|
تصویر | تعریف | معادل فارسی | واژه لاتین
|
| منطقه عمیق یا بستر ژرف دریا | آبیسال | Abyssal
|
| مرجانی که در تشکیل ریف شرکت نمی کند | | Ahermatypic coral
|
| حفره عمیق ، بعنوان مثال درگارد بلمنیت ها | | Alveolus
|
| براکیوپودهایی که آزادانه بر روی کف دریا قرار می گیرند | آمبی تاپیک | ambitopic
|
| مناطقی که در خارپوستان دیده می شود | آمبولاکرا | ambulacra
|
| مخزن متورم قاعده پاهای لوله ای در خارپوستان | آمپولا | Ampulla
|
| اولین فرد در کلنی بریوزوآ | آنسیستریولا | Ancestrula
|
| نهاندانه | آنژیوسپرم | Angiosperm
|
| منفذ بزرگ نزدیک دهان در بلاستوئیدها | | Anispiracle
|
| | زاویه راس | Apical angle
|
| سرپوش دو صفحه ای در سفالوپودها | | Aptychi
|
| خط لولای غیرمستقیم | | Astrophic
|
| ساختمان ستاره ای شکل | | Astrorhizae
|
| نوعی ساختمان محوری در مرجان های رگوز که انتهای داخلی پرده ها را قطع می کند | | Aulos
|
| اندام محافظتی دربریوزوآ شبیه به سر پرنده | | Aviculoria
|
| بیشتر در مورد مرجانها و ساختمان بدن آنها بکار می رود | ستون محوری | Axial column
|
| مناطق نزدیک ساحل که پشت خط ساحل قرار دارند | حاشیه ساحلی | Back shore
|
| معادل با شیب قاره | عمیق | Bathyal
|
| موجودی که در کف دریا زیست می کند | بنتونیک | Benthonic
|
| صدفهایی که اسپایر و پیچ آخرین در آنها مخروطی شکل هستند | پیچ مخروطی | Biconical
|
| بررسی چینه شناسی براساس نوع موجودات زنده (فسیلها) | زیست چینه ای | Biostrtigraphy
|
| مثلا پیچش دو ردیفی | دوردیفی | Biserial
|
| شاخه ای از بی مهرگان که صف آنها در دو طرف تقارن دارد | دو کفه ایها | Bivalves
|
| شیلهایی که بیشتر به علت دارا بودن مواد آلی رنگ تیره دارند | شیلهای سیاه | Black shales
|
| که بیشتر در مورد سفالوپودها و آمونیت ها بکار می رود | حجره بدنی | Body chamber
|
| یا همان براکیوپودها که مثل دوکفه ایها بوده ولی در کفه آنها تقارن دوطرفی ندارد | بازوپایان | Brachiopoda
|
| نوی روش تولید مثل غیرجنسی می باشد | جوانه زدن | Budding
|
| فرورفتگی فنجانی شکل بالای کورالیت در مرجانها | کالیس | Calice
|
| رسوبات آهکی داخل حجرات سفالوپودها | رسوبات حجره ای | Camerol deposit
|
| محلی که ماهیچه های باز کننده کفه ها به آن چسبیده اند | | Cardinal process
|
| یعنی عم ده منبع غذایی آن از مواد غیر گیاهی می باشد | گوشتخوار | Carnivore
|
| پرده هایی که در مرجانها قسمتهای مختلف را از هم جدا می کند | پرده های اصلی | Cordinal septa
|
| عمل ته نشست مواد و محلول در آب بین دانه ای و چسبیدن دانه ها به هم را سیمانی شدن گویند | سیمانی شدن | Cementation
|
| نوعی ساختمان چشم در تریلوبیت ها | هولوکرال | Holochroal
|
| ساختمان قیفی شکل در سفالوپودها | هیپونوم | Hyponom
|
| اثری که از چریدن ، خزیدن و ... موجودان بر روی رسوبات باقی مانده را ایکنوفسیل گویند | ایکنوفسیل (فسیل اثری) | Ichnofossil
|
| تریلوبیت هایی که سر و دم یک اندازه دارند | ایزوپیگوس | Isopygous
|
| عروس دریایی که نوعی خارپوست است | عروس دریایی | Jellyfish
|
| اندام تغذیه در بازوپایان و بریوزوآ | لوفوفورو | Lophophor
|
| انقراض گروه خاصی از موجودات در اثر عوامل مختلف زمین شناسی | انقراض گروهی | Mass Extinction
|
| شاخه ای از بی مهرگان | نرم تنان | Mollusca
|
| بیشنر از دو کفه ایها و بازوپایان دیده می شود. | اثرات ماهیچه ای | Musde Scars
|
| به مناطقی مثل فلات قاره گفته می شود که عمق آب کمتر است | کم عمق | Neritic
|
| منافذ سطح خارجی اسفنج ها | استیا | Ostia
|
| دیرینه شناسی گیاهی | پالئوبوتانی | Paleo botany
|
| گرده شناسی | پالینولوژی | Palynology
|
| موجودات معلق یا شناور در آب | پلاژیک | Pelagic
|
| شاخه ، مرحله ای در تقسیم بندی موجودات | شاخه | Phylum
|
| اسفج که شاخه ای از بی مهرگان می باشد | اسفج | Spong
|
| سینه ، که در مورد تریلوبیت ها بکار می رود | تورراکسی | Thorax
|
| شاخه ای از بی مهرگان | تریلوبیت | Trilobite
|
| قسمت جلویی تریلوبیت ها | سفالون | Cephalon
|
| شاخه ای از بی مهرگان که عمدتا صدف دایره ای (حلقوی) دارند | پابرسران | Cephalopoda
|
| کورلایت شاخی شکل در مرجانهاب منفرد | سراتوئید | Ceratoid
|
| همان گیاهان دارای کلروفیل می باشند که قابلیت فتوسنتز دارند | گیاهان سبزینه دار | Chlorabionta
|
| یکی از تقسیمات موجودات زنده که بعد از شاخه می باشد | رده | Class
|
| نوعی پیچش در صدف بی مهرگان که شبیه مخروط است | پیچش مخروطی | Conipirol
|
| قسمت مسطح قاره ها که با آب دریا معمولا پوشیده است | فلات قاره | Continental shelf
|
| منطقه ای بعد از فلت قاره به طرف دریا که شیب ملایمی دارد | شیب قاره | Continental slope
|
| شاخه ای از بی مهرگان | مرجان | Coral
|
| شاخه ای ار بی مهرگان | لاله وشان | Crinoids
|
| نوعی میکروفسیل که در آبهای شور و نیمه شور زندگی می کنند | دیاتومه | Diatom
|
| شاخه ای از بی مهرگان که همان خارپ.ستان هستند | اکینودرم ها | Echinodermata
|
| موجودات سطح زی | اپی فونال | Epifaunal
|
| نوعی گیاه بازدانه می باشد | سرخس | Fern
|
| فسیل یا همان سنگواره به اثر یا رد موجودات قدیمی و یا بقایای حفظ شده آنها اطلاق می شود | فسیل | Fossil
|
| شکم پایان که شاخه ای از بی مهرگان می باشند مثل حلزون | گاستروپود | Gastropoda
|
| رده ای از شاخه بی مهرگان همی کورداتا | گراپتولیت ها | Graptolithina
|