منو
 کاربر Online
591 کاربر online
Lines: 1-28Lines: 1-28
-عامر شعبی میگوید: یک شب ((حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف)) که ا ونخا شمار میرود را اار کرد من بسیار ریدم، براست و ضو رف. +عامر شعبی می گوید:
یک شب ((حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف)) مرا احضار کرد. با رس فاوان ا . ید شمشیری برهنه در دست دارد. سلام کردم،‌ جوابم را داد گفت:«نترس؛ از ام تا فردا تا ظهر د امان هستی.» سپس مرا کنار ود نشاند، اشاره‌ی کرد و مد ر که با زنجیر بست بودد، حاضر رد.
-سپس وصیت کردم و از خانه خارج شدم، وقتی بر حَجّاج داخل شدم، دیدم سفره ای چرمی گسترده و شمشیری برهنه آماده کرده است، بر او سلام کردم ،‌ جوابم را داد و گفت: نترس امشب و فردا تا ظهر، در امان هستی. مرا کنار خود نشاند، سپس اشاره کرد و مردی را که با زنجیر بسته بودند، حاضر کردند. +::{picture=ahlbeit.jpg height=314 width=419 } ::
-حجاج گفت: این پیرمرد میگوید: ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) پسران ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) هستند. اگر دلیل از قرآن برای من ورد که هی، والّا گردنش را میزنم. +حجاج گفت:«این پیرمرد می گوید ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) پسران ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) هستند. اگر برای این سخنش از قرآن برای من دلیل آورد که هیچ، والّا گردنش را می‌زنم.»
من گفتم:«زنجیر او را باز کنید.»
زنجیر را باز کردند. دیدم ((سعید بن جبیر|سعید بن جبیر)) است.
حجّاج رو کرد به سعید بن جبیر و گفت:«برای ادّعای خود
دلیل از قرآن بیاور و الّا گردنت را می زنم
سعید گفت:«صبر ک
ن و متی سکوت کرد.
باز حجاج گفت:«دلیل خود را بگو.»
سعید گفت:« صبر
کن.»
برای بار سوم حجّاج، دلیل خواست.
سعید این آیات را خواند:« اعوذ با لل
ه من الشیطان الرجیم* بسم الله الرحمن الرحیم* وهب له ((حضرت اسحاق عله السلام|اسحق)) و ((حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب)). . .» (و ما به ((حضرت ابراهیم علیه السلام))، اسحق و یعقوب را عطا کردیم و ((حضرت داود علیه السلام|داوود)) و ((حضرت ایوب علیه السلام|ایوب)) و ((حضرت یوسف علیه السلام|یوسف)) و ((حضرت موسی علیه السلام|موسی)) و ((هارون|هرون)) از فرزندان اویند...) (سوره انعام، آیه 84)
سعید ساکت شد و چون حجاج حافظ قرآن بود، به حج
ّاج گفت:«ادامه آیه را تو بخوان.» حجاج هم خواند:« و ((حضرت زکریا علیه السلام|زکریا)) و ((حضرت یحیی علیه السلام|یحیی)) و ((حضرت عیسی علیه السلام|عیسی)) ... »
ناگهان سعید قرائت حجاج را قطع کرد و گفت:«خداوند چگونه عیسی را فرزند ابراهیم می‌داند در حالی که عیسی پدر نداشته است؟ وقتی خداوند عیسی را که فرزند ((حضرت مریم|مریم)) است، از فرزندان ابراهیم می‌شمرد، پس امام حسن و امام حسین که فرزندان دختر رسول خدا هستند، نیز فرزندان رسول خدا هستند.»
-من گفم: ا را از زنجیر باز کید. زنجیر را باز کردند دیدم ای ای این پیرمرد، ((سید بیر|سعید بن جبیر)) است. یش د گفتم ا ز کجا میتواد و دلل ق برای این ملب بیاورد.
ح
جّج کرد به سعید ب جبیر و : رای ادّی خو دلیل ا قآ یاور و الّا گردن را میم! عید گت: ب کن. " و ساعتی سکوت کر. />از حجا ت: دیل خود را بگو.
+اج ک با ای اسدل یبا دا کن مواج ود چای نید ج که بول . لا دو دا هار دینر بهند و او ر زا د.
-عید گف: " صب کن" برای ار سوم جّاج، ی خت.
سعید ی یا را خوان: " اعوذ با ه من لشیا لجیم* بسم الله الرحمن لحیم* وهنا له ((ضرت اسق عیه لسل|اسق)) و ((ضرت عقوب لیه الام|یقوب)). . . " (ین آیا دربا فزدان ت ((حضرت ابراهی لیه اسم|ااهیم)) یه لسلام) است ک میماید: ا عطا کردیم به ابرایم، سح و یعقوب را از رزندان وست ((حضرت داد علیه السلام|اوو)) و ملمین (رت ایو لیه اللمیب)) و ((حضر یف عله للم|یوف)) ((رت ی لیه الا|مو)) و ((هون|هون)). . .) (سور انام ی 84)
+فد صب با و ت سعید رم ا قآن را ا او بیازم. ی ید بن ی ر مس س اس، ه ا ینا را وی د گته ه ا ((قه)) ی‌ده می‌گیایا همه به برکت اام س و اا سی علیهماالسلام ست؛ اگ م یک نرا)ا مگی کری، و ر ا شحا، و و رسوش را اضی کدی
-در اینجا سعید ساکت شد و چون حجاج حافظ قرآن بود، به حجّاج گفت "آیه بعد را بخوان" حجاج هم گفت: " و ((حضرت زکریا علیه السلام|زکریا)) و ((حضرت یحیی علیه السلام|یحیی)) و ((حضرت عیسی علیه السلام|عیسی))"، یک مرتبه سعید قرائت حجاج را قطع کرد و گفت: "چگونه یسی (علیه السلام) را خداوند فرزند ابراهیم میداند و در ردیف ذرّیّه حضرت ابراهیم می شمرد، در حالیکه حضرت عیسی پدر نداشته است؟

