منو
 صفحه های تصادفی
مراجعت گروه اولیّه مهاجرین
مردان عرصه علم و ادب از خاندان زیاری
عبدالله بن طارق
سازمان مجاهدین خلق
بیوفیزیک مولکولی
شبکه ی راهها
آل قاورد
حبابهای صابون
ایران باستان
بیماری پیچیدگی برگ هلو
 کاربر Online
468 کاربر online
تاریخچه ی: حمایت از امام حسین علیه السلام و فرار از کربلا

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:3
ضحاک بن عبدالله مشرقی از کسانی بود که با امام حسین علیه السلام وارد کربلا شد و تا اصحاب امام زنده بودند از امام حمایت کرد، ولی پس از آن، از امام اجازه گرفت و از کربلا گریخت. او برخی از وقایع شب و روز عاشورا را روایت کرده است.

وی می گوید:
با مالک بن نصر ارحبی نزد امام حسین علیه السلام رفتیم. به او سلام کردیم و نشستیم. امام به ما خوشآمد گفت و سبب آمدن ما را پرسید. گفتیم:« آمده‌ایم بر تو سلام کنیم و برایت از خدای تعالی عافیت بخواهیم و عهدی نو کنیم و خبر مردم را با تو باز گوییم و این که برای جنگ با تو همدست شده‌اند، تا درباره کار خود اندیشه کنی.»
امام علیه السلام فرمود:« خدا مرا بس است، و او نیکو وکیلی است.»
بعد از مدتی با او خداحافظی کردیم.
امام فرمود:« چرا دست از یاری من می کشید؟»
مالک بن نضر ارحبی گفت:« بدهکارم و عیالوار.»
من گفتم:« من هم همین طور. اما اگر اجازه بدهی، تا هنگامی که از یاران تو کسی باقی است، در خدمت تو خواهم بود و از تو دفاع خواهم کرد، ولی اگر یاوری برای تو باقی نماند، بازخواهم گشت.»

امام اجازه داد و من با سپاه او ماندم. روز عاشورا وقتی سپاه عمر بن سعد اسب های ما را پی می کرد، من اسب خود را در یکی از خیمه‌های اصحاب پنهان کرده بودم و پیاده می جنگیدم. آن روز پیش چشم امام، دو نفر را کشتم و دست یکی را جدا کردم و حسین علیه السلام چندین بار مرا تحسین کرد.
اما هنگامی که دیدم اصحابش همه کشته شده‌اند و لشگر دشمن به او و اهل بیتش روی آورده‌اند، به امام گفتم:« ای فرزند رسول خدا بر اساس عهدی که بستم چون کسی باقی نمانده است، اجازه بده بازگردم.»
امام فرمود:« چگونه می توانی از دست لشکر عمر سعد بگریزی؟ اگر می توانی بروی، آزاد هستی.»
پس از اجازه امام اسب خود را برداشتم و فرار کردم. جاسوسان عمر بن سعد سر راه را بر من گرفتند و چون مرا شناختند رهایم کردند.

منبع:

  • ترجمه نفس المهموم، ص 155.

ضحاک بن عبدالله مشرقی از کسانی بود که با امام حسین علیه السلام وارد کربلا شد و تا اصحاب امام زنده بود از امام حمایت کرد، ولی پس از آن، از امام اذن گرفت و از کربلا گریخت. او برخی از وقایع شب و روز عاشورا را روایت کرده است.

وی می گوید:
با مالک بن نصر ارحبی نزد امام حسین علیه السلام رفتیم. به او سلام کردیم و نشستیم. امام به ما خوش آمد گفت و سبب آمدن ما را پرسید. گفتیم:« آمده‌ایم بر تو سلام کنیم و برایت از خدای تعالی عافیت بخواهیم و عهدی نو کنیم و خبر مردم را با تو باز گوییم و این که برای جنگ با تو همدست شده‌اند، تا درباره کار خود اندیشه کنی.»
امام علیه السلام فرمود:« خدا مرا بس است، و او نیکو وکیلی است.»
بعد از مدتی با او خداحافظی کردیم.
امام فرمود:« چرا دست از یاری من می کشید؟»
مالک بن نضر ارحبی گفت:« بدهکارم و عیالوار.»
من گفتم:« من هم همین طور. اما اگر اجازه بدهی، تا هنگامی که از یاران تو کسی باقی است، در خدمت تو خواهم بود و از تو دفاع خواهم کرد، ولی اگر یاوری برای تو باقی نماند، بازخواهم گشت.»
امام اجازه داد و من با سپاه او ماندم. روز عاشورا وقتی سپاه عمر بن سعد اسب های ما را پی می کرد، من اسب خود را در یکی از خیمه‌های اصحاب پنهان کرده بودم و پیاده می جنگیدم. آن روز پیش چشم امام، دو نفر را کشتم و دست یکی را جدا کردم و حسین علیه السلام چندین بار مرا تحسین کرد.
اما هنگامی که دیدم اصحابش همه کشته شده‌اند و لشگر دشمن به او و اهل بیتش روی آورده‌اند، به امام گفتم:« ای فرزند رسول خدا بر اساس عهدی که بستم چون کسی باقی نمانده است، اجازه بده بازگردم.»
امام فرمود:« چگونه می توانی از دست لشکر عمر سعد بگریزی؟ اگر می توانی بروی، آزاد هستی.»
پس از اجازه امام اسب خود را برداشتم و فرار کردم. جاسوسان عمر بن سعد سر راه را بر من گرفتند و چون مرا شناختند رهایم کردند.


منبع:
ترجمه نفس المهموم، ص 155.


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 01 آبان 1384 [12:03 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 یکشنبه 04 اردیبهشت 1384 [08:27 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 پنج شنبه 04 فروردین 1384 [17:04 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 09 دی 1383 [05:20 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 20 تیر 1383 [09:43 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..