مقدمه
یک شخص بالغ حدود 5 لیتر خون و یک نوزاد فقط 300 میلی لیتر خون در بدنش دارد. خون تقریباً یک دوازدهم بدن را تشکیل می دهد و از این موضوع می توان برای تخمین حجم خون یک نوزاد،یک کودک و یا یک شخص بالغ استفاده کرد.
اگر از انعقاد خون جلوگیری کرده وآن را به حال خود بگزاریم،خون به پلاسما(plasma) وگلبول ها (cells) تقسیم می شود. این روند را میتوان به کمک یک دستگاه سانتریفوژ تشدید کرد. اگر این عمل در یک لولة کوچک که از صفر تا صد مدرج شده است صورت گیرد، سلول ها که درته لوله رسوب می کنند حجمی معادل 45% وپلاسما حجمی معادل55% را اشغال می کنند. خون از 45% سلول تشکیل شده است و این عدد45 ،هماتوکریت (Hemacrit) نامیده می شود. در آنمی که کمبود گلبول های قرمز وجود دارد هماتوکریت پایین است.
(شکل1)
مغز استخوان
سلول های خونی در مغز استخوان تشکیل می شوند. مغز استخوان در حفرة میانی استخوان جای دارد. در کودکان مغز تمام استخوان ها در تشکیل سلول ها شرکت دارند ولی در نزد شخص بالغ بخش فعال مغز استخوان که مغز استخوان قرمز نامیده می شود محدود به استخوان های تنه است.با وجود این که این نوع مغزاستخوان نامش مغز استخوان قرمز است هم گلبول های قرمزوهم گلبول های سفید را می سازد. مغزاستخوان دست ها وپاها یعنی استخوان های دراز بدن یک مغز استخوان چرب زرد رنگ است. این قسمت به حال ذخیره قرار دارد وبه طور فعال در ساختن سلول های مداخله ندارد. همچنین این مغز استخوان زرد می تواند در موارد کمبود خون و یا مواقعی که بدن نیاز شدید به خون دارد به مغز استخوان قرمز تبدیل شود.
مغز استخوان شامل5 نوع مختلف از سلول های تشکیل دهندةخون(سلول های مادر) است. این سلول ها عبارتند از: میلوبلاست ها(Myeloblast) لنفوبلاست ها(Lymphoblast) مونوبلاست ها(Monoblast) اریتروبلاست ها(Erythroblast) ومگاکاریوسیت ها (Megacaryocyte) .( شکل1)
گلبول های سفید
یک گروه از سلول های خونی هسته دار هستند،که به آن ها گلبول های سفید می گویند؛که شامل تک هسته ای ها مثل:
(شکل2)
لنفوسیت ها: لنفوسیت ها از لنفوبلاست ها تولید می شوند که دربافت لنفاوی بدن جای دارند.لنفوسیت ها از گرانوسیت ها اندکی کوچکترند و دارای هسته ی بزرگ کروی شکلی هستند که تقریباً تمام سلول را اشغال می کند. این لنفوسیت ها فعالیت فاگوسیتی ندارند بلکه تولیدکنندة آنتی کورها هستندکه قادرند در برابر مواد خارجی موسوم به آنتی ژن ها عکس العمل نشان داده و با یک واکنش آنتی ژن ـ آنتی کور این مواد را از بین ببرند.( شکل2)
(شکل3)
مونوسیت ها: مونوبلاست ها سلول هایی هستند که مونوسیت ها را تولید می کنند. مونوسیت ها بزرگ تر از لنفوسیت ها و گرانولوسیت ها بوده و معمولاً یک هسته ی لوبیایی شکل دارند.مونوسیت ها سلول های بیگانه را می خورند وقادرند باکتری ها و اجزای خارجی را احاطه کنند.( شکل3)
و چند هسته ای ها مثل:
گرانولوسیت ها: میلوبلاست ها گلبول های سفیدی تولید می کنند که محتوی گرانول(دانه های ریز) هستند و گرانولوسیت (Granulocyte) نامیده می شود. برای واضح دیدن این گرانول ها باید گلبول های سفید را رنگ آمیزی کرد. دو مادة رنگی که معمولاً به کار می روند عبارتند از ائوزین ( یک مادة قرمز که برای درست کردن جوهر قرمز مورد استفاده قرار می گیرد)و یک مادة رنگی قلیایی از قبیل هماتوکسیلین که آبی رنگ است. هنگامی که گرانولوسیت ها با این دو ماده
(شکل4)
ترکیب می شوند اکثر آن ها بدون ترجیح رنگ ائوزین و رنگ قلیایی را به خود می گیرند و فقط با مقدار کمی از هریک از این دو ماده رنگ می شوند. این گلبول ها را نوتروفیل (Neutrophil) می نامند.( شکل4)
(شکل5)
گرانول های بعضی از گرانولو سیت ها، ائوزین جذب کرده و به رنگ قرمز شفاف
در می آیند. این گلبول ها را ائوزینوفیل (Eosinophil) می نامند.( شکل5)
(شکل6)
تعداد کمی از گرانو لو سیت ها با رنگ های قلیایی رنگ می شوند و بازوفیل (Basophil) نامیده می شوند. ( شکل6)
هسته های گرانولوسیت ها به چند قسمت تقسیم می شوند به همین دلیل آن ها را گلبول چند هسته ای یا پلی نوکلئر(Polynuclear) می نامند. چند قطعه ای بودن هسته که مخصوصاً در نوتروفیل ها واضح است با زیاد شدن سن سلول افزایش می یابد. هسته ابتدا به دو قسمت و سپس با زیاد شدن سن گلبول به 3،4 و سرانجام به 5 قسمت تقسیم می شود.
تقسیم هسته در مورد ائوزینوفیل زیاد بارز نیست و هستة آن ها به ندرت بیش از دو قسمت دارد. در بازوفیل ها، هسته یک ناحیة باریک نشان می دهد که هسته را به دو قسمت تقسیم می کند.
این گرانولوسیت ها بیگانه خوار یا فاگوسیت(Phagocyte) هستند یعنی قادرند ذرات خارجی از جمله باکتری ها را ببلعند و هضم کنند. گرانول ها محتوی آنزیم هایی هستند که قادرند ذرات خارجی را حل کنند.
شمارش گلبول های سفید
گرانولوسیت هاحدود70%گلبول های سفید بدن را تشکیل می دهد. (نوتروفیل ها 65% ، ائوزینوفیل ها 4% و بازوفیل ها 1% )
لنفوسیت ها حدود25% گلبول های سفید یک شخص بالغ ومونوسیت ها حدود5% باقی مانده را تشکیل می دهند.کودکان دارای بافت لنفاوی بیشتری نسبت به بزرگسالان بوده ودر نتیجه تعداد لنفوسیت های آن ها بسیار بیشتر از گرانولوسیت ها است.
در مجموع حدود 8000 گلبول در هر میلی متر مکعب خون وجود دارد.گلبول های سفید لکوسیت (Leukocyte) نیز نامیده می شوند.
پلاکت ها
مگاکاریوسیت ها تشکیل دهندة پلاکت ها (Platelet) (ترومبوسیت ها Thrombocyte )
هستند.پلاکت ها نقش مهمی در انعقاد خون بازی می کنند.
شمارش گلبول های قرمز
اریتروبلاست ها تولید کنندة گلبول های قرمز (Erythrocyt) هستند. تعداد گلبول های قرمز در مقایسه باگلبول های سفید بسیار زیادتر است. مقدار طبیعی گلبول های قرمز 5 میلیون در هر میلی متر مکعب خون است.
تشکیل گلبول ها
به همان نسبتی که گلبول های پیر فرسوده شده و می میرند،گلبول های قرمز جدید باید به طور مداوم جانشین آن ها گردند. مغز استخوا برای پر کردن جای خالی گلبول ها که به طور مداوم از بین می روند باید در تمام اوقات فعال باشد مغز استخوان با روش تقسیم مکرر سلول می تواند تعداد گلبول های قرمز و سفید را حفظ کند. اشعة X از این تقسیم سلولی جلوگیری می کند. به این ترتیب مقدار بیش از اندازة اشعةX از تولید گلبول های قرمز و سفید و پلاکت ها توسط مغز استخوان جلوگیری می کند.
