ناصرالدین خلیفه عباسی
« 622-575 ق / 1225-1179 م»
ابوالعباس احمد بن
مستضیء، ملقب به ناصرالدین الله بنا به سفارش و وصیت پدرش بر تخت
خلافت نشست. او سی و پنجمین خلیفه عباسی است.
او در مذهب، از خود تعصب نشان میداد و به نوسازی و پدید آوردن بناهایی چون
مسجد، مدرسه و کاروانسرا توجه فراوان داشت.
ناصر در سال 622 ق / 1225 م، بیمار شد و چشم از جهان فرو بست. وی مدت 46 سال خلافت کرد.
اوضاع سیاسی غرب و شرق خلافت ،همزمان با ناصر الدین خلیفه
جنگهای صلیبی
در زمان ناصر دولت صلاح الدین ایوبی و شور جنگ های صلیبی در اوج خود بود. در این جنگ خلیفه خود دخالتی نداشت، ولی از تمام شهرهای اسلامی جنگجویان دادخواه و مجاهدان در آن شرکت میکردند.
درگیری با خوارزمشاهیان
در دوران خلافت ناصر،
خوارزمشاهیان در ایران حکومت داشتند و محمد خوارزمشاه به خاطر رنجشی که از خلیفه داشت، میخواست عباسیان را براندازد و سیدی از خراسان به نام علاءالدین ترمذی را به خلافت بنشاند.
رویارویی خلیفه الناصر با شرق خلافت (ایران)
در سال 614 ق / 1217 م، محمد خوارزمشاه با سپاهی که تاریخ نگاران آن را تا 300 هزار تن رقم زدهاند با آهنگ برکناری خلیفه رهسپار
بغداد شد.
ناصر خلیفه چون یارای پایداری با او را نداشت، برای دوام دولت خود از هیچ کاری رویگردان نبود.
در نتیجه با غوریان وارد مذاکره شده، آن ها را علیه خوارزمشاهیان تحریک میکرد .همچنین احتمال اثبات نشده ای وجود دارد که وی ،
مغول را به دشمنی و یورش به کشورهای خوارزمشاهی برانگیخته باشد. در صورت پذیرش این احتمال تحریک این خلیفه را باید یکی از انگیزههای یورش مغول به ایران دانست.
لشکر کشی خوارزمشاه به سوی بغداد
چون لشکر خوارزمشاه به
همدان رسید، شیخ شهاب الدین سهروردی سرکرده رسمی صوفیه بغداد، به نمایندگی از سوی خلیفه نزد خوارزمشاه آمد و شاه با سردی و بی اعتنایی تمام او را پذیرفت.
شیخ از ویژگی های
آل عباس و وصف ناصر، سخنانی ایراد و اضافه کرد که یورش به آل عباس شوم است و با آوردن احادیث و اخبار، یادآور شد که این گفتهاش بی ارزش نیست.
خوارزمشاه خواسته او را رد کرده، پاسخ هایی درشت داد و گفت: سیدی از اهل بیت به جای آن ها خواهم نشاند که دارای اخلاق و سرشتی نیک باشد.
عاقبت نماینده با ناامیدی و بدون کسب پیروزی به دربار خلیفه بازگشت و خلیفه به ناچار در صدد جلوگیری از تهاجم خوارزمشاه شد، ولی خوارزمشاه به جهت سرمای سخت از حلوان جلوتر نرفت و این کار را به سال دیگر واگذار کرد.
در سال بعد به سبب یورش مغول به شرق ایران ( قلمرو خوارزمشاهی )، اوضاع به طور کامل دگرگون شد و خلیفه رهایی یافت.