زمینداری در عهد سلجوقیان ( نظام اقطاع )
مختصری در باره ی نظام اقطاع
نظام
اقطاع یا واگذاری و اجاره املاک خالصه سلطان به امیران و منسوبان پادشاه، که از مدتها قبل در دستگاه خلفا سابقه داشت، در دوران فرمانروایی سلاجقه در سراسر ایران توسعه فراوان یافت.
مع هذا این نکته که بخش عمدهای از قلمرو
سلجوقیان از نظارت بلاواسطه سلطان خارج بود و به عنوان اقطاع تحت نظارت امرای آنها قرار داشت، حق اعمال حاکمیت مطلق را از سلطان سلب نمیکرد.
اقطاع داران و کسانی که املاک خالصه سلطان را در اجاره داشتند، از اراضی تحت تصرف خویش، تنها حق تمتع مالی داشتند و حکومت در سراسر مملکت، مطلقا برای سلطان بود. رعایا هم به اقطاع داران یا مستأجران املاک خالصه جز پرداخت حقوق مالکانه آنها، هیچ گونه الزام و تعهد دیگری نداشتند. هر گاه هم، مورد اجحاف و تعدی واقع میشدند، حق داشتند برای شکایت و تظلم
«به درگاه آیند و حال خویش باز نمایند».
سلطان هم در صورت مشاهده تخلف صاحب اقطاع از شرایط واگذاری، به خود حق میداد، اقطاع را از وی باز ستاند و به دیگری واگذارد. اما در عمل به ویژه در مورد اقطاع داران بزرگ تقریباً هیچ گاه کار به این مراحل کشیده نمیشد و باز خواستی از آنان صورت نمیگرفت.
از این رو، نظام اقطاع که در واقع پاسخگوی نیاز سلطان به ذخیره ارتش محسوب میشد و در دست امیران یا ملوک صاحب نفوذ قرار داشت، منجر به تجزیه و انفصال رسمی یا غیر رسمی قسمتهایی از قلمرو سلطان میشد.
اخذ مالیات در اقطاع
در موارد دیگر، خداوندان اقطاع، در مقابل مبلغ معینی که به خزانه سلطان میپرداختند، مالیات اقطاع را به هر نحوی که طمع، هوس یا زور آنها اقتضا مینمود، از رعیت وصول میکردند، و این شیوه نیز به نوعی، دیگر قسمتهایی از ولایات تابع را از قلمرو سلطان خارج میساخت.
هشدار جالبی که نظام الملک در سیاست نامه به این صاحبان اقطاع میدهد، در واقع سوء استفادههای معمول در عصر را که موجب سختگیری بر رعیت بود، نشان میدهد، میگوید این اقطاع داران میباید:
«مال حق را که بدیشان حوالت کردهاند از ایشان
رعایا بستانند بر وجهی نیکو و چون آن بستدند آن رعایا به تن و مال و زن و فرزند ایمن باشند و ضیاع و اسباب ایشان ایمن باشد».
پیداست که اگر در همه حال در قلمرو این اقطاع داران،
ضیاع و اسباب و زن و فرزند رعایا ایمن میبود، به این نصیحت خواجه نظام الملک نیازی نمیافتاد.
انواع مالیات در نظام اقطاع
مالیات و آن چه بر وفق رسوم و قاعده پرداخت آنها بر عهده رعیت بود، در تمام مملکت به وسیله عمال خراج جمع میشد. در بعضی موارد هم اقطاع داران، خراج مربوط به رعیت را به نقد و جنس دریافت میکردند و به دیوان ارسال میداشتند.
موعد دریافت خراج اراضی، البته بعد از برداشت خرمن بود، اما اتفاق میافتاد که به ضرورت نیازهای دیوانی، آن را گه گاه حتی قبل از فصل درو، بستانند. در مواقعی که کشت دچار آفت میشد، در مطالبه مال خراج به قدر ممکن تخفیف یا مهلت داده میشد.
با این حال، بارها پیش میآمد که اقطاع داران، حکام یا مستوفیان ولایات به اقتضای ضرورت یا بدون آن، علاوه بر مالیات رسمی، مالیاتهایی هم به عنوان
«رسوم»
از رعیت مطالبه میکردند که مالیات
«زاید»
محسوب میشد.
این عوارض و رسوم که در بسیاری مواقع آشکارا جنبه
«رشوه خواری»
داشت و مطالبه آنها موجب ناخرسندی دائم رعایا بود، با توجیهاتی از جمله
«ضرائب» ( ظاهراً از تفاوت تعمیر نرخ پرداخت نقدی در تبدیل دینار به درهم بود )
«طیارات» ( نوعی «راهداری» که به عنوان هزینه تأمین طرق برای حمل و نقل محصول جهت بازار فروش دریافت میشد)
عبور و مرور لشکریان هم در مواقع جنگ با رفع طغیانهای محلی همواره منشأ مالیاتهای متعددی میشد که به بیشتر روستاییان تحمیل میگشت
و در بعضی موارد، حتی پس از رفع جنگ و طغیان محلی، تا مدتها بعد هم مطالبه و دریافت میشد.
و این جمله، معیشت رعیت را دشوار و عدم دستیابی به مراجع شکایت هم مزید خیرگی حکام و نومیدی رعایا میشد.
به طور کلی نظام اقطاع ،اعمال حکام ولایات در مصادره اموال رعایا و باز بودن دست مأموران دولتی در گرفتن رشوه، در همه حال، لشکر سلطان و حکام وی را همچون سپاه مهاجم، مایه وحشت و نفرت عام میساخت. چنان که احوال
محمد خوارزمشاه در پایان این عهد، تصویری از تلقی رعایا را از سپاه سلطان به نمایش گذاشت.
نظام اقطاع به دور از حسابرسی
این نکته هم که اقطاع وقتی به عنوان - پاره نان - به جای مستمری به بزرگان و اشخاص واگذار میشد، از مداخله و حسابرسی مأموران دیوانی در امان بود، موجب اجحاف و تعدیهای فراوان و ایجاد فاصله هر چه عمیقتر بین رعایا و حکومت میکرد.
درست است که تا زمانی که خواجه بزرگ، نظام الملک در قید حیات بود، کوشش میکرد که باب شکایت را بر رعایا مسدود نسازد و اگر نمیتواند از تعدیهای بزرگ جلوگیری کند، مانع تعدیهای اقطاع داران کوچک شود و تا حدی از بیرسمیها و فساد و تباه کاری آنها جلو گیری کند. اما پس از مرگ خواجه، اقطاع داران که قانوناً خود را پاسخگو به دستگاه دیوان نمیدیدند، با ضعف دستگاه ظلم و تعدی خود را هر چه بیشتر افزودند.