- با وجود این همه ادیان (الهی و بشری) آیا می توان در کنار همدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشت؟
- آیا پذیرش دیگران به معنی رد خود نیست؟ و به نوعی زیر پا گذاشتن ارزشها نمی باشد؟
- پس بالاخره حق با کیست؟ جنگ یا صلح
- ...
کثرت گرایی دینی، ناظر به این نیست که انسانهایی با داشتن عقاید و
مذاهب و
ادیان گوناگون می توانند در یک جامعه، زندگی مسالمت آمیز داشته باشند یا خیر. زیرا ممکن است گروهها، با داشتن افکار و عقاید و مذاهب و ملل و نحل گوناگون، زندگی مسالمت آمیز و مشترک داشته باشند.
معنای زندگی مسالمت آمیز اقوام و ملل این نیست که اینها یکدیگر را جهنمی دانسته اند زیرا ممکن است یکدیگر را باطل و معذور بدانند، نه دوزخی. چون هر باطل و مبطلی، اهل جهنم نیست بلکه ممکن است در تشخیص حق، دچار اشتباه شده باشند و اگر انسانی پس از سعی لازم، در تشخیص هدف اشتباه کرده باشد، گر چه از فوز فیض حق، طرفی نمی بندد ولی ممکن است به دوزخ نیز نرود.
به دیگر سخن، زندگی مسالمت آمیز ارباب نحله های متنوع به نوعی دندان بر جگر گذاشتن و به اصطلاح تظاهر به ستم، به تعبیری سازش سیاسی نیست بلکه نوعی سازش انسانی است. زیرا ممکن است کسی بر حق باشد و دیگری باطل، اما پذیرنده باطل در تشخیص حق تقصیر نکرده و قاصر باشد یعنی برای راه یابی به حق، تلاش و کوشش کرده ولی به مقصد نرسیده است. چنین انسانی با آنکه سخنش باطل است، خودش اهل دوزخ نیست بلکه معذور است و از کسانی است که خداوند در
قرآن در حق آنان فرمود:
عده ای کارشان تاخیر افتاده و موقوف به فرمان خداست یا آنان را عذاب می کند یا بر آنها
توبه روا می دارد و لطفش را شامل حال آنان می کند.