به اعتقاد اندیشمندان, دولت مجموعه ای است متشکل از سه رکن
اقتدار سیاسی,
قلمرو و
جمعیت. بنابراین دولت همان حاکمیتی است که ارکان سه گانه فوق را به هم مرتبط می سازد.(1) در ابتدا باید خاطر نشان ساخت هر جا سخن از
حکومت اسلامی به میان می آید مقصود دولت اسلامی و یا حاکمیت سیاسی اسلام است.
مفهوم حکومت اسلامی
امام خمینی سلاماللهعلیه در نظریات فقهی خود درباره اداره نظام اسلامی و اجرای احکام شرع از استقرار و ایجاد (حکومت اسلامی) و یا (دولت اسلامی) نام برده اند و در خصوصِ تمایز حکومت اسلامی از سایر حکومت ها, از منظر فقهی امام سلاماللهعلیه, (حکومت اسلامی) با (سلطنت) متفاوت است. (حکومت اسلامی از بدو تائسیس بر (سلطنت و ولایتعهدی) خط بطلان کشیده و بساط آن را در صدر اسلام در ایران و روم شرقی و مصر و یمن بر انداخته است.(2) حکومت اسلامی از نوع (استبدادی) و یا (مشروطه سلطنتی) نیست, بلکه حکومت اسلامی حکومت قانون الهی بر مردم است.(3)
در حکومت اسلامی, حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقید به یک مجموعه شرط هستند که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم معین شده است. (مجموعه شرط) همان احکام و قوانین اسلام است که باید رعایت و اجرا شود.(4)
بنابراین نقطه تمایز نظام اسلامی با سایر دولت هایی که دارای حکومت های استبدادی, مشروطه سلطنتی و یا سایر حکومت ها است از دیدگاه ایشان در (رعایت و اجرای قوانین و مقررات اسلامی) است.
ضرورت عقلی ایجاد حکومت اسلامی
در مورد دلایلی که تشکیل
حکومت اسلامی را خصوصاً در عصر غیبت امام معصوم ضروری و مقتضی می نماید,
امام خمینی سلاماللهعلیه به سیره نبوی استناد نموده اند. دلایل ایشان عبارت اند از:
سنت و رویّه پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دلیل بر تشکیل حکومت است, زیرا
اولاً: خود تشکیل حکومت داد. و تاریخ گواهی می دهد که تشکیل حکومت داده, و به اجرای قوانین و برقراری نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته است: والی به اطراف می فرستاده, به قضاوت می نشسته, و قاضی نصب می فرمود, یا سفرایی به خارج و نزد ر…سای قبایل و پادشاهان روانه می کرده; معاهده و پیمان می بسته; جنگ را فرماندهی می کرده و خلاصه, احکام حکومتی را به جریان می انداخته است.
