چگونه از میراث تاریخیمان به نفع ایران استفاده کنیم؟(2)
مترو مسکو شبیهسازی زیباییهای کاخهای شوروی سابق در زیرزمین امکان بازدید از این فضاهای اشرافی را برای همگان ممکن میسازد.
از آنجایی که در غالب کشورها مترو، چیزی بیش از یک سیستم حمل و نقل درونشهری است، طراحی ایستگاهها و نمای درون آن از اهمیت بالایی برخوردار است. مترو در بسیاری از شهرهای دنیا نظیر مسکو، بوستون، نیویورک، هنگکنگ، برلین، آتن، مونیخ و ... جلوهگر هنر، تاریخ و شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم آن شهر محسوب میشود.
طراحی و معماری مترو در کشورهای کمونیستی سابق به شکلی بوده است که ایستگاههای مترو ظاهر کاخهای آن دوران را داشتند در واقع این امر نه تنها در معماری داخلی ایستگاههای مترو بلکه در به کار گرفتن تزیینات آن نیز مدنظر قرار گرفته است. از اینرو مترو در شهرهایی چون مسکو، سن پطرزبورگ و تاشکند نماد کاخهای مردمی محسوب میشدند که همگان امکان استفاده از آن را داشتند
مترو مسکو نمونه عالی و منحصر به فرد معماری سیستم حمل و نقل زیرزمینی است که ایدئولوژی و سیاستهای دوران استالین را در سبک معماری و طراحی چهار خط اصلی و 40 ایستگاهی که در فاصله سالهای 1954-1932 ساخته شده، به نمایش میگذارد.
اولین خطر مترو مسکو که در اوایل سال 1930 ساخته شد، نمایانگر اوج پیشرفت اتحاد جماهیر شوروی سابق بود.
با ساخت خط دوم مترو در اواخر دهه 30، ایدئولوژی و خطمشی استالین در قالب مجسمهها و هنر خاص به کار گرفته شده در ساخت آنها نمود پیدا کرد.
سومین خط در طول «جنگ بزرگ پاسداری از وطن» که از سال 1939 تا 1944 به طول انجامید، ساخته شد و سمبل سرسختی شوروی سابق در مقابل دشمن و معرف یادبود مقاومت مردم در دوران درد و نابودی شد.
خط چهارم این مترو که در سال 1954، مدت کوتاهی بعد از مرگ استالین تکمیل شد. در واقع نشانگر دیدگاهها و اهداف بنیانگذار آن، استالین است.
مترومسکو از پر ازدحامترین متروها به شمار میآید چرا که به واسطه ارایه خدمات بالا بسیاری از شهروندان مسکو ترجیح میدهند برای جابجاییهای درون شهری خود از مترو استفاده کنند. مترومسکو نه تنها سیستم حمل و نقل درونشهری آن محسوب میشود، بلکه به واسطه جاذبههای خاص خود در قالب یک مرکز جذب گردشگری نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
بخش سوم همايش آب و فرهنگ شنبه سيزدهم اسفند آغاز شد.
دكتر اردشير خورشيديان، رييس انجمن موبدان ايران درباره آب در دين زرتشت سخن گفت: «امروزه جهان ، فرهنگ را رها كرده است. قوانين به سمت مدنيت پيش ميروند. حكومت ها سعي مي كنند قوانين را مدني كنند نه آنكه آن را جز فرهنگ مردم جامعه. اين امر مانع از دروني شدن قوانين در مردم مي شود.»
او سپس به روز 13 اسفند اشاره كرد: «امروز روز آبهاي روان دين زرتشتي است. روز تيرگان از ماه اسفند. زرتشتيان امروز "اوستاي آب زور" را ميخوانند و خدا را ستايش ميكنند و به كنار آبهاي روان مي روند.»
خورشيديان به چهار عنصر اربعه در دين زرتشت اشاره كرد:«آخشيش ها باد، هوا، خاك و آتش هستند. اين آخشيش ها از پدران ما به ارث رسيده و آنها ميدانستند كه اين 4 پديده همه دنيا را به وجود آورده است. اشور زرتشت اين 4 آخشيش را به جهانيان معرفي كرد و حال يونسكو دفتري به نام محيط زيست تاسييس كرده و دنيا را مستلزم كرده فقط اين 4 آخشيش را محافظت و از آلودگي آنها بپرهيزند. در حال حاضر هم، 4 آخشيش بايد در يك پرستشگاه زرتشتي وجود داشته باشد. زرتشتيان سعي ميكنند معابدشان را در كنار آب بنا كنند. با اين روش زرتشتيان آب و پاكي آن را در فرهنگ ايراني جا انداختند.»
خورشيديان ايرانيان را نخستين قومي معرفي كرد كه حمام و گرمابه را بنا كردهاند
حجت السلام يحييپور پژوهشگر اديان آب را ستون آفرينش عنوان كرد: «بيشتر اديان الهي آب را اولين پديدهاي ميدانند كه خداوند خلق كرده است. در تورات آمده خدا با خلقت جهان آب را آفريد. در اعتقاد يهوديان ماده اوليه خلقت آب بوده بدين منظور مراسم خاص آبپاشي در ميان آن ها مرسوم است. ارامنه نيز علاوه بر پذيرش هر آنچه در تورات آمده، آب را مظهر پاكي مي دانند. در ميان زرتشتيان نيز آب مورد ستايش بود.»
او سپس به نقش آب در دين اسلام اشاره كرد: « آب در اسلام براي طهارت به كار مي رود. 61 آيه را جستجو كردم كه درباره آب سخن گفته است. احاديث بسياري براي پيشگيري از آلوده ساختن آب در اسلام آمده است. نماز ستون دين ماست و براي ورود به اين ستون بايد وضو گرفت. دين براي استفاده از اين آب حد تعيين كرده است. مثلا بيشتر از سه بار طهارت دست گناه دارد زيرا باعث اصراف آب ميشود.»
بوریا باف اگر چه بافندست ....نبرندش به کارگاه حریر
مشاور امور صنعتي و بازرگاني امير امارات متحده عربي که چندي پيش در سفري غيررسمي در عيد فطر به ايران آمده بود :
\" گردشگری ایران کاردان کم دارد \"
شيخ سائق بن زايد آل نهيان، مشاور امور صنعتي و بازرگاني امير امارات متحده عربي است كه چندي پيش در پایان ماه رمضان به همراه خانواده خود به ايران سفر كرد تا تعطيلات عيد فطر را طي سفری غيررسمي در مشهد سپري كند. او همچنين از افراد بسيار نزديك امير امارات است.
خبر نگار chn.ir با او مصاحبه ای کرده است که بسیار شنیدنی است....
- آقاي سائق چه شد كه ايران را براي تعطيلات عيد فطر انتخاب كرديد؟
- من ايران را دوست دارم. بارها نيز به ايران سفر كردهام. راستش را بخواهيد من حدود پنج سال در ايران زندگي كردهام. در آن موقع من دانشجوي رشته مهندسي دانشگاه شيراز بودم. فارسي را هم در همان جا ياد گرفتم، گرچه الآن ديگر مثل آن موقع زياد به این زبان مسلط نيستم. ايران كشور وسيعي است. اين كه هنوز بسياري از مناطق آن بكر باقي مانده و طبيعت دستنخوردهاي دارد، براي من بسيار جذاب است. تمام خاندان ما به ايران علاقه خاصي دارند. از سويي شهر مشهد شهر مقدسي است و ما علاقه بسياري به دیدن آن داريم. سعي ميكنم هر چند وقت به اینجا سفر كنم.
- نظرتان درباره ايران و صنعت گردشگري آن چيست؟
- ايران جاذبههاي بسياري دارد. جاذبههايي كه ميتواند آن را به اولين مركز گردشگري خاورميانه و چه بسا آسيا تبديل كند. اگر روند اصلاحات گردشگري در كشورتان ادامه پيدا كند، ميتوانيد خود را به آن جايگاه برساند. گرچه با سياستهاي اقتصادي و سياسياي كه بر كشور شما حاكم است این كار بسيار مشكلي است. ايران براي رسيدن به رونقي حداقل در حد دبي نيازمند سرمايهگذاري بسياري در صنعت گردشگري خود است.
- به نظر شما گردشگري ایران بیشتر بايد در كدام قسمت متمركز شود؟
- در همه قسمتها. و در قسمتهايي كه قوه بالفعل بيشتري داريد، بيشتر. كشور شما هنوز هتل استاندارد براي پذيراي مسافران ندارد. ارائه خدمات در كشورتان بسيار ضعيف است و از همه مهمتر هنوز فرهنگ گردشگري در ميان مردم شما جا نيافتاده است. مردم شما هنوز اصول اوليه گردشگري را نميدانند. سيستم حمل و نقل درونشهري و برونشهري بسيار ضعيف عمل ميكند و نميتواند بسياري از خواستههاي معمول گردشگران را برآورده كند. يكي از مسائلي كه میتواند ضربه بدي به گردشگري شما وارد كند، عدم رفتار خوب با گردشگران است. در فرودگاه مشهد تا لحظهاي كه خود را معرفي نكردم هيچ كس حاضر نبود كمترين خدماتی به من ارائه دهد. بارهايم روي زمين بود و خانوادهام سرگردان ميچرخيدند. قيمت تاكسيهاي مسافري بسيار نامعقول بود. رفتار مردم با گردشگران به خصوص گردشگران عرب بسيار بد است. بسياري گمان ميكنند چون عربها پول دارند پس بايد تمام دارائيشان را در اختيار آنها بگذارند تا آنها به هر طريقي از آنها سوءاستفاده كنند.
بوریا باف اگر چه بافندست .... نبرندش به کارگاه حریر (2 )
ادامه مصاحبه ی chn.ir با شيخ سائق بن زايد آل نهيان، مشاور امور صنعتي و بازرگاني امير امارات متحده عربي
- آيا زیرساخت گردشگري ایران را مناسب ميبينيد؟
- در بعضي مكانها بله، ولي در بسياري از مكانها خير. من بعد از مدتها چندي پيش به شيراز سفر كردم. در گذشته مكانهاي استقبال از مسافر در شيراز بسيار زياد بود. به خصوص در تخت جمشيد. اما الآن نه تنها بر تعداد آنها افزوده نشده بلكه بسياري نيز خراب و ويران شده و بسياري نيز كهنه و غير قابل استفاده شدهاند. اين وضعيت در استانهاي ديگر مانند بوشهر، كرمان، لرستان و ديگر جاها بدتر است. در حالي كه اين مكانها از جاذبههاي بسيار بالايي برخوردارند. اگر وسايل تفريحي و گردشگري در آنها ساخته شود، ميتوانم به جرات بگويم ديگر هيچ عربي براي گذران تعطيلات به سوئيس و اروپا نميرود. به خصوص اكنون كه عربها از اروپا رانده شدهاند و نسبت به آنجاها نگاه خصمانهای به خود گرفتهاند. چندي پيش من به شهرهاي شمالي ايران مانند رينه و از آنجا به چند شهر دیگر مثل گرگان رفتم. متاسفانه اگر كسي در آنجا خانه نداشته باشد، هيچ جايي براي سكونت او وجود ندارد. در كل اين مسير يك هتل خوب نديديم كه بتوانيم در آن اقامت كنيم. البته من به ويلاي يكي از دوستان ايرانيام رفته بودم. از سويي هيچ چيز گردشگري و تفريحياي در کار نيست. در حالي كه بازارهاي محلي ايران خود ميتواند يكي از بهترين جاذبههاي گردشگري ايران شود.
- آيا گمان ميكنيد در آينده ايران بتواند در خاورميانه حرف اول گردشگري را بزند؟
- با اين وضعيتي كه فعلا ميبينم خير. چون هيچ بستري براي اين پيشرفت وجود ندارد. مگر نگاهها به گردشگري تغيير كند.
- گردشگري ايران چه تفاوتي با گردشگري امارات دارد؟
- تفاوتهاي بسيار. ما به اين باور رسيدهايم كه توانايي اجراي بسياري از كارها را نداريم. بسيار خوب هم ميدانيم كه اگر سعي و تلاش هم كنيم نميتوانيم به آن خبرگي لازم برسيم. زيرا بعضي حرفهها تنها پيش اهل فن آن است. مانند هنر قاليبافي شما. هر كجاي دنيا جمع شوند و تمام نيروي خود را به كار بگيرند باز نميتوانند مانند شما ايرانيها قالي ببافند. چون هنر اين كار نزد شماست و بس. به همين دليل ما پذيرفتهايم كه بايد كار را به كاردان سپرد. ما هم كار را به كاردانها سپردهايم. كشور ما را اروپاييها و امريكاييها ساختهاند. ما پول لازم را جمع كرديم و در راه مناسب آن به كار گرفتيم. ما اول هيچ چيز نداشتيم. در عرض چهار دهه به چنان شكوفايياي رسيدهايم كه همه انگشت به دهان ماندهاند. امير امارات هميشه جلسات متعدد با مشاوران و اقتصاددانان غربي دارد و ضمن نظارت بر كار آنها و القاي خواستههاي خود از آنها براي كارهاي عمراني و توسعه كشور كمك ميگيرد. مدير هواپيمايي امارات يك بريتانيایي است. مدير بازار بورس بينالمللي دبي كه چندي پيش افتتاح شد يك بريتانيايي است. ما به آنها پول ميدهيم، آنها نيز كشور ما را رونق ميدهند. در پایان همه از این امکانات استفاده ميكنند. هم ما و هم مردم. اين كار روال معمول محاسبات جهاني شده است. چند سال پيش بنا بود مغز اقتصادي پرو وزير دارايي روسيه شود تا اين كشور را از بحرانهاي اقتصادي برهاند. هر موقع شما نيز توانستيد به اين باور برسيد مطمئن باشيد كه ميتوانید پيشرفت كنيد.