اگر عیسی از فرزندان ابراهیم است و با وجود چندین نسل، فاصله، بین عیسی و ابراهیم، وقتی عیسی از حضرت
((حضرت ریم|مریم)) که از نسل حضرت ابراهیم است، متولّد میشود، خداوند او را از فرزندان براهیم می شمرد، پس امام حسن و امام حسین که فرزندان دختر بلافاصله رسول خدا هستند، چرا فرزندان رسول خدا شمرده نشوند؟! "

حَجّاج که به این ا
ستدلال زیبا و دندان شکن مواجه می شود، هیچ چاره ای نمی بییند مگر آنکه قبول کند. لذا دستور داد تا ده هزار دینار به او بدهند و او را آزاد کنند.

ع
امر شعبی میگوید: " فردا صبح با خود گفتم خدمت سعید برسم تا معانی قرآن را از او تعلیم بگیرم. دیدم سعید بن جبیر در مسجد نشسته است و ده هزار دینار را جلوی خود گذاشته و به فقرا ((صدقه)) می دهد و میگوید اینها همه به برکت امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) است؛ اگر ما یک نفر را خشمگین کردیم، یعنی حجاج را، در عوض هزار نفر را خوشحال نمودیم و خدا و رسولش را راضی کردیم. "

!مراجعه شود به:
*((فرزندان فاطمه، فرزندان رسول خدا هستند))
*((
استدلال بر اینکه حسنین فرزندان پیامبرند))
+مراجعه ود به:
((رزندان فامه، فرزندان رسول خدا هستند))
((امام باقر علیه السلام و استدلال بر اینکه حسنین فرزندان پیامبرند))
 !منابع:  !منابع:
 *بحارالانوار، ج 43، ص 292، سطر 2. *بحارالانوار، ج 43، ص 292، سطر 2.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 30 تیر 1385 [01:35 ]   9   رضا معرب      جاری 
 جمعه 30 تیر 1385 [01:35 ]   8   رضا معرب      v  c  d  s 
 جمعه 30 تیر 1385 [01:34 ]   7   رضا معرب      v  c  d  s 
 چهارشنبه 26 مرداد 1384 [16:06 ]   6   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 خرداد 1384 [08:33 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 24 بهمن 1383 [06:01 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 24 بهمن 1383 [06:00 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 15 آذر 1383 [13:41 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 03 آبان 1383 [12:12 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..