و زحمت و ناتوانی و خستگی به ما نمیرسد.»
جمع بندی
بنا به مطالب گفته شده
انسانهای مومن آرزوهای دور و درازی ندارند چون اولا شناخت حقیقی از خود دارند و ثانیا آرزوهایی را که فقط به زندگی مادی میپردازد چون قابلیت دلبستن را ندارند، از آن چشم فرو میندند چون افق دید گستردهای دارند و آرزوهایی را در سر میپرورند که هم جسمشان را به خوشی برساند و هم روحشان را، و چون
حقیقت انسان را روح انسانی میدانند آرزوهایی که فقط جسم وی را پوشش دهد، دوری میکنند و به عبارت دقیقتر یک مومن حقیقت بین است به صرف آرزو دل نمیبندد و به اعمالش بیشتر از آرزوهایش مواظبت میکند چرا که بهشت را به بها دهند نه بهانه و آرزوها.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به
منابع
- انسان شناسی، مجمود رجبی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، تابستان 1379
- قادر فاضلی، اوصاف متقین،ناشر فضیلت علم، زمستان 1377
- محمد تقی مصبح یزدی، راهیان کوی دوست، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی 1379
- دانشکده تحقیقات اسلامی، علوم و معارف قرآن، پائیز 1381