تاریخچه ی:
ماهیت عشق روحانی ومطلوب حقیقی
نگارش: 1
در عشق روحانی، معشوق حقیقی، این شخص نیست بلکه این شخص به منزله یک محرکی و به منزله یک مظهری هست که ولو خود عاشق خیال میکند که معشوق حقیقیاش این است ولی در واقع معشوق حقیقی او این نیست. عرفا اساساً به عشق مجازی معتقد نیستند، آنها تمام عشقها را حقیقی میدانند و میگویند یک جمال بیشتر وجود ندارد که جمال حق است و همه جمالهای دیگر پرتو و آینهای از آن جمال است.
مسألهای برای انسان مطرح است و آن این است که چرا انسان چیزهایی را که ندارد اینقدر طالب است؟ وقتی که آنها را واجد شد دیگر آن حرارتش و آن طلبش از بین میرود و به اصطلاح حالت دلزدگی برایش پیدا میشود.
تحلیل صحیح این مطلب همین حرفی است که گفتهاند، انسان اگر به آن چیزی که مطلوب حقیقی و واقعی اوست برسد آرام می گیرد. انسان در واقع و در عمق ذات خویش سرگردان نیست. این سرگردانیها ناشی از این است که آن حقیقت را به صورت مبهم میخواهد و برای رسیدن به او تلاش میکند. به یک چیزی میرسد خیال میکند این همان است، ولی یک مدتی که از نزدیک او را بو میکند طبیعت و فطرتش او را رد میکند، میرود سراغ چیز دیگر، و همین طور این است که اگر به آن مطلوب حقیقی برسد به سعادت حقیقی- که سعادت حقیقیاش قهراً آرامش به همان معنای فوق همه چیز است- به آرامش حقیقی میرسد. این است که قرآن میفرماید:
اَلَّذینَ آمَنوُا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبِهِم بِذِکرِالله
و بعد میفرماید: اَلا بِذِکرِاللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب» (رعد 28)