گلبول های قرمزخون
گلبول های قرمز خون به شکل دیسک های مقعر الطرفینی به قطر 7 میکرون و ضخامت2 میکرون هستند.( شکل7) گلبول های قرمز حاوی هموگلوبین هستند که پس از ترکیب با اکسیژن به رنگ قرمز روشن و در محیط های بدون اکسیژن به رنگ آبی تیره در می آیند. چنانکه بعداً خواهیم دید هموگلوبین نقش مهمی در انتقال اکسیژن و اندرید کربنیک بازی می کند. در گلبول های قرمزِ100 میلی لیتر خون 15
گرم هموگلوبین وجود دارد.
(شکل7)
دورةزندگی گلبول های قرمزحدود 100 روز است که بعد از این مدت از بین می روند.به این ترتیب 1% گلبول های قرمز بدن باید در هر روز عوض شود و برای انجام این امر ما به بعضی از مواد موجود در رژیم غذایی نیازمندیم.
در درجة اول ما برای تأمین اسیدهای آمینه به پروتئین ها نیاز داریم. اسیدهای آمینه مانند آجرهایی هستند که برای ساختن پروتئین های بدن از جمله گلبول های قرمز به کار می رود.
برای ساختن هموگلوبین، وجود آهن در غذا لازم است. اگر میزان مصرف آهن برای جبران نیازهای بدن کافی نباشد آنمی ناشی از کمبود آهن به وجود می آید در این حالت، گلبول های قرمز به علت کم شدن هموگلوبین بسیار رنگ پریده می گردند.
قسمت اعظم آهنی که از گلبولهای قرمز خراب شده حاصل می گردد در ساختن گلبول های قرمز جدید مورد استفاده قرار می گیرد. اما در هر حال برای مردان در روز 5 میلی گرم و برای زنان روزانه 10 میلی گرم آهن علاوه بر آنچه از خراب شدن گلبول ها به دست می آید لازم است. علت احتیاج بیشتر زنان به آهن، از دست رفتن خون در طی دورة ماهانه است که نمودار ازدست رفتن کامل مقداری آهن از بدن است. بیماری که دچار خون ریزی شده است به آهن بیشتری در غذایش نیاز دارد تا بتواند آهنی را که بر اثر خون ریزی ازدست داده جبران کند.
برای ساختن تعداد کافی گلبول قرمز وجود ویتامین B12 واسیدفولیک ضروری است. بدون وجود ویتامین B12، متابولیسم اسیدفولیک مختل می شود و فقط تعداد کمی گلبول قرمز ساخته می شود و آن هایی هم که ساخته می شوند از نظر اندازه غیر طبیعی و معمولاً بزرگتر از اندازة طبیعی هستند. این نوع آنمی را آنمی مگالوبلاستیک(Megaloblastic) یا آنمی ماکروسیتی می نامند.
ویتامین B12 ویتامینی است که با اشکال زیاد از دستگاه گوارش به داخل خون جذب می شود. میزان جذب این ویتامین برای گلبول های قرمز زمانی کافی خواهد بود که معده ماده ای به نام فاکتورداخلی تولید کند. فاکتورداخلی پروتئن یا پلی ساکاریدی است که به جذب ویتامین B12 کمک می کند.
ویتامین B12پس از جذب، در کبد ذخیره می شود و سپس به طرف مغز استخوان ارسال می شود تا به بلوغ گلبول های قرمز کمک کند. مقادیر ذخیره شدة این ویتامین برای چند سال کافی است.
چون ویتامین B12 در کبد حیوانات نیز ذخیره می شود سابقاً از جگر برای درمان بیماری مگالوبلاستیک استفاده می کردند. این عمل امروزه جای خود را به تزریق ویتامین B12داده است.
اریتروپویتین
هر گاه کمبود مداوم اکسیژن در بدن وجود داشته باشد مغزاستخوان با تشکیل تعداد بیشتری گلبول قرمز عکس العمل نشان می دهد. این واکنش توسط ماده ای به نام اریتروپویتین (Erythropoietin) که در جواب به کمبود اکسیژن از کلیه آزاد می شود به وجود می آید.
در نزد شخصی که هر دو کلیه اش را بر داشته اند(نفروکتومی دو طرفه)، آنمی به وجود می آید.
