تاریخچه ی:
امام علی علیه السلام و قتل عمرو بن عبدود در جنگ خندق
تفاوت با نگارش: 2
| - | در ((جنگ خندق و قتل قهرمان کفار|جنگ خندق )) پنج نفر از قهرمانان سپاه کفر به نامهای ((عمرو بن عبدود|عمرو بن عبدود ))، ((عکرمه بن ابی جهل|عکرمه بن ابی جهل ))، هبیره بن وهب، نوفل بن عبدالله و ضرار بن خطاب از خندق عبور کردند. نقطه توقف این پنج قهرمان که برای جنگهای تن به تن آمده بودند میان خندق و ((سلع|کوه سلع )) (مرکز سپاه اسلام) بود. |
+ | در ((جنگ خندق و قتل قهرمان کفار به دست امام علی علیه السلام|جنگ خندق)) پنج نفر از قهرمانان سپاه کفر به نامهای ((عمرو بن عبدود|عمرو بن عبدود))، ((عکرمه بن ابی جهل|عکرمه بن ابی جهل))، هبیره بن وهب، نوفل بن عبدالله و ضرار بن خطاب از خندق عبور کردند. نقطه توقف این پنج قهرمان که برای جنگهای تن به تن آمده بودند میان خندق و ((سلع|کوه سلع)) (مرکز سپاه اسلام) بود. |
| | عمرو بن عبدود با حضور در میدان کارزار، مبارز طلبید. نعرههای مستانهاش در سراسر میدان طنین افکنده و لرزه بر شنوندگان انداخته بود. مسلمانان سکوت کرده بودند و همین، بر کبر و نخوت او افزوده بود. عمرو فریاد میزد:« مدعیان بهشت کجایند؟ مگر شما مسلمانان نمیگویید که کشتگان شما در بهشت و کشتههای ما در دوزخند؟ آیا یک نفر از شما حاضر نیست مرا در دوزخ بفرستد و یا من او را روانه بهشت سازم؟ من از داد زدن و مبارزه طلبیدن خسته شدم و صدایم گرفت!» | | عمرو بن عبدود با حضور در میدان کارزار، مبارز طلبید. نعرههای مستانهاش در سراسر میدان طنین افکنده و لرزه بر شنوندگان انداخته بود. مسلمانان سکوت کرده بودند و همین، بر کبر و نخوت او افزوده بود. عمرو فریاد میزد:« مدعیان بهشت کجایند؟ مگر شما مسلمانان نمیگویید که کشتگان شما در بهشت و کشتههای ما در دوزخند؟ آیا یک نفر از شما حاضر نیست مرا در دوزخ بفرستد و یا من او را روانه بهشت سازم؟ من از داد زدن و مبارزه طلبیدن خسته شدم و صدایم گرفت!» |
| - | رسول خدا فرمود:«یک نفر برخیزد و شر این مرد را از سر مسلمانان قطع کند.» اما هیچ کس جز علی علیه السلام اعلام آمادگی نکرد. پیامبر شمشیر خود را به علی علیه السلام داد و عمامه مخصوصش را بر سر او بست و در حق او چنین دعا کرد:« خداوندا، علی را از هر گونه بدی محافظت فرما! پروردگارا، در روز بدر، عبیده بن حارث و در جنگ احد، ((حمزه|حمزه ))، شیر خدا،از من گرفته شد. پروردگارا، علی را از گزند دشمن حفظ بفرما!» آنگاه پیامبر این آیه را خواند:« رب لا تذرنی فردا و انت خیرالوارثین» (بار خدایا مرا تنها مگذار؛ و تو بهترین وارثی) |
+ | رسول خدا فرمود:« یک نفر برخیزد و شر این مرد را از سر مسلمانان قطع کند.» اما هیچ کس جز ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام)) اعلام آمادگی نکرد. پیامبر شمشیر خود را به علی علیه السلام داد و عمامه مخصوصش را بر سر او بست و در حق او چنین دعا کرد:« خداوندا، علی را از هر گونه بدی محافظت فرما! پروردگارا، در روز بدر، عبیده بن حارث و در ((جنگ احد))، ((حمزه|حمزه))، شیر خدا، از من گرفته شد. پروردگارا، علی را از گزند دشمن حفظ بفرما!» آنگاه پیامبر این آیه را خواند:« رب لا تذرنی فردا و انت خیرالوارثین » (بار خدایا مرا تنها مگذار؛ و تو بهترین وارثی) |