- آيا در اين مدتي كه در مشهد بودهايد، از سفرتان راضي هستيد؟
- بله خوب است. قصد ما زيارت و تفريح بود كه تاكنون خوب بوده است.
البته ما باید ذهنیت ایرانی را در نظر بگیریم ... ذهنیتی که به هر حال در نتیجه ی حوادث تاریخ معاصر ایران ( از قاجاریه به بعد ) شکل گرفته و یک شبه هم نمی توان آن را تغییر داد ... ذهنیتی که با تمام ارادتی که به خیلی از کالا های خیلی کشورها دارد ، اما به سیاست آنها همیشه مظنون بوده است.
اما یک سوال که برای من هم مطرح است این است که آیا واقعا این مطابقت ها صحت دارد یا ساخته شدند برای حفظ آیینها
یا خود به خود و بدون نظارت مستقیم قدرتی چه سیاسی و چه علمی در عرف جامعه آرام آرام شکل گرفته است...
1416 سال پیش هنگامی که حضرت محمدصلیاللهعلیهوآلهوسلم در غدیر خم علیعلیهالسلام را جانشین خود کرد ایرانیان نوروز را جشن گرفته بودند و نخستین روز اعلام ولایت او همزمان با اول نوروز شد.
معلی بن خنیس یکی از مورخان دوره امام صادق روایت می کند:« حضرت امام صادق روز نوروز مرا فرا خواند و گفت می دانی امروز چه روزی است. این روز علتی در زمان های دور دارد.این روز اولین روزی است که خدا از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند. این اولین روزی است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و پیامبر ، علی علیهالسلام را بر دوش گرفت. در این روز قائم ما صاحب امر ظهور می کند. هیچ نوروزی نمی رسد مگر آنکه ما منتظر فرج باشیم زیرا نوروز از روز های ماست که عجم آن را حفظ کرده و ما آن را ضایع کرده ایم.»
علی شریعتی در کتاب هبوط در کویر آورده است:« انتخاب علی به خلافت و نیز انتخاب علی به وصایت در غدیر خم همزمان با نوروز بود و چه تصادف شگفتی! آن همه عشقی که ایرانیان به علی داشتند پشتوانه نوروز شد.»
بحارالانوار مجلسی روایات معلی بن خنیس را به تفصیل آورده است. در آن روایات به فضیلت و برتری این روز نسبت به سایر روزها پرداخته و یکی از روایات مفصل معلی بن خنیس نوروز را این گونه تجلیل کرده: نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت، روزی است که جبرئیل بر نبی علیهالسلام نازل شد، روزی است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم علی علیهالسلام را بر دوش کشید تا بت های قریش را از بالای کعبه رمی کند، روزی است که نبی علیهالسلام به وادی جن رفت و از ایشان بیعت گرفت، روزی است که برای علی علیهالسلام از مردم بیعت گرفت (غدیر خم) روزی است که قائم آل محمد ظهور خواهد کرد و روزی است که امام عصر (عج) بر دجال پیروز خواهد شد.
عده ای از کارشناسان اعتقاد دارند این تداخل مراسم دلیل ماندگاری هر دو است. از این جهت که تداخل آن دو از ذهن مردم بیرون نمی رفت برگزاری هر کدام همزمان با برگزاری مراسم دیگر است. text
هنوز هم عده ای از شیعیان در مزار شریف هر نوروز در مزاری که به نام اوست علمی را چهل روز بر می افرازند و برای زیارت رهسپار آنجا می شوند. مردم این منطقه از علیعلیهالسلام حاجت می طلبند و اعتقاد دارند حاجت آنها بر آورده می شود.
هاتف شاعر دوره زندیه درباره همزمانی نوروز و غدیر می گوید:« همایون روز نوروز است امروز و به فیروزی/ بر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوا.»
شهر گور...گالری بزرگی از نقش مدفون شاهزادگان ساسانی (1)
شهر ساسانی گور که به نخستین شهر دایره ای شکل ایران شهرت دارد در نزدیکی فیروز آباد فارس واقع شده و نخستین فصل کاوش های باستان شناسی؛ آن را به یکی از شگفت انگیز ترین محوطه های باستانی ایران تبدیل کرده است. کشف نقش چهارشاهزاده ساسانی روی بقایای کاخی از دوره اردشیر بابکان به همراه کف منقوش رنگی از این دوره بخشی از این شگفتی ها است که با گذشت بیش از 2000 سال همچنان رنگ های به کار رفته در آن سالم مانده است.
نقش چهار شاهزاده ساسانی، دو زن و یک مردن جوان را به همراه یک نوجوان نشان می دهد که با لباس های اشرافی در کنار یکدیگر ایستاده اند. رنگ های به کار رفته در این نقاشی بیشتر سبز و قرمز اخرایی است و سبک نقاشی نشانگر تاثیر هنر اوایل دوره ساسانی از سبک هنری اشکانی است.
این شهر که در زمان اردشیر بابکان احداث شده است. کاوش های باستان شناسی در این شهر ساسانی برای نخستین بار در سال جاری توسط دیتریش هوف، باستان شناسی آلمانی آغاز شده است.
این شهر چهار دروازه اصلی داشته که عبارتند از باب مهر که از طرف شرق باز می شده، باب بهرام که از طرف غرب باز می شده ، باب هرمز که دروازه شمالی محسوب می شده و در آخر نیز باب اردشیر که از طرف جنوب باز می شده است.
مرمت بنا :
«رضا رحمانی»، کارشناس بخش مرمت نقاشی های باستانی پژوهشکده مرمت و حفظ ابنیه تاریخی گفت:
«تصور بر این بود که این نقش تنها نقش بدست آمده از شهر گور است و می توان آن را انتقال داد اما بررسی ها نشان می دهد از چنین نقوشی در این محوطه باز هم وجود دارد و مجموعه ای بزرگ از این نقش ها در شهر گور هنوز زیر خاک مدفون مانده اند.»
وی گفت: «انتقال نقش چهار شاهزاده ساسانی به معنای از بین رفتن بخشی از مجموعه بزرگتر نقاشی های شهر گور است و شاید با برداشتن نقش چهارشاهزاده ساسانی و نمایان شدن ادامه تصاویر آسیب جبران ناپذیری به وجود آید.»
رحمانی در مورد وضعیت نقوش شهر گور با توجه به وضعیت اقلیمی منطقه گفت: « رطوبت ناشی از جمع شدن آب باران به شدت داخل نقاشی ها نفوذ کرده بود و از زمانی که هیات مرمت در شهر گور مستقر شد تمام تلاش خود را با استفاده از امکانات بسیار کم روی خشک کردن نقش متمرکز کرد. هم اکنون نیز نقش چهارشاهزاده ساسانی از خطر نفوذ رطوبت نجات یافته و استحکام بخشی آن نیز به بهترین شکل ممکن انجام گرفته است. »
برنامه های پاسداری از محوطه تاریخی :
هم اکنون نقش به طور کامل تثبیت شده و از این پس حفاظت از این اثر باستانی بی نظیر به عهده بخش یگان پاسداران میراث فرهنگی استان فارس است.
«لیلی نیاکان»، معاون و سرپرست ایرانی هیات باستان شناسی شهر گور در این مورد گفت: « اطراف محوطه سیم خاردار کشیده شده است و چند تن از سربازان مسلح داخل محوطه گشت می زنند. در این مدت یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس و مدیریت این سازمان کمال همکاری را با هیات باستان شناسی داشته اند و ما امیدواریم با افزایش نیرو این سایت با ارزش باستانی بیشتر از گذشته مورد حفاظت قرار گیرد.»
شهر گور...گالری بزرگی از نقش مدفون شاهزادگان ساسانی (2)
کشف آرامگاه شاهزادگان ساسانی در شهر گور از توابع فیروزآباد فارس باستان شناسان را متحیر کرد.
این آرامگاه با تابوت های وانی شکل و کفی منقوش به رنگ های مختلف، مملو از نقاشی شاهزادگان ساسانی است.
«لیلی نیاکان»، سرپرست ایرانی هیات باستان شناسی شهر گور با اعلام این مطلب به میراث خبر گفت:
«برای انجام لایه نگاری در شهر باستانی گور، چاهی را که از اوایل دوره اسلامی احتمالا برای دسترسی به آب حفر شده بود، تمیز کردیم. هنگام پایین رفتن از چاه به صورتی غیر منتظره به کف منقوشی برخورد کردیم و تصمیم گرفتیم با گسترش دیوارهای چاه ترانشه بزرگی را به وجود آوریم و کف منقوش را دنبال کنیم. این اقدام به کشف آرامگاه شاهزادگان ساسانی در عمق 1 متر و 80 سانتی متری سطح دشت منحر شد.»
نیاکان درباره تابوت های به دست آمده گفت: « نمونه این تابوت ها تاکنون در هیچ آرامگاهی دیده نشده است. بخش های متعددی از این تابوت ها در اثر رطوبت چاه و دیگر عوامل طبیعی از بین رفته اند.»
وی افزود: «در این تابوت ها نه استخوانی یافت شده است و نه هدیه ای. تنها در بخشی از چاه با چند تکه استخوان مواجه شدیم که در اثر رطوبت چاه قابل تشخیص نبودند .به همین دلیل قرار است این استخوان ها به دانشگاه کمبریج فرستاده شوند تا توسط یکی از متخصصان انسان شناسی این دانشگاه که ایرانی است مورد آزمایش قرار گیرند.»
او در مورد فضای معماری آرامگاه گفت:
«بخش های زیادی از این آرامگاه تخریب شده و شواهد نیز نشان می دهد در دوره اوایل اسلامی نیز در آن تغییراتی به وجود آمده اما باقی مانده آن همچنان شگفت انگیز است. دیوارهای این آرامگاه را نقاشی های شاهزادگان ساسانی تشکیل می دهد و کف آن نیز با رنگ های سفید، قرمز اخروی و سبز و زرد نقاشی شده است.»
به گفته وی بخش زیادی از نقاشی ها زیر شوره های ناشی از رطوبت فرو رفته اند و مرمتگران نقاشی های باستانی از اداره مرمت و حفظ آثار باستانی، با حضورشان در محوطه این نقش ها را مورد حفاظت قرار دادند.
شواهد باستان شناسی نشان می دهد تعداد تابوت ها بیش از آن است که به دست آمده و به دلیل پایان فصل کاوش همچنان مدفون مانده اند.
پاسداری از محوطه ی تاریخی :
هم اکنون نیروهای پاسدار میراث فرهنگی با حضور مداوم در شهر گور از این یافته های باستان شناسی حفاظت می کنند.
از آنجا که یافته های شهر گور جزو اموال شاخص فرهنگی محسوب می شود، هر حفار غیر مجازی که داخل محوطه شود و اقدام به تخریب آثار کند به اشد مجازات میراث فرهنگی در تخریب اموال شاخص فرهنگی محکوم می شود.
شهر گور...گالری بزرگی از نقش مدفون شاهزادگان ساسانی (3)
در قانون مجازات اسلامی آمده است
که هر کس به تمام یا قسمتی از ابنیه، اماکن، محوطه ها و مجموعه های فرهنگی_ تاریخی یا مذهبی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، یا تزئینات، ملحقات، تاسیسات، اشیاء و لوازم و خطوط و نقوش منصوب یا موجود در اماکن مذکور،
که مستقلا نیز واجد حیثیت فرهنگی_ تاریخی یا مذهبی باشد، خرابی وارد آورد علاوه بر جبران خسارت وارده، به حبس از یک الی ده سال محکوم می شود .
این موضوع در مورد اموال شاخص فرهنگی کمی متفاوت است و از آنجایی که این اموال پس از تخریب امکان بازسازی ندارند، شخص مجرم به اشد مجازات یعنی ده سال حبس محکوم می شود.
مسئول یگان پاسداران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس در باره مجازات حفاری ها در شهر باستانی گور به میراث خبر گفت:
«از آنجا که هر نوع حفاری در این محوطه منجر به تخریب اموال تاریخی می شود، یگان پاسداران میراث فرهنگی با پیگیری پرونده حفاران از دایره قضایی استان خواستار اشد مجازات قضایی تخریب اموال تاریخی برای این افراد است.»