خراب شدن گلبول های قرمز
خرده های گلبول های قرمز پس از پایان زندگی،توسط سیستم شبکه ای ـ پوششی آندوتلیال بدن گرفته می شود. سیستم شبکه ای ـ پوششی عبارت از سلول های بیگانه خواری است که در مغزاستخوان، طحال، کبد و سایر نقاط بدن یافت می شود.
این سلول ها هموگلوبین را به پیگمان زرد رنگی به نام بیلی روبین تبدیل می کند. تغییرشکل هموگلوبین قرمز به بیلی روبین زرد را می توان با دنبال کردن تغییرات یک خون مردگی در پوست یا کبود شدن چشم مشاهده کرد. هموگلوبین ابتدا اکسیژن خود را از دست می دهد و تیره می شود سپس کم کم رنگش را عوض کرده و ابتدا به بیلی روبین سبز و در سرانجام به بیلی روبین زرد رنگ تبدیل می گردد. بیلی روبین از راه خون به کبد می رسد و در آنجا به داخل مجاری صفراوی ترشح می شود . بیلی روبین از راه مجاری صفراوی به داخل دوازدهه ریخته و پس از طی رودة باریک و رودة بزرگ به شکل مادة قهوه ای رنگی به نام اِسترکوبیلین (Stercobilin) در مدفوع ظاهر می شود. این راه دفع بسیار مهم ولی در عین حال غیر عادی است زیرا بیشتر مواد زائد بدن به طور محلول در آب از راه ادرار دفع می شوند.
یرقان یا زردی
اگر این راه دفع مختل شود و بیلی روبین در خون تجمع یابد ، از راه خون به پوست رسیده و آن را به رنگ زرد در می آورد. این حالت را زردی یا یرقان (Ictrus,Jaundice) می نامند.
رنگ زرد مخصوصاً به طور واضح در چشم ها دیده می شود زیرا ملتحمة چشم به رنگ زرد در می آید.
دفع بیلی روبین به سه علت می تواند مختل شود: اول این که ممکن است آنقدر بیلی روبین تولید شود که کبد قادر به انتقال سریع و کافی آن به مجرای صفراوی نباشد و در نتیجه زردی به وجود آید. این موضوع می تواند در روزهای اول زندگی که کبد نوزاد هنوز خوب کار نمی کند بروز کند. در موقع تولد تعداد گلبول های قرمز زیاد است (7میلیون در هر میلی متر مکعب) مازاد این گلبول های قرمز در روزهای اول زندگی خراب می شوند تا تعداد گلبول های قرمز به 5 میلیون در هر میلی متر مکعب خون برسد. بیلی روبینی که از خراب شدن این گلبول ها حاصل می شود ممکن است از حد توانایی کبد برای انتقال آن به مجرای صفراوی بسیار زیادتر باشد و در این حال کودک دچار یرقان می شود. این یک یرقان فیزیولوژیک است. این نوع یرقان را نباید با نوع بسیار وخیم تر یرقان که از ناسازگاری فاکتور Rh حاصل می شود اشتباه کرد.یرقان مشابهی ناشی از تولید فوق العاده زیاد بیلی روبین در بعضی از اشکال مالاریا ویک بیماری ارثی به نام یرقان همولیتیک(Hemolytic) دیده می شود. در یرقان همولیتیک بیمار دچار حملات دوره ای تخریب گلبول های قرمز می شود که مقدار زیادی هموگلوبین آزاد می کند. این هموگلوبین به بیلی روبین تبدیل می شود.
نوع دوم یرقان موقعی ایجاد می شود که کبد مثلاً به علت هپاتیت عفونی بیمار شود. هپاتیت عفونی یک بیماری ویروسی است که از انتقال بیلی روبین خون به مجرای صفراوی جلوگیری کرده و منجر به یرقان می گردد. نوع سوم یرقان ناشی از انسداد مجاری صفراوی است. انسداد مجاری صفراوی ممکن است ناشی از یک سنگ صفراوی که در مجرای صفراوی گیر کرده است و یا ناشی از فشار سرطان سر لوزالمعده بر روی مجاری صفراوی باشد. هرگاه بیلی روبین دیگر به روده نرسد مدفوع سفیدرنگ می شود.در این حال بیلی روبین از راه ادرار دفع می شود وادرار بسیار پر رنگ می گردد.