ثانیاً: برای پس از خود به فرمان خدا تعیین (حاکم) کرده است. وقتی خداوند متعال برای جامعه پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم تعیین حاکم می کند, به این معناست که حکومت پس از رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز لازم است. و چون رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم با وصیت خویش فرمان الهی را ابلاغ می نماید, ضرورت تشکیل حکومت را نیز می رساند.(5)
از دیدگاه فقهی امام خمینی سلاماللهعلیه (ضرورت اجرای احکامِ شرع) همان طور که تشکیل حکومت اسلامی را در زمان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ایجاب می نموده, دلیلی است بر لزوم ایجاد حکومت اسلامی و تشکیل آن در عصر حاضر. بدیهی است ضرورت اجرای احکام, که تشکیل حکومت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را لازم آورده, منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست; و پس از رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز ادامه دارد.(6)
هم چنین لزوم
وحدت اسلامی ) دلیلِ عقلی دیگری است بر ضرورت ایجاد حکومت اسلامی که توسط امام خمینی سلاماللهعلیه ارائه شده است: ما برای این که وحدت اسلام را تائمین کنیم, برای این که وطن اسلام را از تصرّف و نفوذ استعمارگران و دولت های دست نشانده آن ها خارج و آزاد کنیم, راهی نداریم جز این که تشکیل حکومت بدهیم.(7)
مضافاً, ضرورت نجات محرومان و مبارزه با ظالمان, (وظیفه مسلمین و علمای اسلامی) را در ایجاد دولت اسلامی مشخص و محرز می کند: (ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم. همین وظیفه است که امیرالمومنین علیهالسلام در وصیّت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر می دهد و می فرماید:
وَ کُونا لِلظّالِمِ خَصماً, و لِلمَظلُومِ عَوناً.(8)
علمای اسلام موظف اند با انحصارطلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند; و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند, و در کنار آن ها ستمگران غارتگر و حرام خوار در ناز و نعمت به سر ببرند.(9)
از سوی دیگر, پیرامون ضرورت ایجاد ارکان حکومتی برای حکومت اسلامی, امام خمینی سلاماللهعلیه ایجاد قوه مجریه و تصدی حاکم اسلامی برای اجرای احکام و مجموعه مقررات و قوانین شریعت الهی را ضروری و الزامی دانسته اند: مجموعه قانون برای اصلاح جامعه کافی نیست. برای این که
قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود, به قوه مجریه احتیاج دارد. به همین جهت, خداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون, یعنی احکام شرع, یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در رائس تشکیلات اجرایی و اداری جامعه مسلمانان قرار داشت. علاوه بر ابلاغ وحی و بیان و تفسیر عقاید و احکام نظامات اسلام, به اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را به وجود آورد.(10)
از دیدگاه فقهی
امام خمینی سلاماللهعلیه, تشکیل حکومت اسلامی یکی از احکام اولیه اسلام است به طوری که ایجاد آن مقدم بر تمامی احکام فرعیه حتی نماز, روزه و حج است. چه این که حکومت اسلامی شعبه ای از ولایت مطلقه رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم است.(11)
هدف از ایجاد حکومت اسلامی
امام خمینی سلاماللهعلیه حفظ نظام جامعه اسلامی, جلوگیری از بی نظمی و هرج و مرج در میان امت اسلامی, حفظ حدود و ثغور کشور اسلامی از هجوم بیگانگان و اجرای احکام الهی را از جمله اهداف اصلی در استقرار حکومت اسلامی می دانند: با توجه به این که حفظ نظام جامعه از واجبات مورد تائکید شرایع الهی است و بی نظمی و پریشانی امور مسلمانان نزد خدا و خلق امری نکوهیده و ناپسند است, و پر واضح است که حفظ نظام و سدّ طریق اختلال, جز به استقرار حکومت اسلامی در جامعه تحقق نمی پذیرد, لذا هیچ تردیدی در لزوم اقامه حکومت باقی نمی ماند. علاوه بر آن چه گفتیم, حفظ مرزهای کشور اسلامی از هجوم بیگانگان و جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن, عقلاً و شرعاً واجب است. تحقق این امر نیز جز به تشکیل حکومت اسلامی میسّر نیست.(12)
هم چنین با استناد به بخشی از خطبه امیر المومنین علیهالسلام در نهج البلاغه که در آن
امام علی علیهالسلام می فرماید:
اَما و الَّذی فَلَق الحبةَ و بَراَ النَّسَمةَ, لَولا حضور الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجوُدِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذ اللّه عَلی العلماء اَن لا یُقارُّ وا عَلی کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لاسَغَبِ مظلوم, لاَلقَیت حَبلَها عَلی غارِبها.(13 )
هان! سوگند به آن که بذر را بشکافت و جان را بیافرید, اگر حضور یافتن بیعت کنندگان نبود و حجت بر لزوم تصدی من با وجود یافتن نیروی مددکار تمام نمی شد, و اگر نبود که خدا از علمای اسلام پیمان گرفته که بر پرخوری و غارتگری ستمگران و گرسنگی جانکاه و محرومیت ستمدیدگان خاموش نمانند, زمام حکومت را رها می ساختم.