در حال حاضر به گفته مسئول یگان پاسداران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس تعداد نیروهای امنیتی در این منطقه به دستور رئیس یگان پاسداران میراث فرهنگی افزایش یافته است و
با برق کشی و نصب کانکس، به صورت شبانه روزی از محوطه باستانی گور محافظت می شود.
عملیات فنس کشی در این محوطه نیز به زودی آغاز می شود و به صورت شبانه روزی کل محوطه روشن می ماند.
شهر گور...گالری بزرگی از نقش مدفون شاهزادگان ساسانی (4)
باستان شناسان و مسئولان پایگاه پژوهشی شهر باستانی گور قصد دارند تا با آماده سازی پرونده ثبتی این محوطه باستانی، آن را در فهرست میراث جهانی به ثبت برسانند.
«لیلی نیاکان»، سرپرست هیات باستان شناسی شهر گور در این باره گفت:
«یافته های باستان شناسی نشان می دهد شهر گور یکی از مهمترین محوطه های باستانی کشور است که می توان آن را در ردیف آثار شاخص فرهنگی نیز قرار داد. هیات باستان شناسی و پایگاه پژوهشی شهر گور بر آنند تا هر چه زودتر این محوطه باستانی را در فهرست میراث جهانی به ثبت برساند.»
وی در ادامه گفت: «شهر گور با آثار منحصر به فردی که در خود دارد می تواند سالیانه گردشگران زیادی را به این جا بکشاند و ثبت جهانی این اثر حفاظت آن را بیشتر می کند.»
نیاکان در مورد انتقال آثار شاخص فرهنگی شهر گور گفت:
«هیاتی که برای انجام این کار به فیروز آباد فارس اعزام شده بودند با این دیدگاه که برداشتن یکی از این آثار می تواند به مجموعه بزرگتری که هنوز در زیر خاک مدفون مانده آسیب برساند، از برداشتن نقش شاهزادگان ساسانی منصرف شدند.
برداشتن این نقش نه تنها کمکی به امنیت محوطه نمی کرد که باعث می شد تا ثبت جهانی این اثر نیز با مخاطره روبرو شود.»
یافته های باستان شناسی در شهر گور نشان از تمرکز ساسانیان در آغازین سال های شکل گیری این سلسله دارد.
نقش شاهزادگان ساسانی، کف منقوش به همراه بقایای کاخ ساسانی با سنگ های سیاه و سفید و کشف دروازه ورودی بنایی موسوم به تخت نشین از جمله مهم ترین یافته های باستان شناسی در شهر گور است.
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : شنبه 27 اسفند 1384 [18:26 ]
ببخشید من یک سؤال دارم ؟؟؟
واقعا ما که همچین میراثی داریم و این همه پول نفت که مشغول خرج کردن از صندوق ذخیره ارزی هستیم ، واقعا هیچ پولی نداریم تا این کاوش ها را به پایان ببریم ؟؟؟
نمی شود برای یک بار هم که شده ، در این کشور بصورت خوب و معقولی ، بر روی میراث و آینده مان ، سرمایه گذاری کنیم ؟؟؟
بهتر است بگوییم چگونه بقیه کشورها از میراث ما استفاده کنند...!(1)
جشنواره یک ماهه بهار 2006 در بحرین ....دست مریزاد....!!!
بعد از جدا شدن بحرین از ایران و اعلام استقلال این کشور در دهه 70 میلادی کمتر گمان می رفت که جذابیت های فرهنگ ایرانی در این کشور تا آنجا طرفدار داشته باشد که مسئولان این کشور به فکر برپایی جشنواره ای با هدف نزدیکی و پیوند فرهنگ مشابه کشورهای همسایه باشند.
به تازگی در رسانههای عربی و بحرین خبری منتشر شد مبنی بر این که بحرین قصد دارد جشنواره یک ماهه بهار 2006 را برگزار کند.
خانم \\\\\\\"می بنت محمد آل خلیفه\\\\\\\" نائب رئیس و مشاور وزارت فرهنگ و میراث ملی بحرین در این باره گفته است: «هدف از برپایی این جشنواره نزدیکی فرهنگها و تمدنها با دیگر کشورها به خصوص کشورهایی است که در آنها مراسم ویژهای برای بهار برپا میشود.
در کشورهایی مانند ایران، ترکیه، عراق، آذربایجان، هند، افغانستان و تاجیکستان مراسمی به مناسبت بهار موسوم به نوروز برگزار میشود که برپایی جشنواره بهار در بحرین به گفتگو و نزدیکی میان ما و آنها کمک بیشتری میکند. این جشنواره به علاوه میتواند به توسعه اقتصادی کشور ما نیز کمک شایانی کند.»
او همچنین گفته است: «در این جشنواره رقص اصیل بحرینی موسوم به «بوابه الاحلام» و تئاترهای ویژهای از جمله تئاتر ایرانی عمو نوروز نیز برگزار خواهد شد. ما همچنین از شاعران بزرگی همچون محمود درویش و هنرمندان بزرگی چون مارسل خلیفه که یکی از استادان بزرگ نوازنده عود است، دعوت کردهایم تا در این جشنواره شرکت کنند.»
این خبر برای بسیاری شگفتانگیز بود. آیا بحرین میخواهد به جمع 9 کشور برگزار کننده نوروز بپیوندد؟! و سئوالهای دیگر.
بهتر است بگوییم چگونه بقیه کشورها از میراث ما استفاده کنند...! (2)
ادامه جشنواره یک ماهه بهار 2006 در بحرین....
می بنت محمد آل خلیفه \" در گفت و گوی تلفنی با \"میراث خبر \"ر درباره چگونگی اجرای این جشنواره توضییح داد.
- هدف از برگزاری چنین جشنوارهای چیست؟
- بحرین در سالهای اخیر به دنبال یافتن راه حلهایی برای تبدیل شدن به قطب گردشگری منطقه است. به اعتقاد پادشاه بحرین نفت ما به زودی به پایان میرسد، لذا لازم است که به دنبال جایگزین مناسبی برای نفت باشیم. بهترین و آسانترین گزینه نسبت به بسیاری از گزینههای دیگر میتواند، نفت باشد. از آنجایی که بحرین از امکانات جاذبههای تاریخی و طبیعی چندانی برای جذب گردشگر برخوردار نیست، لذا برگزاری جشنواره میتواند یکی از راهکارهای مناسب برای جذب گردشگر باشد. تا کنون سرمایهگذاریهای بسیاری برای تاسیس و ساخت مکانها و مجموعههای گردشگری در نظر گرفته شده است که مثلا ساخت مجموعه عظیم تجارت جهانی در منامه یکی از آنها است. اما ما گمان میکنیم که جشنوارهها نیز میتوانند از مهمترین وسایل مناسب برای جذب گردشگر باشند. از این رو جشنواره بهار 2006 را به عنوان یکی از مهمترین این جشنوارهها ترتیب دادهایم که هدف از آن نزدیکی فرهنگهای دیگر به خصوص ایرانی و عربی در جهان است. البته جشنوارههای دیگری نظیر جشنواره سینما، تئاتر، موسیقی و غیره نیز تدارک دیدهایم.
- آیا جشنواره بهار 2006 را با الگو از فرهنگ خاصی تدارک دیدهاید؟
- الگوی اجرایی به خصوصی نمیتوانم برایش تعیین کنم. زیرا برای اجرای آن کارناوالها و جشنوارههای متعددی از جمله در بریتانیا، ایالات متحده و فرانسه مد نظر بوده است. اما از لحاظ فرهنگی، نوروز ایرانی مد نظر ما بوده است. نوروز ایرانی نزدیکترین فرهنگ در بحرین برای ما محسوب میشود. به خصوص این که میدانیم 9 کشور جهان از جمله عراق این روز را جشن میگیرند.
- آیا نوروز برای مردم بحرین روز آشنایی است؟
- بله بسیار زیاد. به هر حال ما مدتها جزو خاک ایران بودیم و نوروز ایرانی در این جا نیز برگزار میشد. مردم بحرین با این مراسم به خوبی آشنا هستند. نوروز برای ما نیز زیبا است. جشن بهار اصولا همیشه زیبا است.
- آیا تا به حال خود در مراسم نوروز شرکت کردهاید؟
- از نزدیک خیر. ولی سفره هفتسین را میان ایرانیها دیدهام.
- با برگزاری جشنواره بهار 2006 قصد دارید به چه اهدافی برسید؟
- به اهداف بسیاری. اول از همه آشنا کردن مردم جهان با فرهنگ بهار. دوم باز کردن پای ایرانیها و کلیه کشورهایی که جشن بهار میگیرند به بحرین با این امید که به آنها بقبولانیم که در بحرین نیز علاوه بر گذراندن تعطیلات و وجود مکانی مناسب برای تفریحاتشان، نوروز را در این جا نیز میتوانند احساس کنند. سوم نزدیک کردن فرهنگها به یکدیگر و پیگیری موضوع گفتگوی تمدنها. چهارم آشنا کردن مردم جهان با کشوری که جشنواره ویژهای برای بهار میگیرد و بسیاری اهداف دیگر که امیدواریم به آنها برسیم.
- آیا در جشنواره بهار 2006 از آداب و فرهنگ ایرانی نیز استفاده کردهاید؟
- بله، بسیار. برگزاری تئاتر بابا نوروز. برگزاری تئاتر ایرانی، خیمه شببازی ایرانی، مراسم سبزه و غیره از برنامههایی است که در این جشنواره اجرا خواهند شد.
- آیا بهار 2006 را میتوان از این به بعد نوروز بحرینی دانست؟
- هم بله و هم نه. بله از لحاظ جشن بهار و معرفی بحرین به عنوان کشوری که آغاز بهار را جشن میگیرد، و خیر به خاطر این که مردم بحرین چندان به فرهنگ و آداب و رسوم رایج نوروز به عنوان یک عید ملی همان گونه که در کشورهای ایران، ترکیه، افغانستان و مابقی کشورها مطرح است، پایند نیستند.
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : چهارشنبه 09 فروردین 1385 [13:53 ]
اهم کارنامه میراث فرهنگی در سال 84...!
طبق قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری این سازمان موظف به انجام امور حاکمیتی (سیاستگذاری، برنامهریزی، هدایت، حمایت، کنترل و نظارت) بر بخش میراث فرهنگی و گردشگری است و فعالیتهای تصدی آن توسط شرکت توسعه گردشگری و بخش خصوصی به انجام خواهد رسید.
فعالیتهای سازمان در بخش حفاظت از میراث فرهنگی در پی میآید:
1_ ثبت سه هزار و 255 بنا، محوطه و اثر غیرمنقول تاریخی، فرهنگی در فهرست آثار ملی کشور.در این بخش استانهای خراسان رضوی، اصفهان و کرمانشاه به ترتیب در رتبه اول تا سوم قرار گرفتهاند.
2 _ تصویب نقشهها و ضوابط مربوط به تعیین حریم 117 _ اثر تاریخی و فرهنگی کشور
3 _ بازنگری ضوابط و محدودههای حریم 30 اثر تاریخی-فرهنگی کشور
4 _ بررسی فنی 66 پروژه عمرانی مربوط به دیگر دستگاههای اجرایی کشور که به نوعی با عرصه و حریم آثار تاریخی، فرهنگی مرتبط بودهاند
5 _ بررسی فنی 60 پروژه مربوط به پروژههای بزرگ و پایگاههای میراث فرهنگی کشور
6 _ ایجاد کارگروه بررسی مشکلات ناشی از عرصه و حریم بناها و محوطههای تاریخی در مالکیت مردم و بخش خصوصی به منظور اجرای تکالیف حفاظتی از یک سو و کاهش حل و فصل مشکلات مردم از سوی دیگر.
7 _ بررسی و تصویب طرح مرمت و شروع عملیات اجرایی 1700 باب اماکن و بناهای تاریخی کشور که 1400 مورد آن از محل اعتبارات استانی و 300 مورد از محل اعتبارات ملی در حال انجام است.
8 _ برگزاری بیش از 142 جلسه با دستگاههای مختلف عمرانی و اجرایی به منظور تبادلنظر و تهیه راهکار اجرایی مناسب جهت حفاظت از عرصه و حریم آثار تاریخی واقع در حوزه اجرایی پروژههای عمرانی.
9 _ برگزاری بیش از 57 جلسه مربوط به بررسی طرحهای مرمت و احیا، تشخیص نفایس ملی، کمیته دفاع غیرعامل سازمان، مقاومسازی ابنیه و آثار تاریخی در مقابل زلزله و سایر حوادث غیرمترقبه.
10 _ سرکشی و نظارت بر انجام 30 پروژه مرمتی، ساماندهی بافتهای تاریخی، پروژههای عمرانی معارض یا مغایر با ضوابط حفاظتی فنی آثار تاریخی در استانها و شهرهای مختلف کشور.
11 _ تهیه پیشنویس فهرست بهای مرمت ابنیه و آثار تاریخی برای نخستین بار.
