ابوالفوارس عبدالملک بن نوح
«389 ق / 999 م»
پس از آن که امیر منصور در صفر 389 ق / فوریه 999 م، نابینا شد،
فایق و بکتوزون و دیگر امیران سامانی،
برادر ابوالحارث منصور بن نوح،
ابوالفوارس عبدالملک را که کودکی خردسال بود به جای او به امارت نشاندند.
مدعیان قدرت در دوره ی ابوالفوارس عبدالملک بن نوح
نابینا کردن امیر منصور سامانی دستاویزی شد برای
سیف الدوله ، محمود غزنوی ، تا به بهانه انتقام از خلع و کور کردن منصور، بکتوزون و فایق را تنبیه کند.
سیف الدوله ، محمود ، در مرو در جمادی الاولی 389 ق / آوریل 999 م ، آنها را شکست داد و خود در خراسان به داعیه استقلال به پا خاست و به این ترتیب از قبول امارت عبدالملک سرپیچی کرد.
با آن که بکتوزون و فایق به حمایت امیر زاده دست نشانده خویش عازم مقابله با محمود شدند، اما مرگ ناگهانی فایق در شعبان 389 ق / آگوست 999 م، ایشان را از دنبال کردن این هدف باز داشت.
در این میان حکومت سیف الدوله
محمود غزنوی بر خراسان از جانب بغداد نیز تأیید شد و محمود از خلیفه لقب یمین الدوله و امین المله را با خلعت و فرمان دریافت کرد و خطبه به نام وی خوانده شد و سکه را به نام او ضرب شد.
از این رو، ایلک خان ترک؛
شمس الدوله بونصر ، که در آن هنگام فرمانروایی ترکستان را داشت چون از احتمال اقدام محمود برای تسخیر
بخارا نگرانی داشت، حمایت از عبدالملک خردسال را بهانهای کرد تا در ظاهر با دعوت و حمایت عناصر ضد حکومت در بخارا بتواند با شتاب خود را به تختگاه
سامانیان برساند «ذی الحجه 389 ق / دسامبر 999 م».
اما بر خلاف آن چه در ظاهر می نمود ، از عبدالملک حمایت نکرد.
بلکه او را با برادر مخلوعش منصور، همراه با بکتوزون و تمام امیر زادگان و امیران بازمانده از
سامانیان دستگیر و به زندان انداخت.
و بدین گونه بخارا ، تختگاه
سامانیان را به قلمرو ترکان ملحق کرد .
غروب امارت سامانی
به این ترتیب در ماوراء النهر نیز همچون خراسان، روزگار قدرت سامانیان پایان یافت.
پس از این در فاصله یک سال بعد از عزل و توقیف منصور، قلمرو او بین ایلک خانیان و غزنویان تقسیم شد.