| | عاقبت، وقتی علی علیه السلام در برابر عمرو بن عبدود قرار گرفت، پیامبر خدا فرمود:« تمام ایمان در مقابل تمام شرک قرار گرفت.» | | عاقبت، وقتی علی علیه السلام در برابر عمرو بن عبدود قرار گرفت، پیامبر خدا فرمود:« تمام ایمان در مقابل تمام شرک قرار گرفت.» |
| | علی علیه السلام در حالیکه صورت خود را پوشیده بود، به عمرو بن عبدود فرمود:« عجله نکن! آن کس که در مقابل زورمندی تو کم نمیآورد، به میدان آمد.» | | علی علیه السلام در حالیکه صورت خود را پوشیده بود، به عمرو بن عبدود فرمود:« عجله نکن! آن کس که در مقابل زورمندی تو کم نمیآورد، به میدان آمد.» |
| | عمرو از او پرسید:« تو کیستی؟» | | عمرو از او پرسید:« تو کیستی؟» |
| - | علی علیه السلام پاسخ داد:« علی فرزند ابو طالب.» |
+ | علی علیه السلام پاسخ داد:« علی فرزند ((ابوطالب)).» |
| | عمرو گفت:« با پدرت سابقه دوستی دارم و خون تو را نمیریزم.» ولی این بهانهای بیش نبود زیرا او شجاعت علی را در جنگهای قبل دیده بود و نمیخواست با او روبرو شود. | | عمرو گفت:« با پدرت سابقه دوستی دارم و خون تو را نمیریزم.» ولی این بهانهای بیش نبود زیرا او شجاعت علی را در جنگهای قبل دیده بود و نمیخواست با او روبرو شود. |
| | علی علیه السلام به عمرو پیشنهاد داد مسلمان شود ولی او نپذیرفت، بعد پیشنهاد داد بدون جنگ از معرکه بیرون رود، ولی عمرو باز هم نپذیرفت. | | علی علیه السلام به عمرو پیشنهاد داد مسلمان شود ولی او نپذیرفت، بعد پیشنهاد داد بدون جنگ از معرکه بیرون رود، ولی عمرو باز هم نپذیرفت. |
| | سپس پیشنهاد داد عمرو هم مثل او از اسب پیاده شود؛ عمرو پذیرفت. جنگ تن به تن آغاز شد. تا اینکه یک ضربه شمشیر عمرو، سپر و کلاهخود علی علیه السلام را شکافت و سر او را شکست. علی علیه السلام نیز از فرصت استفاده کرد و با ضربهای به پای حریف، او را نقش زمین ساخت. | | سپس پیشنهاد داد عمرو هم مثل او از اسب پیاده شود؛ عمرو پذیرفت. جنگ تن به تن آغاز شد. تا اینکه یک ضربه شمشیر عمرو، سپر و کلاهخود علی علیه السلام را شکافت و سر او را شکست. علی علیه السلام نیز از فرصت استفاده کرد و با ضربهای به پای حریف، او را نقش زمین ساخت. |
| - | پیامبر خدا درباره ارزش کار امیر المومنین فرمود: (ضربت علی در روز خندق از تمام اعمال محمد برتر است زیرا باعث ذلت همه مشرکان و عزت همه مسلمانان شد) |
+ | پیامبر خدا درباره ارزش کار امیر المومنین فرمود: (ضربت علی در روز خندق از تمام اعمال امت محمد برتر است زیرا باعث ذلت همه مشرکان و عزت همه مسلمانان شد)
!منابع: *سیره ابن هشام، ج3، ص235 *مغازی واقدی، ج2، ص471 *فروغ ابدیت، ج2، ص544 *بحارالانوار، ج20، ص215 |
| - | مراجعه شود به: ((ر کا علی علیه السلام در جنگ خندق از زبان پیامبر صلی الله علیه وآله)) |
+ | !مراجعه شود به: *((قدیر پیمر اکرم ا علی علیه السلام در جنگ خندق)) |