بررسی آزمایشگاهی آنمی
آنمی ناشی از کمبود آهن با کمبود هموگلوبین در گلبول های قرمز همراه است. در آنمی ناشی از فقدان ویتامین B12 و اسید فولیک (آنمی ماکروسیتی)، تعداد گلبول های قرمز کاهش می یابد اما گلبول های قرمز موجود بزرگتر از حد طبیعی هستند و به مقدار کافی هموگلوبین دارند. به منظور تشخیص افتراقی بین این دو آنمی تخمین مقدار هموگلوبین، و تعیین هماتوکریت انجام می شود.
انتقال خون
هرگاه آنمی بسیار شدید باشد، تنها اصلاح تغذیه با افزودن آهن، ویتامین B12یا اسید فولیک کافی نیست و ممکی است انتقال خون (Blood Transfusion) لازم شود.
خون در شرایط استریل جهت انتقال خون گرفته می شود و برای جلوگیری از انعقاد خون،سیترات اسید سدیم و برای تغذیة گلبول های قرمز،گلوکز به آن اضافه می شود.
هر گاه قرار باشد که خون در ماشین قلب و ریه به طور مصنوعی به کار رود به آن هپارین به عنوان مادة ضد انعقادی اضافه می کنند.
گلبول های سفید خون پس از گرفتن خون بیشتر از چند ساعت زنده نمی مانند، بنابراین خونی را که برای انتقال خون نگهداری شده نمی توان جهت افزایش تعداد گلبول های سفید در گردش خون مورد استفاده قرار داد.
موضوع بسیار مهم آن است که هیچ قسمتی از دستگاه مخصوص انتقال خون نباید دارای صابون یا هر نوع ماده پاک کننده (Detergent) باشد زیرا این مواد غشاء لیپیدی خارجی گلبول های قرمز را حل و بنابراین گلبولهای قرمز را خراب می کنند.
خون در حرارت چهار درجه سانتیگراد نگهداری می شود وباید مراقبت شود که درجه حرارت خون تا حد یخ زدن پایین نرود زیرا تشکیل بلورهای یخ گلبول های قرمز را خراب می کنند. تجربییاتی در دست اجرا است تا روشهائی پیدا کنند که با این روش ها بتوان خون را به طور دائمی نگهداری کرد. با افزودن گلیسیرین می توان خون را در درجه های پایین منجمد کرد بدون آنکه گلبولها بر اثر تشکیل بلورهای یخ پاره شوند.گلیسیرین باید پس از رفع انجماد خون از آن گرفته شود.
گروه های خونی
گلبول های قرمز بر روی غشاء خارجی خود ماده ای گلوسیدی به نام آگلوتینوژن (Agglutiongen) دارند. تقریباً نصف جمعیت جهان (42%) دارای آگلوتینوژن A بر روی هر یک از گلبول های قرمز بدن خود هستند واین اشخاص را گروه A می نامند. نسبت درصد کمتری از جمعیت جهان (9%) دارای آگلوتینوژن B بر روی گلبول قرمز خود بوده وبه گروه B تعلق دارند.
حدود (3%) مردم دارای آگلوتینوژن های AوB بر روی گلبول های خود بوده و به گروهAB تعلق دارند.
بقیة مردم (46%) فاقد آگلوتینوژن A وB بر روی گلبول های قرمز خود بوده و به گروه O تعلق دارند.
در جریان سال اول زندگی، در پلاسمای اشخاصی که به گروه A تعلق دارند ماده ای ظاهر می شود که تمام گلبول های محتوی آگلوتینوژنB را خراب می کند. دقیقاً مشخص نیست که این موضوع چگونه صورت می گیرد. ولی امکان دارد بعضی از باکتری هایی که وارد لولة گوارش می شوند بر روی غشاء خارجی خود ماده ای مشابه آگلوتینوژنB داشته باشند و تولید آنتی کور ضد B واکنش بدن در برابر این آنتی ژن باشد.
افراد گروه A در پلاسمای خود آنتی کور ضد B ، افراد گروه B در پلاسمای خود آنتی کور ضد A وافراد گروهO آنتی کورهای ضد A وB در پلاسمای خود تولید می کنند. فقط افراد گروه AB هستند که در پلاسمای خود هیچ یک از این آنتی کورها را که آگلوتینین (Agglutinin) نامیده می شوند تولید نمی کنند.