12 _ تهیه و ابلاغ دستورالعمل نگهداری، حفاظت، مرمت تزیینات معماری ابنیه تاریخی، شرح خدمات طرحهای مرمتی.
13 _ شناسایی و ساماندهی مشاوران و پیمانکاران برای ارجاع پروژههای مطالعاتی و اجرایی سازمان.
14 _ بررسی کیفیت تولید مصالح ساختمانی (سنتی و ماشینی) برای استفاده از آنها در مرمت ابنیه و آثار تاریخی، فرهنگی.
15 _ بررسی و اعلامنظر در مورد طرحهای ناحیهای، منطقهای، جامع شهری، مناطق مختلف کشور با حضور فعال در شورای عالی شهرسازی و معماری کشور .
16 _ شروع مطالعه، حفاظت و مرمت بافتهای تاریخی 30 شهر مهم تاریخی کشور .
17 _ شروع مطالعه، حفاظت و مرمت بافت و محور تاریخی 26 روستای تاریخی کشور با مشارکت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و سازمان دهیاریهای وزارت کشور.
18 _ تهیه شرح خدمات مستندسازی بافتهای تاریخی شهری و روستایی کشور، حفاظت و مرمت آنها و ثبت بافتهای تاریخی در فهرست آثار ملی.
19 _ تشکیل شورای راهبردی حفاظت از بافتهای تاریخی در استانهای یزد، فارس، کرمان و شهرستان کاشان و شرکت فعال در جلسات.
20 _ تهیه آییننامه، دستورالعمل، شاخصهای مورد نیاز مربوط به شناسایی آثار طبیعی و آثار غیرمنقول و منقول تاریخی و فرهنگی کشور.
21 _ مطالعه و انجام مستندنگاری باغهای تاریخی سعادتآباد قزوین، خان یزد
22 _ انجام اقدامات مرمتی 10 باغ تاریخی در 7 استان کشور
23 _ آسیبشناسی و آفتزدایی گونههای گیاهی در باغ فین کاشان
24 _ تهیه طرح ساماندهی، مرمت، احیا و نگهداری 10 باغ تاریخی کشور از جمله باغ ملی رامسر، باغ فتحآباد کرمان
25 _ ساماندهی محوطههای باستانی و انجام اقدامات حفاظتی از کاوشها
26 _ ساماندهی و آمادهسازی محوطههای تاریخی گوهرتپه مازندران، هگمتانه همدان و محوطه بندیان خراسان رضوی برای بازدید
27 _ شناسایی باغهای تاریخی، نقش برجستهها، دستکندها و کتیبههای تاریخی، فرهنگی
28 _ طرح تبدیل بناها و اماکن تاریخی، فرهنگی به مهمانپذیر و مجتمعهای خدمات گردشگری در قالب طرح پردیسان. در سال 1384 از مجموع 33 پروژه این طرح 9 پروژه به بهرهبرداری میرسد و شامل کاروانسرای پیام، حمام نوبر، خانه حیدرزاده در تبریز، خانقاه چلبی اوغلو در زنجان، کاروانسرای امینآباد در اصفهان، هتل آپادانا در فارس، پردیس دیوانخانه در شیراز، پردیس شاپوری در شیراز، پردیس حاج شهبازخان در کرمانشاه است.
خوب امسال که بیشتر به بررسی و تصویب و جلسه گذشت... البته هر از چند گاهی هم سازماندهی و اقدام به مرمت داشته ایم ...
چشم انداز سال دیگر البته با این حساب بهتر است چون خیلی از بررسی ها و تصویب ها و جلسه ها انجام شده و تنها مانده کارهای عملی ....
البته بودجه ی اصل کاری هم هنوز مانده ....!
باید جزء سیاستگذاری باشد...!
`هفته میراث فرهنگی `...قرار است امسال به میراث معنوی ایران توجه کنیم (1)...
شاید یکی از مهمترین تصمیمهایی که در مورد میراث فرهنگی گرفته شده است تشکیل پایگاههای میراث فرهنگی باشد. خوشبختانه امسال ایجاد پایگاه های میراث معنوی در دستور کار سازمان میراث فرهنگی قرار گرفته است.
اگر چه مثل همیشه کمی دیر به این فکر افتادیم و ثبت نوروز در فهرست میراث جهانی میسر نشد ، اما باز هم جای بسی خوشحالی است که بالاخره شروع کردیم .
چگونگی عملکرد پایگاه های میراث فرهنگی و دیدگاههای مسوول این بخش از سازمان میراث فرهنگی را که در گفتگو با سایت CHN انجام شده است ،در پی با هم می خوانیم :
--چه نیازی باعث شد تا بین سال های 1380 تا 1381 سازمان میراث فرهنگی تصمیم به ایجاد دفتر پروژه های بزرگ و پایگاه های پژوهشی گرفت؟
طرح شکل گیری و فعالیت پایگاه های میراث فرهنگی در استان های کشور پیش از سال 1381 که با مصوبات جدید آغاز شد، مطرح شده بود. این بحث تقریبا از سال 1374 در سازمان مطرح شده اما حوزه فعالیت مدیران پایگاه ها مانند امروز گسترده نبود و برای مثال در بافت های تاریخی، تنها به یک محور یا گذر تاریخی توجه می شد تا کلیت بافت و مفهوم آن در راستای مفاهیم امروزی شهری.
در کنار این موضوع و پیش از این تنها سازمان به بناها توجه داشت و کمتر به ساختارهای کالبدی شهرهای تاریخی توجه می کرد. این که سازمان میراث فرهنگی پس از گذشت چند سال از شکل گیری اولیه پایگاه های میراث فرهنگی، موضوع شکل گیری آن ها را گسترده تر کرد یک نیاز و الزام تاریخی بود که به مرور زمان، مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی با آن مواجه شدند و به آن توجه کردند.
اما در همین سال ها در کشورهایی که به بافت های تاریخی خود توجه کرده بودند، موضوع تشکیل پایگاه های میراث فرهنگی با حفظ کالبدی یک اثر یا بافت های تاریخی و موضوع رابطه بافت های تاریخی با ساختارهای شهری شکل گرفته بود و در حالی که آن ها در سال های 1968 تا 1970 متوجه این موضوع شده بوند، در ایران پس از حدود 30 سال عقب ماندگی، موضوع توجه به کالبدهای میراثی و فرهنگی از قبیل بافت های تاریخی مطرح شده است.
بر اساس این ضرورت دیگر موضوع صرف بافت برای سازمان میراث فرهنگی اهمیت نداشت و کم کم تبدیل به هسته فرهنگی و در نهایت کالبدهای فرهنگی شد. برای مثال موضوع بافت تاریخی یزد بی معنا بود. زیرا شما با یک موضوع گسترده شهری مواجه بودید. به همین دلیل رفته رفته موضوع تشکیل بافت های تاریخی به یک موضوع پژوهشی تبدیل شد که هدف اصلی آن تولید دانش در کنار حفاظت بود.
--البته پایگاه های میراث فرهنگی مختص به بناها و بافت های تاریخی نیست و به نظر می رسد پس از سال 1381، سازمان میراث فرهنگی با یک رویکرد تازه به موضوع پایگاه های میراث فرهنگی نگاه می کند و محوطه های باستانی نیز در دستور کار پروژه های بزرگ قرار می گیرد، اینطور نیست؟
صد سال پیش هنگامی که خارجی ها برای حفاری های باستان شناسی به ایران می آمدند، چاله های عظیمی را پدید می آوردند که پس از کاوش های باستان شناسی بدون هیچ حفاظتی به حال خود رها می شدند.
تخریب های ناشی از این بی توجهی باعث شد تا دوره های بعدی سازمان میراث فرهنگی برای موضوع حفاظت در کنار کاوش های باستان شناسی نیز اهمیت قائل شود.
در کنار بحث مرمت، بحث های دیگری از قبیل جذب گردشگران داخلی و خارجی به میان آمد که موضوع مرمت می توانست هر محوطه باستانی مورد کاوش قرار گرفته ای را برای بازدید عموم آماده کند.
البته موضوع گردشگری از ابتدا به منظور کسب درآمد نبود و تنها به گردشگر به عنوان یک چهره فرهنگی که قرار است هویت فرهنگی و کلی ما را بشناسد، نگاه می شد.
_ --پایگاه های میراث فرهنگی به چند دسته و گروه تقسیم می شوند؟
در تعریف پایگاه های میراث فرهنگی 5 نوع پایگاه در نظر گرفته شده است. این 5 نوع عبارتند از
1- پایگاه هایی که در شهرهای تاریخی از قبیل یزد، اصفهان، شیراز، تهران، بیرجند و ... برقرار می شوند،
2-پایگا های روستاهای تاریخی از قبیل ابیانه، ماسوله، روستای قهی، میمند،
3-پایگاه هایی که در یک بنای تاریخی مثل گنبد سلطانیه تشکیل می شوند که تمام موضوعات اعم از باستان شناسی تا مرمت و حفاظت در آن بنا را در بر می گیرد،
4-پایگاه های محوطه های باستانی از قبیل شهر سوخته، هگمتانه، سیلک و ...، و در آخر نیز
5-پایگاه هایی که به میراث فرهنگی غیر ملموس از قبیل میراث معنوی و میراث موضوعات مردم شناسی و آثاری که به یک نقطه از ایران مربوط نمی شوند، می پردازند. این پایگاه ها مانند پایگاه کلیساهای تاریخی ایران یا اقوام ایرانی دسته بندی می شوند.
--با این حال تا کنون در زمینه میراث نا ملموس پایگاهی نداشته ایم؟
میراث معنوی و غیر ملموس از جمله موضوعاتی هستند که باید برای آن ها پایگاه در نظر گرفته شود. ``اگر پرونده نوروز در فهرست میراث جهانی به ثبت نرسید علت آن نبود پایگاه میراث فرهنگی بوده است. `` هم اکنون تشکیل پایگاه های مربوط به میراث غیر ملموس در دستور کار دفتر پایگاه ها و پروژه های بزرگ قرار گرفته است.
`هفته میراث فرهنگی`...قرار است امسال به میراث معنوی ایران توجه کنیم (2)...
--برای ایجاد پایگاه های میراث فرهنگی در محوطه های باستانی یا بناها و بافت های تاریخی، چه اولویت هایی در نظر گرفته می شود؟
موارد مختلفی برای پایگاه شدن یک اثر یا مجموعه باستانی و تاریخی وجود دارد.
1- بیان مقطعی از تاریخ تمدن ایران توسط یک اثر است. تخت جمشید، پاسارگاد، شوش و بیشاپور از آن دسته هستند.
2- بیان فصل مشترک یک دوره تاریخی به تاریخ یک دوره دیگر است که برای مثال می توان به شهر قزوین اشاره داشت.
3- پاسخ گویی به یکی از سئوالات ملی که یکی از مهمترین موارد تشکیل پایگاه های میراث فرهنگی است. برای مثال این سئوال وجود دارد که بین تاریخ دوره هخامنشی تا ساسانی چه اتفاقی افتاده است. پاسخ به این سئوال نیز دلیل دیگری برای تشکیل پایگاه است. اما
4- مهمترین دلیل تشکیل پایگاه ها که جزء وظایف اصلی آن ها محسوب می شود آن است که همه پایگا ها باید در آینده مجموعه ی در اختیارشان را به ثبت در فهرست میراث جهانی برسانند.
امروزه دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که ثبت یک اثر ملی در فهرست میراث جهانی تنها با تشکیل این پایگاه ها امکان پذیر است
و در دنیا نیز به همین شکل آثار باستانی شان را به ثبت در فهرست میراث جهانی می رسانند. اگر به آثار ثبت شده در فهرست میراث جهانی در ایران نیز نگاه کنید متوجه می شوید که تمامی آن ها پیش از ثبت شدن پایگاه بوده اند و امروز نیز با طرح و پلان مدیریتی در غالب پایگاه میراث فرهنگی انجام وظیفه می کنند.
__-- پیش از شکل گیری پایگاه های میراث فرهنگی، شاهد بودیم که ساخت و سازهای جدید، چهره های بافت های تاریخی را از بین می برند. پس از تشکیل پایگاه ها تصور بر این بود که سازمان میراث فرهنگی مانع از این دخل و تصرف ها شود، اما هنوز بافتهای تاریخی تخریب و حریم قانونی محوطه ها نادیده گرفته می شوند.
در این میان نقش پایگاه های میراث فرهنگی را تا چه اندازه سودمند بوده است؟__
یکی از ماموریت های اصلی مسئولان پایگاه ها حفاظت است. اما این حفاظت به دو صورت تعریف می شود که یکی حفاظت فنی و دیگری حفاظت فیزیکی است.
تاکید سازمان میراث فرهنگی در تشکیل پایگاه ها بر حفاظت فنی از آثار تاریخی و باستانی است و مسئولان پایگاه ها باید از حفاظت فیزیکی بپرهیزند. حفاظت فیزیکی بر عهده یگان پاسداران است و کسانی که برای تولید دانش پایگاه های میراث فرهنگی را اداره می کنند نباید حفاظتی غیر از حفاظت فنی داشته باشند.
اما در این جا بحث دیگری نیز وجود دارد. هنگامی که شما با تمام وجودتان از ارزش و اعتبار یک اثر تاریخی آگاهی دارید، نمی توانید نسبت به آن بی اعتنا باشید.
این که برخی از مدیران پایگاه های میراث فرهنگی تا پای جان از آثار باستانی حفاظت می کنند، کاری فراتر از وظیفه اصلی خود را انجام می دهند. آن ها دلسوزانی هستند که برای ماندگاری یک اثر تاریخی فعالیت می کنند.
-- آینده پایگاه های میراث فرهنگی را چگونه می بینید؟
آینده پایگاه های میراث فرهنگی به آینده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گره خورده است. شکل گیری پایگاه ها بر اساس تصمیم یک شبه رخ نداده است و همانطور که قبلا هم اشاره کردم، یک ضرورت تاریخی باعث تشکیل پایگاه ها شد.
اگر ما می خواهیم در بحث میراث فرهنگی با مقیاس های جهانی خودمان را نشان دهیم تنها با استفاده از پایگاه های میراث فرهنگی امکان پذیر است.
اگر زبان، بنیادی ترین جلوه میراث معنوی است ، از بین رفتن گویشهای مختلف این زبان ، اضمحلال تدریجی میراث معنوی می تواند قلمداد شود.
`مرگ یک گویش از دست رفتن گوشه ای از یک فرهنگ است؛ فرهنگی که براحتی از بین می رود اما کشف دوباره آن خیلی زمان می برد.`
بخشی از نظرات یدالله پرمون را که پرونده گویش «مراقی» را برای ثبت در فهرست میراث در خطر یونسکو تنظیم کرده است، در پی مخوانیم :
سازمان میراث فرهنگی به عنوان ارگانی که وظیفه اش پاسداری از میراث فرهنگ ایران است، در ساختار خود دو نوع میراث را می شناسد:
1- میراث ملموس و مادی
2- میراث ناملموس و معنوی.
میراث ملموس چیزهایی است که می توان دید مثل سنگ قبر،بنا،کتیبه،مهر و ... .
میراث غیر ملموس 3 جلوه دارد:
1- دانش سنتی است مثل دانشی که باعث می شود یک قنات حفر شود. خود قنات میراث ملموس است اما دانشی که آن را به وجود آورده اگر از دست برود، دیگر برای همیشه از بین رفته است. نمی دانم چند نفر از پیرمردهایی که متخصص حفر قنات هستند،زنده مانده اند. اینها اگر از دست بروند دیگر خود قنات به درد نمی خورد و قنات های بعدی نخواهیم داشت.
2- فولکلور و فرهنگ عامه است شامل آداب و رسوم و ... که به کار پژوهشکده مردم شناسی بر می گردد .
3-بنیادی ترین جلوه میراث معنوی زبان است؛ چون زبان بستر فرهنگ است. زبان در واقع واسطه ای است که انتقال فرهنگی را از نسلی به نسل دیگر و از جایی به جای دیگر صورت می دهد.
پاسداری از میراث دوم (معنوی ) در واقع وضعیت خاص خودش را دارد و با پاسداری از میراث مادی فرق دارد برای میراث مادی می توان حصار کشید،مرمت کرد و نگهبان گذاشت اما میراث معنوی بین مردم ساری و جاری است و نمی توان مردم را در حصار نگه داشت.
اهل یک روستا تصمیم می گیرند که دیگر از گویش محلی خود اسنفاده نکنند چون گویش آنها نسبت به گویش مجاور یک گویش زیرین و به اصطلاح عوام «بی کلاس» است. همین الان واقعا این اتفاق افتاده است.
در متون زبانشناسی گویشی به نام گویش هرزندی وجود دارد و گویشی به نام تاتی هم هست که در دوران های گذشته قبل از هجوم ترکان به منطقه آذربایجان به آنها صحبت می شده و زبان آذری اصیلی که از آن صحبت می شود، همین زبان است.
ترکی به دلیل احاطه نظامی،فرهنگی و ... به یک زبان زبرین تبدیل شده است و تاتی، تالشی و هرزندی به زبان زیرین تبدیل شده اند . تات ها، در چهار روستای آذربایجان شرقی زندگی می کنند که بین خودشان به تاتی صحبت می کنند اما زبان غالبشان آذری است.
جوان ترها می گویند به ما تاتی یاد ندهید، ما ترکیم! روستای هرزند عتیق امروز یک تات زبان ندارد، یک هرزندی زبان ندارد و همه ترک زبان هستند. در روستای «گلین قیه» که هرزندی ها به آنجا مهاجرت کرده اند، فقط یک پیرمرد 70 ساله کمابیش زبان تاتی را به خاطر دارد.
در واقع هیچ هرزندی زبانی در مناطق بین گلین قیه و هرزند وجود ندارد. در منطقه تالش گیلان نیز همه تالش ها دوزبانه هستند. ترکی را به عنوان زبان واسطه به کار می برند و تالشی هم در بین خودشان رایج است اما تالشی هر روز بیشتر به سوی نابودی پیش می رود.
....
اهمیت فرهنگی توجه به گویش های ایرانی این است که با توجه به زبان و بررسی های زبانی می توانید فرهنگ را حفظ و بازسازی کنید. میراث فرهنگی معتقد است باید به اعماق تاریخ ایران برگردیم و شروع کنیم به بازسازی و کشف نقاط کور تاریخ کشور ایران.
باستان شناسی از روی شواهد باستانی کار می کند اما یک جا متوقف می شود اما زبانشناس می تواند قرن ها آن طرف تر را هم ببیند. با استفاده از مقایسه زبان های دختر می توان به زبان های مادر رسید. اگر زبان مادر وجود نداشته باشد می توان با استفاده از زبان های دختر آن را بازسازی کرد و این بازسازی ها می تواند پله پله تا اعماق تاریخ پیش برود.
زبان فارسی یکی از نواده های زبان هند و اروپایی مادر است. هیچ سندی از زبان هند و اروپایی مادر در دست نیست ولی زبانشناسان بر اساس بازسازی های زبانی الان به نتایجی در رابطه با فرهنگ هند و اروپایی مادر رسیده اند.
وقتی موردی در زبان مادر وجود داشته باشد و مورد دیگر غایب باشد می توان به فرهنگ رسید و به منطقه جغرافیای نزدیک شد. در واقع بحث زبان به دست یافتن به گذشته تاریخ و فرهنگ .
زبان دو تجلی مکتوب و شفاهی دارد که بسیار کمک می کند. فلسفه شکل گیری پژوهشکده زبان و گویش در سازمان میراث فرهنگی در واقع این است که متخصصانی را به کار گیرد که در رابطه با میراث زبانی ایرانی در دو جلوه شفاهی و مکتوب کار کنند.
به همین دلیل سه گروه متون کهن و زبان های باستانی، گویش شناسی و متون دوره اسلامی را در خود جای داده است. حاصل پژوهش های این پژوهشکده، دو ماده مربوط به زمان حال و ادوار گذشته را در اختیار قرار می دهد که با در دست داشتن آنها می توان به سیر تحول تاریخ رسید.
با استفاده از نتایج این تحقیق می توان نهایتا به هدف اصلی یعنی بازسازی فرهنگ گذشته رسید.
این بحث هم از جنبه فراگیر بودن در کل گستره ایران و هم از جنبه بین المللی بسیار گسترده است. مرزهای سیاسی ایران گونه های زبانی را در خود محصور نکرده است و در هند، چین ، عراق ، کشورهای حاشیه دریای خزر و ... دیده می شود. بنابراین بحث بررسی های بین المللی را هم می توان در نظر گرفت.
....
برای خواندن کل گفتگو می توانید به این آدرس مراجعه کنید :
`هفته میراث فرهنگی`...زبان، زیر بنایی برای پایداری فرهنگ و تمدن(1)
میراث فرهنگی ایرانیان همواره در طول تاریخ در معرض تهاجم ها و تعرضاتی قرار گرفته است. زبان فارسی نیز به مثابه پایه این فرهنگ آسیب های بسیار جدی دیده است.
دکتر هرمیداس باوند در گفتگویی با مروری بر پیشینه تاریخی ایران می کوشد تحلیلی از این گذشته تمدنی ارائه دهدتا برای امروز بکار آید.
--میراث فرهنگی و تاریخی ایران در شرایط کنونی دچار نوعی ضعف شده است. به گمان شما چگونه می توان با ارجاع به میراث گذشته برخی از مولفه های اساسی این فرهنگ و تمدن را در شکل های امروزین آن احیا کرد؟
فرهنگ ما دارای دوره های متفاوتی است.یک دوره پیش از اسلام و یک دوره پس ار اسلام. فرهنگ ایرانی پیش از اسلام در واقع فرهنگی چند بعدی بوده است.
به این معنی که نه تنها بر مبانی اجتماعی و فرهنگی تکیه داشت بلکه بر مباحث هنری نیز تاکید ویژه ای به خرج می داد. از منظر اجتماعی در مولفه های عمده فرهنگ ما همزیستی اجتماعی و تساهل و سازگاری نژادی و زبانی و آزادی های مذهبی وجود داشت.
این ویژگی ها در زمان اشکانیان و هخامنشیان بسیار قوی بود اما در زمان ساسانی به این دلیل که دین زرتشتی به دین رسمی تبدیل شد و دایره آزادی مذهب بسیار محدود شد این مولفه دارای فتور و سستی شد.
در زندگی اجتماعی ایرانیان همواره ابعاد هنری مطرح بوده است مثلا در تخت جمشید برخی از آثار به جا مانده و برخی از سنگ نوشته ها در واقع تکمیل کننده کتیبه ها هستند. مجسمه سازی، حجاری، موسیقی و نقاشی جزء هنرهای رایج در ایران بوده است
اما با ورود اسلام به ایران، ابعاد فرهنگ ایرانی به این دلیل که اصول مذهب اقتضا دارد فرامین دینی را اجرا کنیم ، دگرگون شد. فلسفه عرصه چون و چراست و همواره در پی پرسش از چیستی و چگونگی امور است. از سوی دیگر این فرهنگ تازه با اموری مانند نقاشی و حجاری و .. الفتی نداشت.
دین اسلام پاسخگوی بسیاری از مسائل بود و به همین جهت برخی از این شاخه های علوم به حاشیه رفتند. از سوی دیگر در اسلام، ادبیات جایگاه ویژه ای داشت و به این ترتیب ایرانیان بسیاری از تمنیات هنری خود را در قالب ادبیات عرضه کردند.
شکوفایی فرهنگ ایرانی در واقع از قرن 9 میلادی آغاز می شود تا قرن 12 میلادی که رنسانس ادبی تبدیل به رنسانس فرهنگی می شود. در این دوره فضای فعالیت ادبی و فرهنگی بسیار باز می شود و نه تنها ادبیات ترکستانی و خراسانی اوج می گیرد بلکه در این دوره نوعی بازنگری فرهنگی نیز در تمدن ایرانی ایجاد می شود. در واقع نوعی بازشناسی که منجر به برکات بسیاری در عرصه های گوناگون می شود.
--در عرصه علوم چطور؟
در عرصه علوم نیز در این دوره ظهور برخی از دانشمندان مانند خوارزمی و زکریای رازی و ابن سینا در رشته هایی مانند نجوم و فلسفه و پزشکی و... نشان می دهد که شکوفایی فرهنگ ایرانی در واقع شکوفای فرهنگ اسلامی نیز تلقی می شد و رنسانس فرهنگ ایرانی باعث شکوفای فرهنگی ایران شد.
در این دوره برخی از آثار علمی و فرهنگی ایرانیان به زبانهای دیگر ترجمه می شود و همین امر باعث اوج گیری علوم در برخی از کشورهای اروپایی نیز شود. اروپاییان در این دوره دچار چنان ضعف و فتور و عقب ماندگی بودند که به غیر از انجیل به هیچ کتاب و علم دیگری توجه و اهتمام نشان نمی دادند.
آثار علمی و فرهنگی ایران توسط برخی از یهودیان اسپانیولی که به زبان لاتین آشنایی داشتند برای کشورهای اروپایی ترجمه شد اما با آغاز دوران تسلط سلجوقیه بر ایران تفکرات اصولگررایی بر فرهنگ ایرانی حاکم شد و این امر با نشر آثار اندیشمندانی چون امام محمد غزالی اوج گرفت.
به دنبال آن حمله مغولان فرهنگ ایران را دچار نوعی توقف کرد. این توقف همچنان ادامه داشت تا اینکه در زمان صفویه یک امپراطوری متمرکز در این حوزه تمدنی تشکیل شد و ایرانیان در این دوره در رشته های گوناگون فرهنگی و علمی تجلیات جدیدی از استعدادهای خود را بروز دادند.
در این دوره است که شهر اصفهان به بسیاری از شهرهای اروپایی و پیشرفته تن می زند. پس از پایان حاکمیت صفویه با بروز حوادثی چون فتنه افاغنه، جنگ سرداران نادرشاه و.... ایران مجددا دچار توقف های طولانی شد.
_این اصولگرایی که از آن سخن می گویید باعث ایجاد چه وضعیتی در ایران شد که شما از آن به عنوان رکود یاد می کنید.
ببینید! این اصولگرایی باعث می شود بسیاری از تفکرات فلسفی از بین برود و افکار و کتاب ها و در نتیجه راه و روش کسانی به میدان بیاید که با بسیاری از این پیشرفت ها در زمینه های علمی و فلسفی به ویژه در زمینه های هنری مخالف بودند.
در این دوره فلاسفه در محذوریت و محدودیت های بسیار شدیدی قرار گرفتند. در دوره صفویه نسبت به این دوره استعداد ایرانی در کاشی کاری ها، قالی بافی ها و حتا رنگ آمیزی اشعار و بیان احساسات بیان می شود اما این تمنیات درونی همچنان نمی تواند در قالب موسیقی و مجسمه سازی و نقاشی و ... بروز یابد و این هنرها همچنان در محرومیت و محجوریت قرار دارند.
--در قرون متاخر چطور ، در این سال ها آیا مجد و عظمت تمدن ایرانی توانسته است در فالب و اشکال جدید احیا شود؟
ما در قرن 19 که در تعامل با اروپا قرار گرفتیم توانستیم وجوهی از مشخصه های تمدنی خود را احیا کنیم. تعامل با اروپا هم در زمینه دیپلماتیک و هم در جنگ های روسیه.
در این دوره تلاش برای خیزش در فرهنگ ایرانی با الهام از ارزش های غرب آغاز می شود. انقلاب کبیر فرانسه در سراسر دنیا پیامدهایی داشت. این پیامدها پس از یک دوره ایران را نیز فرا گرفت و ایرانیان در قالب آشنایی با فلاسفه ای چون: هابز، هگل، لاک، کانت، روسو، اسپینوزا، دکارت، بیکن و...
و همچنین آشنایی با تحولات دوران اسکولاستیک در غرب کوشیدند خیزشی مجدد داشته باشند. آثار این آشنایی با این تفکرات در ادبیات و آثار علمی و فلسفی پیش از مشروطه (البته به صورت ضعیف) و پس از مشروطه پدیدار شد.
`هفته میراث فرهنگی`...زبان، زیر بنایی برای پایداری فرهنگ و تمدن(2)
_آگاهی ما از تمدن های هخامنشیان و اشکانیان بیشتر از طریق چه منابعی بود؟
آگاهی ما از این دو تمدن بیشتر از طریق شاهنامه بود. البته ما از اشکانیان هم اطلاعات درستی نداشتیم. حتا فردوسی در شاهنامه درباره این سلسله می گوید: «از ایشان به جز نام نشنیده ام.» اشکانیان حدود 500 سال در ایران حکومت کرده اند اما اطلاعات ما نسبت به آن ها بسیار محدوداست.
ما تنها از طریق ترجمه آثار تاریخی `هرودوت` و ` گزنفون` و ترجمه تاریخ رومیان با اشکانیان در تماس بوده ایم و البته از همین طریق هم با بخش هایی از این مجد و عظمت تاریخی آشنا شده ایم. این آشنایی مقارن با زمان مشروطیت بود.
در زمانی که دخالت روس و انگلیس در ایران به اوج رسیده بود و همین بازگشت به افتخارات ایرانیان باستان نوعی مقاومت در درون مردم ایران ایجاد کرد.
آشنایی با تفکرات گذشته و آگاهی به دستاوردهای جدید اروپا به صورت فرایندی در ذهن اندیشمندان ایرانی عمل کرد که نمودهای آن در انقلاب مشروطه بروز کرد بنابراین ما در انقلاب مشروطه شاهد دگرگونی جامعه ایران هستیم اما این روند نیز با نهایت تاسف دچار فترت می شود.
یک سال پیش از انقلاب مشروطیت یعنی در سال 1905 در روسیه انقلاب مشروطه ای برای تشکیل پارلمان آغاز شده که به سرعت و به شدت سرکوب می شود. برای روس ها این امر قابل قبول نبود انقلابی که یک سال پیش در کشور آنان شکست خورده بود، در همسایگی آنان ایجاد شده و موفق شود.
برای انگلستان نیز انقلاب مشروطه ابزاری بیش نبود. اگر انقلاب مشروطه در ایران شکوفا می شد جرقه ای برای مشتعل کردن انقلاب در هندوستان ایجاد می شد به همین دلیل انگلستان از این امر به شدت جلوگیری می کرد.
به این ترتیب دو استعمارگر در یک زمان به یک نتیجه مشترک رسیدند و ایران به دو منطقه نفوذ تقسیم شد و می دانیم که از آن پس هرچه در این کشور رخ داد زیر نفوذ این دو کشور بود.
زبان عاملی بسیار مهم در میراث فرهنگی و حفظ و حراست از آن است. به گمان شما ما تا چه اندازه توانسته ایم در این خصوص از گنجینه های تمدنی استفاده کرده و زبان فارسی را غنا ببخشیم.
رستاخیزی که از آن سخن گفتیم بر مبنای زبان بود. فارسی در حوزه تمدنی ایران زبان درباری بود. فرهنگ برای گسترش خود نیازمند حامی است.
اگر سامانیان موفق به ایجاد نوعی نظم و نسق شدند به این دلیل بود که از شاعران حمایت کردند و زبان را به عنوان یک عامل قوام بخش حفظ کردند. زبان فارسی در آسیای میانه زبان درباری بود. در هندوستان نیز در زمان گورکانیان و عثمانی و همچنین در دیگر حوزه های تمدنی دارای چنین کارکردی بود.
به نظر می رسد تلاشی برای از بین بردن این زبان وجود داشته است.
بله_ در قرن 19 یک استراتژی سیتماتیک با عنوان «زدودن مبانی فرهنگ و زبان ایرانی» از سوی روس و انگلیس آغاز شد. انگلستان در سال 1858 در هندوستان انقلاب سپاهیان هند را سرکوب کرد و بهادر شاه_ آخرین پادشاه گورکانی _ را به پایتخت برمه تبعید کردند.
به این ترتیب هندوستان مستعمره انگلستان شد و کشور استعمارگر زبان درباری فارسی را حذف کرد و به جای آن زبان انگلیسی را جایگزین کرد. انگلستان همچنین در بحرین که دارای برخی از اقوام ایرانی بود زبان فارسی را عقیم کرد حتی از تشکیل برخی از مکتب ها به زبان فارسی جلوگیری کرد.
به این ترتیب در بحرین نیز زبان عربی قوت گرفت و زبان فارسی ضعیف شد. پس از چشم پوشی ایران از هرات، تاریخ جداگانه ای برای افغانستان درست کردند و زبان پشتو را به جای زبان فارسی نشاندند.
همین کار را نیز بعدها در آسیای مرکزی و قفقاز تکرار کردند. حتی اجازه ندادند که مراسم سنتی عید نوروز را بر مبنای رسوم ایرانی برگزار کنند. در سمرقند و بخارا که جایگاه خیزش فرهنگ ایران بود جلوی تشکیل برخی از مکتب خانه ها را گرفتند.
امروز باید برای قوام این زبان چه کرد؟
اکنون در بسیاری از کتابخانه های ما کتاب های بسیاری به زبان های بومی وجود دارد باید بدانیم که زبان فارسی امروز در مظان تهاجم از بیرون و درون است. ما باید برای خروج این زبان از این وضعیت بکوشیم. به جای برخی از کلمات خارجی بیشتر از کلمات فارسی استفاده کنیم. من معتقدم که ما می توانیم به جای استفاده از نام های خارجی برای پرندگان و ماهی ها و حیوانات از فرهنگ محلی و سنتی مان استفاده کنیم. فرهنگستان زبان فارسی در این زمینه می تواند بسیار فعال باشد.
_کارکرد این نهاد را در پاسداری از زبان چطور می بینید؟
به هرحال بودنش بهتر از نبودنش است. این کارها بیشتر بعد ارزشی دارد. اما اگر به جای تاکید بر واژه های عربی اهتمام بیشتری به زبان فارسی داشته باشند بهتر است.
ما می توانیم به موازات واژه های قدیم از برخی از کلمات امروزین هم استفاده کنیم. فارسی زبانان در جهان به لحاظ کمیت نسبت به اعراب برتری ندارند. بنابراین اگر ما هم اقدام به منزوی کردن این زبان کنیم نابودی آن حتمی خواهد بود و در این صورت دیگر چیزی برای افتخار به میراث فرهنگی خود نداریم.
قطعا این هم یکی از راههای حفظ و ارائه ی میراث فرهنگی به جهانیان است :
نمی دانم چرا به فکر ما نرسید....البته یک سریالی بود در مورد مولانا و شمس... ، حالا باید دید کدام بهتر خواهند بود !!
فیلم `سلحشور صلح` که داستانی معاصر از برخورد مولانا با شمس تبریزی و اندیشه های عرفانی آنها را بیان می کند، توسط `مارک امین` تهیه کننده ایرانی – آمریکایی سینمای آمریکا ساخته شده و از دوم ژوئیه (؟)در شهرهای مختلف آمریکا اکران می شود.
شخصیت های این فیلم نقشی را مانند مولانا و شمس اما در زمان معاصر ایفا می کنند و رابطه آنها با الهام از رابطه این دو عارف بزرگ ایرانی تعریف شده است.
......
فیلم سلحشور صلح با زبانی ساده و صریح پیام های روحانی جلال الدین محمد مولانا شاعر و عارف بزرگ قرن سیزدهم میلادی ایران را شرح می دهد.
مارک امین ده سال پیش کتاب دن میلمن را خواند و بسیاری از تعالیم عرفانی مولانا را در آن یافت.
امین بعد از خواندن کتاب با نویسنده آن ملاقات کرد و دریافت که میلمن از مریدان اندیشه مولوی است و بسیاری از آثارش را تحت تاثیر فلسفه عرفانی مولوی نوشته است.
`مارک امین`، نایب رئیس کمپانی Lions Gate Entertainment است و تاکنون کار تهیه کنندگی 50 فیلم را انجام داده است که از آن جمله می توان به فیلم معروف `فریدا` اشاره کرد که کاندیدای جایزه اسکار بوده است. در عین حال فیلم Crash نیز که سال گذشته برنده جایزه اسکار شد، توسط کمپانی Lions Gate Entertainment ساخته شده است.
متن کامل این خبر را می توانید در آدرس زیر بخوانید :
این بار گردشگری ایران از نظر همسایه ی شمال غربیمان... نظرات این صاحب نظران بسیار جالب است ، بویژه از آن جهت که بیشترین مسافران ایرانی به کشورهای این همسایگان سفر می کنند . این مصاحبه که گفتگویی اختصاصی که میراث خبر با آتیلاکوچ، وزیر فرهنگ و توریسم ترکیه انجام داده است.
جناب آقای وزیر، کشور شما در مدت کوتاهی پیشرفت زیادی در زمینه گردشگری داشته است، دلایل این موفقیت را چه میدانید؟
البته این پیشرفت در مدت زمان کوتاهی حاصل نشده است. از دهه 70 ترکیه سیاستهای خود برای گسترش توریسم را آغاز کرده و در دهه 80 تورگوت اوزال ـ رییسجمهور سابق ـ در زمینه جذب انبوه گردشگر ـ Masstourism ـ برنامههای تشویقی فراوانی ارایه کردند.
از طرفی با توجه به اینکه در آن زمان یونان و اسپانیا نتوانسته بودند از سواحل خویش به خوبی محافظت کنند و تاسیساتشان نیز قدیمی شده بود، فرصت خوبی برای ترکیه ایجاد شد. ما هم از این فرصت ضمن ارایه قیمتهای مناسب به خوبی استفاده کردیم.
همچنین میلیونها ترک در آلمان زندگی میکردند که با کمک آنها و امکاناتی که در زمینه «جذب انبوه گردشگر» داشتیم، توانستیم امکاناتی را که در زمینه توریسم در آنتالیا داشتیم به خوبی به دنیا معرفی کنیم.
در کنار این با وقوع انقلاب در اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی این کشور، گردشگران زیادی از روسیه به ترکیه آمدند. البته ارائه امکانات خوب با قیمتهای مناسب هم باعث رشد تعداد گردشگرانی که از روسیه به ترکیه آمدند، شد.
در دانشگاههای ما رشته مدیریت گردشگری تاسیس شد و ایجاد هنرستانهای توریسم نیز در توسعه گردشگری ترکیه بسیار مؤثر بود.
همه این عوامل دست به دست هم دادند که سال گذشته شاهد حضور 21 میلیون نفر گردشگر از سراسر دنیا در ترکیه باشیم و در حدود 5/18 میلیارد دلار درآمد از صنعت توریسم بدست آوریم.
