طلایه داران دولت صفوى
«700 - 907 حدود / 1300 - 1501 م»
دولت صفوى که توسط
شاه اسماعیل اول پس از ورودش به تبریز در 907 ق / 1501 م تشکیل شد
و به عنوان یک دولت شیعى دویست و سى سال دوام یافت؛ یکى از مهمترین ادوار تاریخى ایران است. ظهور این دولت، از یک سو، توانست، ایران از پا افتاده و مضمحل را که تجزیه و تقسیم و فروپاشى یکپارچگى سرزمینش، قطعى به نظر مىرسید، در برههاى از تاریخ و به طور معجزه آسایى نجات دهد، اما از سوى دیگر شکل گیرى این دولت که نخست بر پایه عقاید مذهبى استوار بود و بعدها تبدیل به حکومت مذهبیون شد، هیچ معجزهاى نتوانست از تلاشى آن جلوگیرى کند. این ظهور و سقوط و این فراز و فرود دولت یکپارچه شیعى در ایران، نتیجه دو سده تلاش و کوششهاى اجتماعى و عقیدتى مشایخ این طایفه، پیش از تأسیس دولت صفوى توسط شاع اسماعیل اول بود. تلاشهایى که توانست عاقبت بین تشیع و تصوف آشتى افکند، گرچه این فصل مشترک و این امتزاج ناشى از قبلو عقاید خرافه آمیز و عقب ماندهاى بود که بیشتر برگرفته از اقوال غلات، امکان توافق آن را میسر مىساخت.
درست است که چنین آمیزشى، هرچند با موفقیت و در برههاى از تاریخ، موجب گشایش کارها، ایجاد همبستگى و تقویت روحیه و اتحاد ملى شد، اما در ادامه و به ویژه پس از کسب قدرت سیاسى، به صورت تعصبى کور، استبدادى مطلقه و خودکامه و عاقبت نیندیش درآمد و به نوبه خود مانعى جدى در بسط و اعتلاى فرهنگ و عقاید ایرانیان کرد. نهادینه شدن این خرافه ها، چنان در تار و پود جماعت ایرانى نفوذ کرد که هنوز پس از گذشت چندین سده، پس مانده آن، آزار دهنده روح پیشرفت و اعتلاجوى ایرانى است.
از این رو، بررسى تحلیلى این رخداد از جنبه هاى مختلف، تنها ارزش تاریخى ندارد، بلکه مىتواند راهگشاى بسیارى از معضلاتى باشد که جامعه ایرانى هنوز با بقایاى آن دست به گریبان است.
پاکدامنى و قداست اجداد صفویان و قدرت نفوذ کلام و شخصیت آن بزرگواران در میان عام، به تدریج موجب شکل گیرى عقاید و باورهایى شد که گرچه از نظر تاریخى، ناآشنا به نظر نمىرسید، اما نتایجش، دست کم، براى برههاى از زمان قابل پیش بینى، حتى براى نخستین طلایه داران این باور هم نبود. از شیخ صفى الدین اردبیلى، که پادشاهان صفوى خود را منسوب به او مىدانند و او نیز خود را به نوبه با چند واسطه از احفاد خاندان على «ع» و اولاد امام هفتم شیعیان - امام موسى الکاظم «ع» - شمارد و به همین سبب
صفویه علویه خوانده مىشدند تا شاه اسماعیل اول که دولت پر قدرت صفوى را بنیاد گذاشت، چندین نسل لازم بود تا با تربیت جدید مریدان و تابعان را گرد مرشد کامل، صوفى اعظم و مظهر امامت و رمز الوهیت بود؛ از آنان جانسپارانى بى چشمداشت و سر اندازانى بى عطوفت و سربازانى بى چشم و گوش و
مطیع بار آورد تا فرامین مرشد کامل را بدون تعقل و تفکر و صرفا" بر اساس باور و اعتقاد، بى درنگ به اجرا گذارند و انجام آن را موجب نیل به سعادت اخروى شمارند.
سرگذشت کوتاهى از شیخ صفى الدین اردبیلى، شیخ صدرالدین موسى، خواجه على سیاه پوش، شیخ ابراهیم، شیخ جنید و شیخ حیدر این بخش آمده، تنها فتح بابى است، براى یافتن پاسخى شایسته و درخور درباره یکى از مهمترین مباحث اجتماعى یعنى؛ کیفیت وابستگى عقاید به دولت و حکومت، دولت دینى یا دین دولتى.
عناوین مرتبط با موضوع: