سلجوقیان قبیلهای بودند که در روزگار سامانیان (261 – 389 ه.ق و به روایتی 255 – 429 ه.ق ) در دشتهای خوارزم و حاشیه دریای خزر و در آن سوی رود جیحون _ ماوراءالنهر _ زندگی میکردند.
آنان در حدود سال 416 ه.ق به فرماندهی ارسلان بن سلجوقی در ماوراءالنهر شورش کردند، امّا سلطان محمود غزنوی،ارسلان را دستگیر و در دژ `کالنجر` از قلعههای هندوستان زندانی کرد و موقتاً شورش سلجوقیان سرکوب شد .امّا پس از مرگ سلطان محمود و در زمان سلطنت پسرش مسعود، طغرل پسر میکائیل به سال 429 ه.ق در نیشابور بر تخت نشست و با عنوان مؤسس سلسلهی سلجوقی به نام خود خطبه خواند.حکومت سلجوقیان متصرّفات خود را تا بغداد گسترش داد .
ملکشاه سلجوقی و وزیر او نظام الملک به حمایت از رعیّت و دادگستری و احترام به علما و هنرمندان اهتمام بسیاری می ورزیدند،ازاین رو به تأسیس مدارس و مراکز آموزشی همّت گماردند. در دوره ی سلجوقیان که یکی از دوران برجستهی ادب و هنر ایرانی بود،شخصیتهای عرفانی هم چون امام محمّد غزالی و عمرخیّام نیشابوری زندگی میکردند.
در این دوره تصویرسازی کتب با دوری از خصوصیّاتی هم چون استفاده از برخی لباسها به سبک مسیحی، کادرهای افقی و ویژگیهای نژادی ادامه یافت. به طوری که محمّدبنعلی راوندی در کتاب راحة الصدور اشاره میکند که در زمان حکومت سلطان رکن الدین طغرل بن ارسلان، هنرمندان _ از جمله نقّاشان و خوشنویسان _ آسوده بودند و در رفاه زندگی میکردند.
نقّاشی سلجوقی:
در دورهی سلجوقی در کنار نقّاشی و گچبری روی دیوارهای کاخها، مصوّرسازی کتب به شیوهای خاص و با ویژگیهایی بیشتر ایرانی و با توجّه به دوری از خصوصیّات شیوهی `عبّاسی` با رونق فراوان رواج داشت. ضمن این که نفوذ نگارگری مانوی در آثار مصوّر این دوره مشاهده شدنی است. در دورهی سلجوقیان آثاری هم چون رسالهی صورالکواکب از حسنبنالرحمن بن عمر صوفی، اندرزنامه به سال 483 ه.ق، مفیدالخاص از محمّدبن زکریای رازی در مورد خواص گیاهان و دفع بیماری های گوناگون، خواص الاشجار، طب جالینوس،سمک عیّار و کلیله و دمنه مصوّرسازی شدند.
برخی از ویژگیهای نقّاشی سلجوقیان، به خصوص در نقّاشیهای سمک عیّار، هم چون تزیینات لباسها، پرداخت صورتها و ترکیب افراد در کادر، نوع خط و کادر افقی تصویر اجرا شدهاست. ضمن این که هم چنان شاهنامهی فردوسی یکی از کتابهایی است که در میان کتب تصویرسازی شده قرار دارد. در نقّاشی به شیوهی سلجوقی نقوش و تزیینات بر روی زمینه رنگآمیزی شده، که معمولاً قرمز است، اجرا میشدند. لباسها عمدتاً با گل و گیاه و نقشهایی به شیوهی اسلیمی تزیین گردیدند.
تقریباً از همین دوره هنرمندان ایرانی دریافتند که تزیین افراطی لباسها از نظر بصری میتواند انجام نگیرد، زیرا اگر لباسها یک رنگ و تخت اجرا شوند به دلیل سادگی و یکپارچگی در زمینهی خود که معمولاً پر از تزیینات است بهتر نشان داده میشوند. بنابراین به تدریج تزیینات و نقوش لباسها به سلاحها و ادوات جنگاوران هم چون زین و ملحقات آرایشی اسبها انتقال یافت.
در نقّاشیهای دورهی سلجوقی، به خصوص در مصوّرسازی تزیینی قرآنها، کاغذ به جای سطوح ساخته شده از پوست رواج یافت. خط نسخ نیز به صورت عام متداول شد، هر چند که پیش تر نیز از نسخ استفاده میشد، امّا در این دوره از خط مذکور استفادهی بیشتری گردید. در تلفیقی از خط و نقّاشی، نوک خطوط مکتوب به سر انسانها ختم میشد و یا با نقوش و حیوانات در میآمیخت.
هنرستان بغداد (مدرسه عراق):
با ظهور اسلام، با این استدلال که آفرینش تنها به خدا اختصاص دارد و انسان نمیتواند در آن شریک باشد، نسخه برداری از طبیعت به کناری گذاشته شد و نقّاشی فیگوراتیو از رونق افتاد. در نتیجه در سرزمینهایی که اسلام را پذیرفته بودند،نقّاشی فیگوراتیو جای خود را به طرحهای هندسی، نقوش گیاهی، اسلیمیها و خوشنویسی داد. سپس به تدریج نقّاشیهای فیگوراتیو با طرح های اسلامیزه شده ترکیب گردید و تلفیقی زیبا پدید آمد. طولی نکشید که نقّاشی در جهان اسلام ازسطوح وسایل کاربردی در محیط زندگی و نقش و نگار بناها و عمارات به نامهها و کتابها هم کشیده شد و کتابهای خطی با نقّاشی تزیین شدند. برخی از آثار مصوّر نیز در ابتدا به وسیلهی هنرمندان مسیحی یا راهنمایی آنها که در ممالک اسلامی بودند انجام میگرفت. چنان که تاجهای نور و دایرههایی که اطراف سر اشخاص کشیده شدهاند و هم چنین تزیین درختان، کشیدگیهای بینی با خطی واضح، آرایش گلها و ملائکه و فرشتگانی که بالهای گشوده دارند وجوه مشترکی است که تأثیر هنر مسیحی را در این آثار می نمایانند. دکتر زکی محمّد حسن در کتاب تاریخ نقّاشی در ایران نیز به ارتباط آثار این مکتب با هنر رومی و ساسانی اشاره میکند.
یکی از مشهورترین کتاب های مصوّرسازی شده قدیمی در دورهی اسلامی ،کتاب الحیل الجامع بین العلم و العمل و کتاب عجایب المخلوقات قزوینی است. هم چنین کلیله و دمنه و مقامات حریری نیز حاوی تصاویری برای روشن شدن گزارش متن خود میباشد. هم چنین بوستان، گلستان سعدی، دیوان حافظ ،منظومات خمسه نظامی و در رأس آن ها شاهنامه ی فردوسی از جمله کتاب هایی هستند که در این دوره تصویرسازی شده اند هر چند اغلب این آثار را نمی توان کاملاً ایرانی دانست. آثار نقّاشی مکتب بغداد همیشه جزئی از متن کتاب بود.شخصیت هایی که در آثار مکتب بغداد به تصویر کشیده شدهاند، اغلب چهرهای ایرانی با بینی کشیدهای دارند و مردانشان دارای ریش هایی سیاه اند. در بیشتر چهره های این نقّاشیها، هم چون دیگر قسمتها، ظرافت و زیبایی،پرکاری و نازک کاری هایی که در هنر ایرانی وجود داشته است،به چشم می خورد. از مشهورترین نقّاشان مکتب بغداد`عبدالله بن فضل` است که خود کاتب نیز بود. از جمله کتابهایی که وی نقّاشی کرده الادویه است که تصاویر آن تحت تأثیر هنر ساسانی می باشد. در این نقّاشی ها رنگ ها با انرژی زیاد استفاده شده است.
یحیی بن محمود واسط معروف به `الواسطی` از دیگر هنرمندان این مکتب است که مقامات حریری را تصویرسازی کرده است. در این نقّاشیها نیز تأثیر هنر ساسانی و مسیحی نمایان است. بعضی از شخصیتهای این نقّاشیها با لباسهای گشاد و صورتهای کشیده به قدسیان مسیحی شبیهاند. هم چنین نقوش و جزییات آنها نیز از موزاییک کار و نقّاشیهای دیواری بیزانس و ساسانی اقتباس شدهاند.
هنر ایلخانی و آل جلایر:
حدود 600 سال بعد از هجوم اعراب به ایران،حملهی مغولان نظام سیاسی- اجتماعی ایران را به هم ریخت و با تغییر مفاهیم حکومت، نظام جدیدی بنیان نهاد. حکومت ایلخانان مغول از سال 654 / 650 تا 736 ه.ق به طول انجامید.
هنر دورهی ایلخانان مملو از تأثیرات مختلف هنر شرق دور،به ویژه هنر دورهی `یوآن` و `سونگ` چین است. مغولان در طول حکومت خود بر ایران _ به ویژه از زمانی که شروع به بازسازی این کشور کردند _ با جذب هنرمندان، دانشمندان و نویسندگان به دربار خود از درآمیختن فرهنگهای مختلف حمایت کردند. رصدخانه ی مراغه که به دستور هلاکوخان ساخته شد،مسجد بزرگ علیشاه در تبریز و انواع ابنیه ی تدفینی از آثاری هستند که در این دوره ساخته شدند.باید اضافه کرد که فتح بغداد به وسیلهی مغولان به فعالیت هنری مکتب بغدادخاتمه نداد،بلکه آثار آن رنگ و بوی دیگری یافت و با برخی از عناصر چینی آمیخته شد. ضمن این که سلطان احمد جلایر _ از حاکمان این دوره _ خود در رشته های مختلفی هم چون نقّاشی،تذهیب و خاتم کاری استاد بود،شعر نیز می سرود و موسیقی را به خوبی می دانست . ایلخانان در مجموع علاقهای بسیار به تدوین و پردازش کتاب های خطی نقّاشی شده از جمله کتب شعر و حماسی داشتند.