به نظر شما آیا سیاست گردشگری ترکیه در ایران قابل اجراست؟
اجازه بدهید من یک موضوع کلی را مطرح کنم. از نظر من به جز یک سری اصول کلی انسانی، هر ایدئولوژی و برنامهای اگر در کشوری اجرا شده و موفقیتآمیز بوده قطعا به این معنی نیست که در کشور دیگری هم موفق خواهد بود.
خیلی صمیمی خدمتتان عرض کنم تنها موضوع خاک و انسان نیست. وقتی یک مدلی در کشوری اجرا شد اگر بخواهید آن را در کشور دیگری اجرا بکنید و موفق باشید حتی هوای آن منطقه هم در میزان موفقیت آن مؤثر خواهد بود.
هرچند که باید بگویم روشی را که ما در ترکیه تا به حال اجرا کردیم نواقص زیادی نیز دارد. برای مثال جریان «جذب انبوه گردشگر» در کشور ما اهمیت زیادی به شن و ساحل و دریا داد، ولی همان اهمیت را نتوانست به توریسم آبهای گرم بدهد.
باید گفت از هر 100 سیاست گردشگری که در دنیا اعمال میشود، 75 تای آن با هدف «جذب انبوه گردشگر» صورت میگیرد، اما این نوع توریسم هم رقبای زیادی در حوزه مدیترانه دارد. مثل یونان و اسپانیا و حتی مراکش و مصر که این موضوع را در برنامه کار خویش دارند.
همچنین این نوع توریسم خیلی متاثر از شایعه است و کوچکترین شایعهای باعث میشود که تمام رزرواسیونهای شما باطل شود.
تصور میکنید چه مدل توسعهای برای گردشگری ایران قابل اجرا و موفقیتآمیز است؟
من به خودم هم هیچ توصیهای نمیکنم. من صفحههای اقتصادی را در روزنامهها میخوانم و میبینم که یک اقتصاددان یک موضوع را سفید میبیند و دیگری سیاه. یعنی اگر بحثهای اقتصادی را هم در نظر بگیرید اتفاقنظری بین اقتصاددانان نیست، هیچ موقع نمیتوان به طور کلی یک قاعده را برای کسی توصیه کرد.
ولی میتوانم دیدگاهم را در این مورد بگویم. مساله این است که دنیا به طرف یک گلوبالیسم (جهانی شدن) در حال حرکت است و به هر حال ما نمیتوانیم خارج از این باقی بمانیم.
برخی پیشرفتهایی که در عصر ارتباطات انجام گرفته ممکن است در برخی موارد قابل نقد باشند، اما به هر حال نمیتوانیم خارج از این جریان جهانی شدن حرکت کنیم.
جناب آقای وزیر بیشترین تعداد گردشگری که به ترکیه میآیند از چه کشورهایی هستند و ایرانیها در رتبه چندم قرار دارند؟
در سال 2005 آلمانیها در رتبه اول قرار داشتند. پس از آن روسها و انگلیسیها در رتبههای دوم و سوم قرار گرفتند و ایرانیها در این رتبهبندی در ردیف ششم جای گرفتند. اما در سه ماهه اول سال 2006 ایرانیها در رتبه سوم قرار گرفتند و دلیل این مسئله بروز مشکلاتی در آلمان بود که باعث شده ایرانیان در رتبه سوم قرار بگیرند.
در پایان باید بگویم که ما و شما اگر موانعی نگذاریم و به اراده انسانها اعتماد کنیم، مسلما خیلی کارها میتوانیم با کمک یکدیگر انجام بدهیم و روابطمان بیشتر گسترش پیدا کند.
باز هم نظر همسایگانمان در مورد ایرانی که می تواند بهترین باشد....
ترکیه با بهرهگیری از سه عنصر آفتاب، ماسه و دریا و اتخاذ سیاستهای خاص در کشورهای هدف خود چشمانداز جذب 23 میلیون گردشگر را در سال 2006 پیشرو دارد.
«اوزگور اوزاسلان» مدیرکل اداره توسعه وزارت فرهنگ و توریسم ترکیه در گفتوگوی اختصاصی با خبرگزاری میراثفرهنگی، سیاستهای تبلیغاتی ترکیه در طول برنامههای بیستساله گردشگری این کشور و توصیههای خود برای توسعه توریسم در ایران را توضیح میدهد.
سیاستی که ترکیه طی این سالها در پیش گرفته است تا به چشمانداز جذب 23 میلیون گردشگر در سال 2006 برسد، چه بوده است؟
جذب بیست و یک میلیون گردشگر در سال گذشته و پیشبینی ورود 23میلیون گردشگر به ترکیه در سال 2006 به سیاستهای زیربنایی بیست سال گذشته ما باز میگردد.
یکی از مهمترین کارهایی که در این زمینه انجام شده تاسیس دفاتر خدمات مسافرتی در اروپای شرقی است که این آژانسها موفق شدهاند توریست زیادی جذب بکنند.
از طرفی در «آق دنیز» هتلهای بسیار مجهزی ساخته شده است که توریست در آنجا از هرنظر احساس راحتی میکند و دراین هتلها، نیروهای آموزشدیده بهترین خدمات را با قیمتهای مناسب ارائه میدهند.
کدام کشورها بیشترین تعداد گردشگر را به ترکیه میفرستند و سیاست تبلیغی ترکیه در این کشورها چه بوده است؟
دریا، آفتاب و ماسه، سه عنصر جذاب در صنعت گردشگری ترکیه بوده است و ما بیشترین استفاده از آنها را در جذب گردشگر از کشورهای هدف گردشگری خود کردهایم.
بیشترین تعداد گردشگر ترکیه از آلمان است که 4 میلیون و دویست هزار نفر هستند. پس از آن روسیه با یک میلیون و هشتصد هزار نفر، انگلیس با یک میلیون و هفتصد هزار نفر و بلغارستان، هلند و ایران در رتبههای بعدی قرار دارند.
البته بیشتر گردشگران آلمان، ترکهای مقیم آنجا هستند. افرادی که از آلمان میآیند 3 چیز را خیلی دوست دارند دریا، آفتاب و ماسه. هتلهای مجهزی نیز برای استفاده آنها ساخته شده است. آژانسهایی هم در آلمان تاسیس کردیم که با تبلیغات گسترده توانستند بیشترین تاثیر را بگذارند و بیشترین گردشگر را جذب کنند.
برای انگلیسیها نیز با وجود اینکه سه عنصر شن، آفتاب و دریا مورد توجه است، ولی بیشترین چیزی که گردشگران انگلیسی در ترکیه طالب هستند، مسائل فرهنگی و مناطق باستانی بودهاست.
در مورد هلند باید گفت که بیشترین صاحبان آژانسهای هوایی در هلند، ترکها هستند که از این طریق گردشگر زیادی را جذب کردهاند. آنها از طریق مرزهای هوایی توانستهاند با کمترین قیمت مسافران را به ترکیه بیاورند.
در مورد روسیه هم باید گفت با توجه به سردسیری بودن آن منطقه و علاقه آنان به گرما، آنتالیا برایشان بسیار جذاب است، ضمن اینکه شن، دریا و ماسه نیز از عناصر جالب توجه مردم این منطقه است.
سیاست ما در مورد جذب گردشگران ایران ابتدا بر بحث خرید و فروش متمرکز بود چونکه ایران بازار بسیارخوبی است، ولی الان بیشتر تاکید روی همزبانی و معرفی مناطق دیدنی ترکیه است.
آیا سیاست بیستساله گردشگری ترکیه در سالهای اخیر تغییر جهت داده است یا خیر و سیاست کنونی دولت ترکیه برای حمایت کلی از صنعت توریسم و تشویق به سرمایهگذاریهای خصوصی در این حوزه چیست؟
در بیست سال گذشته دولت از این بخش حمایت فراوانی کرد و زمینهای خودش را در اختیار فعالان حوزه گردشگری قرارداد تا تاسیسات ایجاد کنند، اما با تغییر سیاست ما حالا این موسسات با هزینههای خودشان شروع به جذب گردشگر کردهاند.
درحال حاضر دولت تنها مجموعهای از سیاستهای حمایتی کلی دارد و افراد بیشتر خودشان شروع کردهاند به سرمایهگذاری و جذب گردشگر.
اگر شما با مسئولیت فعلی خویش در ایران فعالیت میکردید چه برنامهای برای توسعه صنعت توریسم در ایران به کار میبردید؟
آنچه مهم است شناساندن هرچه بیشتر ایران به جهان است و برای این کار باید از کشورهای همسایه شروع کرد.
برای مثال سال گذشته 8 میلیون گردشگر از ترکیه خارج شد که در میان آنان گردشگرانی هستند که مسائل فرهنگی و تاریخی برایشان اهمیت زیادی دارد و از این نظر کشورهای ایران و سوریه برایشان خیلی اهمیت دارد.
من فکر میکنم دیدار از شهرهای اصفهان، تبریز و شیراز برای مردم ترکیه بسیار دلپذیر باشد.
من شخصا علاقه زیادی داشتم شهر تبریز را ببینم چون پدرم در سال 1915 و در زمان دولتعثمانی به ایران و تبریز آمده بود و خاطرات زیادی از آن سفر در خانه ما نقل میشد. از اینکه توانستم پس از 91 سال از آن زمان شهر تبریز را ببینم، خوشحالم.
احتمالا به دلیل سابقه تاریخی بسیاری از اهالی ترکیه چنین گرایشهایی دارند که ایران میتواند به عنوان زمینه جذب گردشگر از ترکیه استفاده کند. برای شناخت هر چه بیشتر دو ملت خیلی مهم است که رفت و آمدهایمان بیشتر شود. این سفر برای خود من هم بسیار بااهمیت بود و دیدگاه من نسبت به ایران تغییر کرد.
یونسکو پنجشنبه 22 تیر ماه در سیامین اجلاس خود در لیتوانی مجموعه باستانی بیستون را در فهرست آثار جهانی ثبت کرد.
با ثبت جهانی بیستون نظارت بینالمللی بر سایت بیستون حاکم و از امکانات و کمکهای کارشناسی بینالمللی استفاده میشود.
ثبت بیستون خیل گردشگران علاقه مند به تاریخ ایران و نیز رفاه اقتصادی مردم شهر را به دنبال دارد، طبق برآورد کارشناسان ورود هر گردشگر به ایران 8 شغل ایجاد میکند که آمار قابل توجهی است و طبیعی است که با ثبت بیستون فرصت های شغلی و درآمدزایی مناسبی در منطقه ایجاد می شود.
ثبت جهانی بیستون موجب میشود از یک سری خطرات احتمالی که محوطههای تاریخی را تهدید میکند جلوگیری شود. زیرا هر سایتی که به ثبت میراث جهانی میرسد در واقع در سطح بینالمللی مورد حفاظت قرار می گیرد.
در یونسکو زبدهترین کارشناسان جهان گردهم می آیند و با ایجاد یک تبادل فرهنگی بین آنها سایتهای ثبت شده در فهرست آثار جهانی تبدیل به یک دانشگاه بینالمللی میشود. در این سایتهای کسانی آموزش می بینند که در سطح بینالمللی مطرح میشوند.
شگفتی های مجموعه تاریخی بیستون آنقدر زیاد بوده که موجب شد ، ثبت جهانی طبیعت بیستون در فهرست میراث طبیعی مطرح شود.
کارشناسان پروژه بیستون در نظر دارند در سال های آتی، طاق بستان و بیستون را به ثبت جهانی میراث معنوی نیز برسانند.
وجود آثاری مانند نیایشگاه مادی، نقش برجسته و کتیبه داریوش اول هخامنشی، مجسمه سلوکی هرکول، نقش برجستههای مهرداد دوم، گودرز و بلاش، بازمانده از دوره اشکانی و صفهای وسیع به نام فرهاد تراش و بنای ساسانی بیستون، ارزش این محوطه تاریخی را در حد یک اثر منحصر به فرد جهانی بالا برده است.
مهمترین ویژگی بیستون، وجود کتیبه داریوش اول به عنوان مبدا کشف خطوط میخی عیلامی، میخی بابلی و فارسی باستان است.
این دشت دارای 1320 متر ارتفاع از سطح دریا است طوریکه وضعیت استثنایی کوه موجب شده تا عده ای آن را دروازه زاگرس نامند.
ایرانیان باستان بیستون را به خاطر جایگاه ویژه اش بغستان ( جایگاه خدایان ) می نامیدند. در متون تاریخی هم بیستون در دوره های مختلف به نامهای بغستان – بگستان – بهستون – بهستان – بیستون آمده است.
بیستون به علت شرایط ویژه جغرافیایی از آغاز زندگی بشر تا دوران معاصر مورد توجه قرار گرفته و از هر دوره آثاری در آن دیده می شود.
کتیبه بیستون به عنوان یکی از قدیمیترین متن تاریخی شناخته شده ایرانی است که بر متن کوه حکاکی شدهاست.