هر گاه گلبول های قرمز گروهA با پلاسمای محتوی آگلوتینوژن ضد A مجاور شوند به یکدیگر می چسبند و به صورت توده ای در می آیند. این عمل آگلوتیناسیون (agglutination) نامیده می شود.
احتمال پیدایش آگلوتیناسیون مخصوصاً در رگ های کوچک کلیه زیادتر است ومانع عمل کلیه شده و موجب آنوری(Anuia) یا عدم تولید ادرار می گردد.
بنابراین هرگز نباید خون گروه Aرا به گروه خون B و خون گروه B را به گروه A
داد. به افراد متعلق به گروه O که پلاسمایشان محتوی آگلوتینین های ضد A وضدB نباید خون گروه A وگروه Bو خون گروه ABداده شود. این افراد فقط می توانند خون هم گروه خود را دریافت کنند. قاعدة انتقال خون این است که به شخص گیرنده، فقط خون هم گروه او را بدهند و در موارد خاصی که خون هم گروه در اختیار نباشد می توان از خون گروه Oاستفاده کرد.
گروهRh (Rhesus)
تا سال 1940 سیستم ABO تنها سیستم مهم شناخته شدة گروه بندی خون بود. در این سال لندشتایر (که در سال 1900 گروه های خونی ABOرا کشف کرده بود) کشف کرد که مادة مهم دیگری به نام مادةD وجود دارد که می بایستی مورد توجه قرار گیرد. اشخاصی که بر روی گلبول های قرمز خود آگلوتینوژن D دارندRh مثبت و 85% مردم در این گروه قرار دارند. پانزده درصد بقیه فاقدمادة D بر روی گلبول های خود بوده و Rh منفی هستند.
اشخاص Rh مثبت و Rh منفی هیچ کدام دارای آگلوتینین ضد D به طور طبیعی در پلاسمایشان نیستند و آگلوتینین ضد D فقط در نزد اشخاص Rh منفی در صورتی به وجود می آید که به آنها خون Rh مثبت داده شده باشد. پس از یک بار انتقال خون Rh مثبت ، آگلوتینین ضد D در تمام طول زندگی شخص باقی خواهد ماند و این شخص دیگر نخواهد توانست خون Rh مثبت (D) دریافت کند و باید در صورت احتیاج فقط از هم گروه خود (Rh منفی) دریافت کند. این موضوع فقط در مورد اشخاص Rh منفی صدق می کند. اشخاص Rh مثبت فاقد آگلوتینین ضد D در پلاسمای خود بوده و همچنین نمی توانند آگلوتینین ضد D تولید کنند و بنابراین می توانند هم از خون منفی و هم از خون Rh مثبت استفاده کنند.
در مورد مردان ، اگر Rh منفی باشد و بر اثر اشتباه به آن ها خون Rh مثبت داده شود تنها ناراحتی که پیش می آید این است که آگلوتینین ضد D در آنها تولید می شود و از این به بعد ، انتقال خون باید محدود به خون Rh منفی گردد.
در مورد زنان هرگز نباید در سنین باروری یا جوانتر از آن آگلوتینین ضد D ایجاد شود. زیرا آگلوتینین ضد D ممکن است زن را از به دنیا آوردن بچه های زنده محروم کند. دلیل این امر آن است که عامل Rh از یکی از والدین به ارث می رسد. بسیاری از زنان Rh منفی دارای فرزندانRh مثبت هستند زیرا شوهرانشان Rh مثبت این موضوع به خودی خود اهمیت ندارد زیرا گردش خون جنینی مستقل از گردش خون مادر است.جنین دارای قلب وخون ورگ های مخصوص به خود است وهرچند که خون جنین در جفت در مجاورت خون مادر قرار می گیرد سلول های جنینی به طور طبیعی وارد گردش خون مادر نمی شوند. بنابراین تقریباً به طور شایع دیده می شود که یک مادر Rh منفی دارای یک جنین Rh مثبت در رحم خود است.
