در مدّتی که حضرت در زندان بود ،معجزاتی از ایشان بروز می کرد، تلاش های مختلف ((هارون الرشید|هارون ))برای کشتن حضرت عقیم میماند و موقعیت اجتماعی حضرت روز به روز بالا تر می رفت.

هارون در نقشه ای جدید تصمیم گرفت با اقرارگیری از حضرت (به بهانه آزادسازی) زمینه مناسب مجرمیّت حضرت را فراهم سازد و طرح ترور را راحت تر اجرا نماید.

در همین راستا روزی به یحیی خالد برمکی گفت: برو به زندان و با محبّت تمام به حضرت بگو: « پسر عمویت هارون قبلاً قسم خورده است که تا شما به جرم خود اعتراف ننمائید و از وی درخواست عفو نکنید شما را از زندان آزاد ننماید، این اقرار و طلب بخشش برای شما ضرری نخواهد داشت، جمله کوتاهی بگوئید و خود را آزاد سازید!!»

امام در جواب فرمود: " شهادت من نزدیک است، بیش از یک هفته زنده نخواهم بود" به هارون بگو: " پیکر من تا روز جمعه پیش تو میآید و خبر میآورد و بزودی فردا که در پیشگاه عدل الهی سرپا نگه داشته شدی، خواهی دانست که ظالم و گنهکار کیست و مظلوم کیست.
والسلام.

ستعلم غداً. . . من الظالم و المعتدی علی صاحبه. "

منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 230، ح 37 از مناقب و غیب شیخ طوسی.

مراجعه شود به:

((تلاش خلفای عباسی در مقابله با امام موسی کاظم علیه السلام))