منو
 کاربر Online
501 کاربر online
Lines: 1-34Lines: 1-16
-پس از جنگ با ایران هنگم که اسیران فارس را به مدینه آوردند شاهزادگانی از کسری در میانش بود ((عمر بن خطاب)) می خواست زنانشان را بفروشد و مردانشان را به بردگی ببرد.

((امیرالمؤمنین)) علی علیه السلام به او فرمود که رسول خدا فرموده ان: بزرگ هر قومی را باید اکرام کرد و اسلام به آنها رائه شده و رغبت در اسلام دارن و بید ریه ای از آنان در اسلام باشد و من خدا و شما را شاهد می گیرم که نصیب خودم از اینها برای خدا آزاد ساختم.

بدنبال فرمایش حضت همه بنی هاشم یز ح ود را به حضرت بخشیده و حضرت نیز پیرفت و آزاد کرد.

عمر که نچنین دید حق خودش را به رت بخشید و ت همه را آزاد کرد.

وق
ی این گونه شد گروهی از قریش ر اج با زنانشان ت ی کردند.

امیرالمؤمنین فرمود: آنها را نمی توان ر ازدواج مجبور کرد باید به اختیار خودشان باشد.

گروهی اشاره
به شهربانو دختر کسری کردند، پس او را مخیر ساختند و گفتند: آیا همسر می خواهی؟

وی سکو
ت ر.

حضرت
امیر فرمود: همسر می خواهد، باید انتخاب کند.

عم
ر گفت: از کجا دانستی همسر می خواهد؟

حضرت فرمود: پیامبر هرگاه بانوی بزرگان از یک قوم نزد او می آمد که ولی ندا
شت و مورد خواستگاری قرار می گرفت می فرمودند: ه او بویید آیا اضی به شوهر هست؟

ا
ر حیا کرد و سکوت نمود اذن است و. . .

به شهرب
انو خواستگاران را نشان دادند، پس با دست اشاره کرد و ((حضرت امام حسین علیه السلام |حسین بن علی)) را اختیار کرد.

د
اره او را مخیر ساختند با دست اشاره کرد و به لغت خود گفت: اگر مخیر هستم این را اختیار می کنم.
>>امیر المؤمنین ولی ا قرار داد شد و حذیفه خطبه خواند.

امیرالمؤمنین به او فرمود: اسم تو چیست؟

گفت: شاه زنان، دختر کسری.

حضرت فرمود: تو شهربانو هستی و خواهر تو مروارید دختر کسری؟

گفت: آری
.
+پس از جنگ با ایران، اسیران فارس را که شاهزادگانی از کسری در میانشان بودند به ((مدینه)) آوردند. ((عمر بن خطاب)) خواست زنانشان را بفروشد و مردانشان را به بردگی ببرد.
((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) به او فرمود:« ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا)) فرموده ات بزرگ هر قومی را باید اکرام کرد. آنها ه اسلام رب درند. من خدا و شما را شاهد میگیرم که نصیب خودم از اینها برای خدا آزاد ساختم.»
به دنبال این فرمایش همه ((بنی هاشم)) از و عمر، حق خود را به مم بخشیدند و مم نی همه را آزاد کرد.
نگاه گروهی از ((قریش)) وا با زنانشان کنند.
امیرالمؤمنین فرمود:« آنها را نمیتوان ه ازدواج مجبور کرد. باید به اختیار خودشان باشد.»
به شهربانو، دختر کسری، خواستگاران را نشان دادند. او با دست اشاره کرد و ((حضرت امام حسین علیه السلام |حسین بن علی)) را ان داد.
امیر المؤمنین ولی ا شد و حذیفه خطبه خواند.
 منابع: بحار الانوار، ج 31، ص 16، حدیث 3- العدد القویة، ص 56.  منابع: بحار الانوار، ج 31، ص 16، حدیث 3- العدد القویة، ص 56.
 مراجعه شود به: مراجعه شود به:
-
((رباب))
>>((رباب، ، ازدواج، ارتحال))
>>((لیلی - همسر امام))
>>((ام اسحاق))
+((رباب))
((رباب، ازدواج، ارتحال))
((لیلی همسر امام حسین علیه السلام و مادر حضرت علی اکبر))
((ام اسحاق))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 سه شنبه 12 مهر 1384 [09:31 ]   4   شکوفه رنجبری      جاری 
 سه شنبه 22 دی 1383 [08:55 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 سه شنبه 22 دی 1383 [08:43 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 03 مرداد 1383 [11:20 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..