| | سرباز حامل سر این دو بیت شعر را خواند:« شترم را از سیم و زر، سنگین کن که من پادشاه با جلال و شکوهی را کشتم. کسی را کشتم که از نظر پدر و مادر بهترین فرد و نژادش والاتر از همه است.» | | سرباز حامل سر این دو بیت شعر را خواند:« شترم را از سیم و زر، سنگین کن که من پادشاه با جلال و شکوهی را کشتم. کسی را کشتم که از نظر پدر و مادر بهترین فرد و نژادش والاتر از همه است.» |
| | یزید فرمان داد سرش را بریدند. آن گاه سر امام علیه السلام را در طبقی زرین نهاد و رو به سر گفت:« ای حسین، قدرتم را دیدی؟ آن را چگونه یافتی؟» | | یزید فرمان داد سرش را بریدند. آن گاه سر امام علیه السلام را در طبقی زرین نهاد و رو به سر گفت:« ای حسین، قدرتم را دیدی؟ آن را چگونه یافتی؟» |