منو
 کاربر Online
777 کاربر online
تاریخچه ی: محافظت امام علی علیه السلام از حسنین

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2
در جنگ صفین، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرزندش، محمد بن حنفیه، را فرا خواند و او را به سمت راست لشگر معاویه فرستاد. محمد حمله کرد و آن را از هم پاشید و مجروح و زخمی به سوی پدر بازگشت و تقاضای آب کرد.
امام علی به وی آب داد و پس از مدتی او را به سمت چپ دشمن فرستاد. محمد پس از نابودی این بخش از لشگر با جراحات زیادی بازگشت و آب خواست. امام به او آب داد و پس از مدتی او را به قلب دشمن فرستاد. او باز عده‌ای از دشمن را کشت و در حالی که جراحات زیادی در بدن داشت و اشک از چشمانش جاری بود، بازگشت.

امام پیشانی او را بوسید و فرمود: « پدرت فدای تو باد! به خدا سوگند، با این جهادت مرا خوشحال کردی. چرا گریه می کنی؟ گریه‌ات از روی خوشحالی است یا از سر بی‌تابی‌؟»
محمد پاسخ داد:« ای پدر چرا گریه نکنم، در حالی که شما سه مرتبه مرا در دل مرگ فرستادید و خداوند مرا به سلامت بازگرداند. می بینید که مجروح هستم، اما هر بار که بازگشتم مقداری استراحت کنم، مرا مهلت ندادی و به سوی دشمن فرستادی؛ اما دو برادرم، حسن و حسین را به جنگ نمی فرستی.»

امام صورت محمد را بوسید و فرمود:« تو پسر من هستی ولی این دو پسران رسول خدا هستند. آیا من نباید آنها را از کشته شدن محافظت کنم؟»
محمد گفت: « آری ای پدر، راست گفتید. خداوند مرا فدای شما و فدای حسن و حسین کند و از هر گزندی محافظت فرماید.»

منابع:
بحار الانوار، ج 42، ص 105.

مراجعه شود به:
حضور امام حسین علیه السلام در جنگ جمل
احترام ویژه به امام حسین علیه السلام

از ابن عباس نقل شده است که در جنگ صفین بودیم امیرالمومنین فرزندش محمد بن حنفیه را فرا خواند و او را به میمنه و سمت راست لشگریان معاویه فرستاد، محمد به میمنه حمله کرد و آن را منهدم ساخت و به سوی پدر بازگشت و در حالی که مجروح بود از پدر تقاضای آب کرد.

حضرت به وی آب داد و پس از اندکی درنگ او را به میسره و سمت چپ دشمن فرستاد محمد پس از انهدام میسره با جراحات زیادی بازگشت و تقاضای آب نمود حضرت پس از آب دادن و اندکی مهلت او را به قلب دشمن فرستاد او سوارکارانی از دشمن را کشت و گریه کنان بازگشت و جراحات زیادی در بدن داشت.

حضرت بلند شد و پیشانی او را بوسیدند و فرمودند: پدرت فدای تو باد به خدا سوگند با این جهادت مرا خوشحال کردی، چرا گریه می کنی، آیا گریه تو از روی خوشحالی است یا از روی جزع و بی تابی ؟

محمد پاسخ داد: ای پدر چرا گریه نکنم، در حالی که شما سه مرتبه مرا در دل مرگ فرستادی و خداوند مرا به سلامت بازگرداند و همین طور که می بینی مجروح هستم، هر زمان که بازگشتم تا مقداری از جنگ استراحت بدهی مرا مهلت ندادی و به سوی دشمن فرستادی و این دو برادرم حسن و حسین هستند که آنها را به جنگ نمی فرستی.

حضرت بلند شد و صورت محمد را بوسید و فرمود: تو پسر من هستی و این دو پسران رسول خدا هستند، آیا من نباید آنها را از کشته شدن محافظت کنم؟

محمد گفت: بله ای پدر، خداوند مرا فدای شما و فدای حسن و حسین کند و از هر گزندی محافظت فرماید.

منابع:

بحار الانوار، ج 42، ص 105.

مراجعه شود به:

حضور در جنگ جمل

احترام ویژه به امام حسین علیه السلام


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 24 بهمن 1383 [13:33 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 سه شنبه 20 بهمن 1383 [13:28 ]   4   عبدالله حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 26 دی 1383 [10:35 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 دوشنبه 02 آذر 1383 [06:56 ]   2   نفیسه ناجی      v  c  d  s 
 یکشنبه 11 مرداد 1383 [06:09 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..