امام خمینی سلاماللهعلیه با استناد به کلام امیر المومنین علیهالسلام نجات مردم محروم, و مبارزه با سلطه گری و سلطه جویی را از اهداف تشکیل دولت اسلامی می دانند.(14)
ویژگی های حکومت اسلامی
الف) از دیدگاه
امام خمینی سلاماللهعلیه یکی از ویژگی های اساسی
حکومت اسلامی این است که در آن حاکمیت مطلق و انحصاری از آنِ خداوند است. در حکومت اسلامی حاکمیت مطلقه از آنِ خداوند به مثابه (سلطان حقیقی) است.(15)
ب) علاوه بر آن, قانون حاکم بر حکومت اسلامی منحصراً قانون الهی است:
حاکمیت منحصر به خداست و قانون, فرمان و حکم خداست. قانون اسلام, یا فرمان خدا, برهمه افراد در دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد, از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد, تا ابد تابع قانون هستند: همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بیان شده است.(16)
ج) با عنایت به این که:
احکام اسلامی, اعم از قوانین اقتصادی و سیاسی و حقوقی, تا روز قیامت باقی و لازم الاجراست.(17)
و نظر به این که: اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکان پذیر نیست.(18) خداوند برای ابلاغ و اجرای احکام اسلام, رسول خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به عنوان جانشین خود بر زمین منصوب و عهده دار سرپرستی و ولایت حکومت اسلامی کرده است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز امام علی علیهالسلام و فرزندان معصوم او را تا زمان غیبت به امامت و زمامداری امت اسلامی منصوب نموده است.(19)
د) در زمان غیبت امام معصوم (عج):
بنا به تشخیص عقل و راهنمایی نقل, تداوم حکومت و ولایت اسلامی امری ضروری است.(20)
بنابراین در زمان غیبت
امام دوازدهم (عج) احکام الهی نمی بایست معطل بماند و اجرا نشود, بلکه:امروز و همیشه وجود (ولی امر) (زمامدار اسلامی), یعنی حاکمی که قیّم و برپا نگهدارنده نظم و قانون اسلام باشد, ضرورت دارد, وجود حاکمی که مانع تجاوزها و ستمگری ها و تعدی به حقوق دیگران باشد; امین و امانت دار و پاسدار خلق خدا باشد; هادی مردم به تعالیم و عقاید و احکام و نظامات اسلام باشد; و از بدعت هایی که دشمنان و ملحدان در دین و در قوانین و نظامات می گذارند جلوگیری کند.(21)
منبع:مقاله حکومت اسلامى و رهبرى آن از نظر امام خمینى(ره) نویسنده:سید محسن شیخ الاسلامى
پى نوشت ها:
1. در این تحقیق دولت به معنای State و یا Etat در نظر گرفته شده است و نه حکومت به معنای Gouvernement رجوع شود به: سید خلیل خلیلیان, حقوق بین الملل اسلامی
(چاپ چهارم: تهران, دفتر نشر فرهنگ اسلامی, 1372) ص127.
2. امام خمینی, ولایت فقیه (چاپ سوم: تهران, م…سسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
سلاماللهعلیه, 1374) ص7.
3. همان, ص33.
4. همان, ص33.
5. همان, ص18.
6. همان.
7. همان, ص27.
8. همان, ص28.
9. همان.
10. همان, ص17.
11 . امام خمینی, صحیفه نور, ج2, ص170.
12.شئون و اختیارات ولی فقیه, ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینی
سلاماللهعلیه (چاپ چهارم: تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی, 1374) ص 23.
3 . نهج البلاغه, خطبه3 (معروف به شقشقیه).
4 . ر. ک: ولایت فقیه, همان, ص80ـ70.
5 . همان, ص8.
6 . همان, ص43.
7 . ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینیسلاماللهعلیه, همان, ص30.
8 . همان, ص30.
9 . همان, ص90.
20. همان