ابوسعید بهادرخان و وزیر او خواجه غیاث الدین محمّد،پسر رشیدالدین نیز با همکاری یکدیگر از تهیّه، تدوین و مصوّر کردن کتب زیادی حمایت کردند.این همکاری سبب تحوّلات زیادی در عرصه هنرهای مختلف از جمله نقّاشی شد.البتّه بلافاصله باید افزود که اگر چه مغول ها عمده ترین نیروی سیاسی در ایران قرن هفتم و هشتم بودند،امّا سبک نقّاشی مغولی از اواخر قرن هفتم شروع به ظهور کرد.
بسیاری از محققان بر این باورند که احتمالاً تداوم چادرنشینی مغول ها،وضعیت آن ها به عنوان افرادی غیرمسلمان با خوی وحشی ،بروز و تثبیت یک سبک کاملاً مغولی را به تأخیر انداخت،امّا سرانجام تلفیق عناصر ناهمگون چینی و ایرانی که در ابتدا به صورتی نه چندان چشمگیر در مکتبی واحد جمع شده بودند به صورتی منسجم در قالب شیوه ای خود را نشان دادند.
آن چه در مورد نقّاشی ایلخانی شاخص است،اتکاء نقّاشی مغولی بر هنر و نقّاشی چین می باشد. هر چند باید افزود که مدرک صریحی مبنی بر سفر هنرمندان ایرانی به چین برای چنین تأثیرپذیری هایی در دست نیست،امّا در این دوران هنرمندان چینی به دعوت مغولان به ایران آمدند.حتی ارغوان شاه برای نقّاشی دیوارهای معابر بودایی از هنرمندان چینی دعوت کرد . مقری می نویسد که `شرفالدین جوینی` مورّخ بزرگ مغولان در کاخ با شکوه خود حمامی داشت که با نقّاشی های دیواری تزیین شده بود.مرکز مهم نقّاشی ایلخانان نیز `ربع رشیدی` تبریز بود که از آن آثار درخشانی به جامعهی هنری ایران عرضه شد.
ویژگیهای مهمی که در نقّاشی این دوره متأثر از نقّاشی چین وجود دارد ترسیم خطوط کناره نمای نه چندان دقیق و مواج،طراحی نسبتاً متشنج ،مفهوم جدیدی از فضا و ارائه احساسی رمانتیک و زنده از طبیعت است. امّا به تدریج حضور رنگهای شاد با حال و هوای ایرانی، خاکستریهای رنگین و ملایم چینی را زندهتر و پرانرژی کرد.
پیکره های انسانی نه چندان قدرتمند و صحیح و تکراری و با خام دستی اجرا میشدند در دورهی ایلخانان با ملامت، ظرافت و با تناسبات واقعی تر نقّاشی می شد و چین و شکن لباس ها با عمق بیشتری اجرا می گردید.هم چنین وجود ابرهای در هم پیچیده در آسمان،شکسته شدن خطوط زمین به دلیل ارائه عمق و بُعد ،حالت های اسفنجی آب ،زدودن لطافت از کوه ها و صخره ها،صراحت و روشنی پیکره حیوانات،درختان بزرگ و پیچیده و آمیخته شدن گلها با آنها از ظرافت در طراحی برگها از دیگر ویژگی های نقّاشی ایلخانی است.در ارائه تصاویر ساختمانها و معماری، بخشهای داخلی ساختمان ها به صورت نمادین اجرا می شدند. از هنرمندان این دوره میتوان به `احمد موسی` و `شمس الدین` اشاره کرد. هم چنین `خواجه عبدالحی` و `جنید` که از شاگردان شمس الدین بودند، نیز از هنرمندان این دوره محسوب میشوند جنید بر خلاف نقّاشان مکتب شیراز که در اکثر موارد محدودیتهای تحمیلی حاشیهها، ابعاد و فضا را پذیرفته بودند دست کم در برخی از آثار خود ،این محدودیت را در هم شکست. او در این آثار سطح صفحه را با منظره میپوشاند و نقّاشی او شامل نزدیک ترین منطقه در پایین صفحه تا بالای صفحه و افق میشد.
بنابراین نقّاشیهای او نوعی ژرف نمایی را از بالا نشان می داد که در تقابل با نمای روبرو بود.
به هر حال آن چه میتوان در مورد نقّاشی ایلخانی و آل جلایر گفت؛ استحکام قلم و خطوط ، نوآوری در ارائه اشکال، دقّت و ظرافت در ارائه تصاویر و تلفیق عناصر و فضاهای چینی هم چون حیوانات موهوم، ابرهای پیچان و کلاه خودهای مغولی است.
«دکتر دیباج»
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!