هرگاه مادر در هر زمانی از زندگی خود آگلوتینین ضد D تولید کرده باشد قادر است از سد جفت عبور کرده و وارد گردش خون جنین شود و در آنجا گلبول های قرمز را خراب کند. در صورت وقوع چنین امری تنها روش شناخته شده در حال حاضر برای نجات زندگی نوزاد تعویض خون(Exchange transfusion) یعنی تخلیة کامل خون Rh مثبت از بدن نوزاد و تزریق خون Rh منفی به جای آن است. خون Rh منفی تحت تاثیر آگلوتینین ضد D قرار نمی گیرد و هر چند که کودک گروه خونی واقعی خود را در طی چند هفتة آینده باز می یابد اما زندگی او نجات پیدا می کند. تعویض کامل خون جنین در داخل رحم نیز انجام شده اما معمولاً این عمل بلافاصله بعد از تولد نوزاد صورت می گیرد. اگر تعویض خون در داخل رحم امکان پذیر نباشد جنین ممکن است تلف شود و مادر سقط جنین کند.
بعضی از زنان پس از یک یا چند بار آبستنی با بچه های Rh مثبت، آگلو تینین ضدD تولید می کنند هر چند که هرگز در زندگیشان سابقة انتقال خون Rh مثبت را نداشته اند. موضوعی که احتمالأ در این وضعیت پیش می آید این است که یک آسیب جفتی، انتقال کمی از خون Rh مثبت جنین را به گردش خون مادر ممکن ساخته و این امر مانند یک انتقال کوچک خون از یک گروه ناجور، بر روی مادر عمل کرده است. در این حال مقداری آگلوتینین ضد D در مادر ظاهر می شود.
احتمال پیدایش این موضوع مخصوصاً در هنگام زایمان که جفت از رحم جدا می شود و سطح وسیعی از رحم را لخت باقی می گذارد زیاد است. جفت محتوی خون Rh مثبت بچه است و کمی از این خون ممکن است در این زمان وارد گردش خون مادر شود.
از تولید آگلوتینین ضدD در زنان Rhمنفی می توان با تزریق گاماگلوبولین ضد D بلا فاصله بعد از زایمان تا حدود زیادی جلوگیری کرد.
پلاکت ها
پلاکت ها یا ترومبوسیت ها دو عمل عمده در بدن دارند. پلاکت ها قادرند به یکدیگر بچسبند و با این کار شکاف های کوچک در رگ های خونی را مسدود سازند. این همان چیزی است که میخ پلاکتی نامیده می شود و نقش مهمی در متوقف کردن خوریزی های کوچک مانند خونریزی ناشی از فرو رفتن سوزن در دست را بازی می کند. ( شکل8)
در خونریزی های بزرگتر یا جراحت های وسیع خون منعقد می شود.
(شکل 8)
انعقاد خون
انعقاد خون تغییری است که در پلاسمای خون به وجود می آید. گلبول های قرمز و سفید هیچ نقشی در تشکیل لختة خون ندارند اگر چه در لختة تشکیل شده به دام می افتند. اولین مرحلة انعقاد خون هنگامی حادث می شود که بافت ها آسیب ببینند سپس پلاکت ها و به دنبال آن فاکتورهای انعقادی فعال شوند. هر یک از این دو امر موجب تشکیل ماده ای موسوم به ترومبوپلاستین(Thromboplastin) می شود.
ترومبوپلاستین پس از تشکیل شدن ماده ای موسوم به پروترومبین را که در پلاسما وجود دارد را به ترومبین تبدیل می کند. این تغییر فقط در صورتی انجام می گیرد که یون کلسیم در خون وجود داشته باشد. ترومبین پس از تشکیل، بر روی مادة دیگری موسوم به فیبرینوژن عمل کرده و آن را به فیبرین تبدیل می کند. تشکیل فیبرین است که لختة خون را به وجود می آورد.
لخته پس از تشکیل، نرم و ژله مانند است ولی بعد از زمان کوتاهی فشرده می شود و مایعی به رنگ زرد کاهی از خود خارج می کند که سرم نامیده می شوند. اگر از انعقاد خون جلوگیری شود خون به دو قسمت پلاسما وگلبول ها تقسیم می شود و اگر خون منعقد شود به دو قسمت لخته و سرم تقسیم می گردد. سرم و پلاسما بسیار شبیه به هم هستند و تنها اختلافی که با یکدیگر دارند این است که سرم فاکتورهای انعقادی پ
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!