داریوش سومین شاه هخامنشی در زمان اسقرار حکومت خود دستور به نقش این متن داد. این کتیبه یکی از معتبرترین و مشهورترین سندهای تاریخی جهان است . زیرا مهمترین نوشته میخی زمان هخامنشی است .
متن کامل کتیبه داریوش در بیستون را در آدرس زیر بخوانید :
قهوه خانه آذری تهران در فهرست آثاری ملی ایران قرار گرفت.
صنایع دستی و گردشگری استان تهران این اثر فرهنگی- تاریخی که در ابتدای خیابان ولی عصر (عج) واقع شده است، به دلیل معماری سنتی ارزشمند آن که در سال ۱۳۷۲ با نظارت و مشاوره حوزه مردم شناسی دفتر پژوهش های فرهنگی و توسط شرکتی تخصصی ساخته شده و نیز کاربری خاص آن که به خوبی و با لحاظ طراحی داخلی و شیوه های سنتی پذیرایی از میهمانان و گردشگران طراحی شده است، در اوائل سال جاری در «شورای فنی و ثبت» واجد شرایط ثبت در فهرست آثار ملی تشخیص داده شد.
در گذشته بساط نقالی، شاهنامه خوانی و برخی باز ی های سنتی مرسوم نظیر ترنا بازی در این قهوه خانه برقرار بوده است، چند سالی هم مرشد زرو نقال معاصر در آن نقل گفته و در شبهای محرم نیز در آن ذکر مصیبت برپا بوده است که پس از بازسازی مجدداً بساط نقالی، تعزیه خوانی و نمایش نقاشی های زیبای قهوه خانه ای راه افتاد و شاعران معاصر در آن به اجرای برنامه های ذکر، مداحی و غزلخوانی می پردازند.
شهردار قمصر از توابع شهرستان کاشان گفت: چشمه `صالح`قمصر کاشان ، دارای خواص درمانی است.
مطالعه و تحقیق انجام گرفته بر روی خواص آب این چشمه توسط پژوهشگران دانشگاههای تهران و کاشان بیانگرآناست کهاین چشمه دارای خواص درمانی برای بیماران پوستی است.
وی اظهار داشت : این چشمه برغم برخورداریازاین ویژگیها،تاکنون ناشناخته مانده و آبی که از این چشمه خارج میشود،سرشار از املاح `سولفات بیکربنات` ، `کلرور`، `آهن ` و `روی` است.
شهردارقمصرافزود:باپژوهشها و تحقیقات بعمل آمده خصوصیات معدنی و درمانی این چشمهبا `چشمه سرعین` و `چشمه آب گرم محلات ` مطابقت دارد.
وی،ایجاد یک مجتمع آب درمانی در کنار این چشمه را ضروری دانست و گفت: این اقدام هم بلحاظ استفاده بهینه ازخواص درمانی آن ونیز جذب گردشگر حائز اهمیت است.
صادقی،باتوجه به تحقیقات بعمل آمده دیگر خواص معدنی ودرمانی این چشمه را درمان بیماریهای رماتیسم، کم خونی و گوارش عنوان کرد.
چشمه آب معدنی صالح معروف به `آب صالح` در ارتفاع ۳۰۰متری کوه ` اشک ` قمصر کاشان واقع در منطقه `فرفهان` قرار دارد.
شهرگردشگری قمصر که به عنوان پایتخت گل و گلاب ایران شهرت دارد، هر ساله پذیرای جمع زیادی از گردشگران داخلی و خارجی است.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
مجموعه تخت جمشید مشهورترین و بهقولی مهمترین مجموعه باستانی کشور محسوب میشود با این حال این مجموعه با کمبود مراقب مواجه است به طوری که اگر مسئولان چارهای برای آن نیندیشند، ممکن است در آینده این مجموعه با خطر جدی مواجه شود.
«مازیار کاظمی»، سرپرست داخلی مجموعه باستانی تختجمشید دراینباره به میراث خبر گفت: «تختجمشید یکی از محوطههای باستانی ایران است که به علت ورود بیشمار گردشگر به آن، نیاز به مراقبت بیشتری دارد. این درحالیاست که این مجموعه باستانی بیشاز 14 تا 15 نفر در هر شیفت نیرو ندارد.»
وی افزود: «هماکنون تعداد کل مراقبان تخت جمشید در چهارمجموعه باستانی نقشرستم، نقشرجب، شهر استخر و تختجمشید در دو شیفت به 64 نفر میرسد در حالی که حد ایدهآل مراقبان این چهارمجموعه باید حدود 100 تا 110 نفر باشد.»
به گفته وی در بخش حراست و یگان پاسداران نیز تعدادی نیرو مستقر شده که به طور مداوم با موتورسیکلت در اطراف تختجمشید و کوه رحمت تا شهر استخر پاسداری میدهند.
کاظمی با بیان اینکه کمبود مراقب باعث شده بخشهایی از تختجمشید بدون مراقبت باقی بماند، افزود: «گردشگری که به تختجمشید میآید پساز گذشتن از دروازه ملل، از خیابان سپاهیان تا کاخ صد دروازه به علت نبودن مراقب کنترل نمیشود. از سوی دیگر گردشگرانی که مستقیماً از دروازه ملل به سمت کاخ آپادانا میروند نیز تا ورودی پلکانی شرقی کنترل نمیشوند و از آن گذشته روی کاخ آپادانا و پلکان شمالی این کاخ نیز مراقبی برای کنترل گردشگران نداریم.»این در حالیاست که متوسط گردشگرانی که روزانه به تختجمشید میآیند، به غیر از ایام نوروز و ماه اردیبهشت، حدود یک هزار تا یک هزارو 200 نفر است.
پژوهشهای انجام شده توسط بنیاد پارسه - پاسارگاد حاکی از آن است که بیشترین تخریبهای ایجاد شده در تخت جمشید توسط عامل انسانی صورت گرفته که این موضوع بر اهمیت وجود مراقب بیشتر میافزاید.تا کنون بیشاز 20 نامه توسط بنیاد پژوهشی پارسه - پاسارگاد به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس برای جذب نیروی بیشتر نوشته و ارسال شده که هنوز نتیجهای دربرنداشته است.از نظر اصولی در سایتی باستانی چون تختجمشید که علاوه بر آنچه در معرض دید گردشگران قرار میگیرد، محوطههای باستانی بیشماری وجود دارد، میباید تعداد مراقبان به حدی باشد که یکدیگر را در محدوده فعالیت خود ببینند.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
روزگاری «میراب»ها مهمترین آدمهای شهر بودند. میرابها یا سقاها در کوچه و پسکوچهها میگشتند و به مردم آب میفروختند. میراب نقش اجتماعی ویژهای هم داشت و در بین مردم از احترام عجیبی برخوردار بود.
روزگاری قناتها رونقی داشتند. مهمترین قناتهای شهر الهیه، ناصریه، بهارستان، بریانک، پامنار، جلالیه، شاه، کریمآباد، یوسفآباد، بهجتآباد و... بودند که خانههای نزدیکشان ارزش و قیمت بیشتری داشتند.
اما ماجرای لولهکشی آب شهر تهران قصه سیسالهای بود که پشتوانهای صد ساله داشت. بحث بر سر تامین آب شهر جریانی همیشگی بود که کش و قوسهای فراوانی داشت. اما اینکه سرانجام آب تهران چند صد هزار نفری چگونه تأمین شد، قصهای طولانی و پرفراز و نشیب است.
نخستین جرقههای تأمین آب شهر
از روزی که آقامحمدخان قاجار شهر تهران را به پایتختی انتخاب کرد، مسئله تأمین آب شهر به موضوع مهمی تبدیل شد که در همان روزها تا حدی فکر دولتمردان را به خود مشغول کرده بود.
حسین ملکی در کتاب تهران در گذرگاه تاریخ تنها راهحل این مشکل را احداث قنات میداند و بهترین راه چاره برای مسئله کمآبی در سرزمین نیمه خشک تهران را افزایش تعداد قناتها عنوان میکند.
در دوران محمدشاه قاجار بود که حاج میرزا آقاسی، صدراعظم شاه، برای اولینبار به فکر چاره افتاد و بهرهبرداری از رودخانههای جاجرود و کرج را پیشنهاد کرد. اما با شروع برنامه انتقال آب از رودخانه جاجرود، دهقانان ورامینی که تصور میکردند جلگه جنوبی تهران گرفتار کمآبی میشود، اعتراض کردند و انتقال آب به تهران در همان روزها متوقف شد.
بعد از آن، انتقال آب رودخانه کرج هم به علت چنین توجیههای مشابهی به حال تعلیق درآمد و حاج میرزا آقاسی در اجرای تصمیماش ناکام ماند. حتی امیرکبیر اصلاحطلب هم در حل مشکل آب تهران کاری از پیش نبرد، جز اینکه مهر او پای تقسیمنامهای به چشم میخورد که آب رودخانه کرج را به 84 سهم بخش میکرد و تنها 9 سهم به اهالی تهران اختصاص میداد. هرچند عمر امیرکبیر برای دیدن نتیجه تلاشش کوتاه بود، اما پس از مرگ او آب رودخانه کرج به خانه تهرانیها رسید.
عملی شدن نقشههای امیرکبیر
سال 1301 دولتمردان به شکل جدی به صرافت لولهکشی آب شهر تهران افتادند. در همین روزها چنین ایدهای برای شهرهای مشهد و آبادان و بیرجند هم به کار رفت که البته خیلی زود هم به مرحله اجرا رسید.
آلودگی قناتهای تهران و رعایت نکردن بهداشت آبهای چاهها، باعث شد که مردم روزبهروز با بیماری جدیدی روبهرو شوند و باعث مرگ و میر هم میشد. شیوع تیفوس، وبا و حصبه بر اثر آلودگی آبها بود. بالاخره مردان حکومت در صدد گرفتن تصمیمی جدی در اینباره برآمدند؛تصمیمی که تا سالها بعد عملی نشد.
در سال 1303 بود که بلدیه تهران مطالعهای را آغاز کرد و بررسی آب و برق شهر تهران را در دستور کار خود قرار داد. برنامه پیشنهادی شهرداری این بود که اگر سدی روی رودخانه جاجرود بسته شود، هم کمبود آب شهر جبران میشود و هم برق شهر را تأمین میکند.
این طرح در هیأت دولت مطرح شد، اما چون موافقت کمیته امتیازات را نداشت، تصویب نشد و موضوع تقریباً مسکوت ماند. سه سال بعد که آب قناتهای تهران به دلیل کمی باران کاهش یافت، مسئولان را به فکری جدی واداشت.
در نهایت، دولتمردان به این نتیجه رسیدند که اجرای نقشه حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر بهترین راهحل ممکن است. به این ترتیب، پس از سالها آب رودخانه کرج به تهران رسید.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : سه شنبه 30 آبان 1385 [14:45 ]
مراقبان تخت جمشید را بیشتر کنید
مجموعه تخت جمشید مشهورترین و بهقولی مهمترین مجموعه باستانی کشور محسوب میشود با این حال این مجموعه با کمبود مراقب مواجه است به طوری که اگر مسئولان چارهای برای آن نیندیشند، ممکن است در آینده این مجموعه با خطر جدی مواجه شود.
«مازیار کاظمی»، سرپرست داخلی مجموعه باستانی تختجمشید دراینباره به میراث خبر گفت: «تختجمشید یکی از محوطههای باستانی ایران است که به علت ورود بیشمار گردشگر به آن، نیاز به مراقبت بیشتری دارد. این درحالیاست که این مجموعه باستانی بیشاز 14 تا 15 نفر در هر شیفت نیرو ندارد.»
وی افزود: «هماکنون تعداد کل مراقبان تخت جمشید در چهارمجموعه باستانی نقشرستم، نقشرجب، شهر استخر و تختجمشید در دو شیفت به 64 نفر میرسد در حالی که حد ایدهآل مراقبان این چهارمجموعه باید حدود 100 تا 110 نفر باشد.»
به گفته وی در بخش حراست و یگان پاسداران نیز تعدادی نیرو مستقر شده که به طور مداوم با موتورسیکلت در اطراف تختجمشید و کوه رحمت تا شهر استخر پاسداری میدهند.
کاظمی با بیان اینکه کمبود مراقب باعث شده بخشهایی از تختجمشید بدون مراقبت باقی بماند، افزود: «گردشگری که به تختجمشید میآید پساز گذشتن از دروازه ملل، از خیابان سپاهیان تا کاخ صد دروازه به علت نبودن مراقب کنترل نمیشود. از سوی دیگر گردشگرانی که مستقیماً از دروازه ملل به سمت کاخ آپادانا میروند نیز تا ورودی پلکانی شرقی کنترل نمیشوند و از آن گذشته روی کاخ آپادانا و پلکان شمالی این کاخ نیز مراقبی برای کنترل گردشگران نداریم.»این در حالیاست که متوسط گردشگرانی که روزانه به تختجمشید میآیند، به غیر از ایام نوروز و ماه اردیبهشت، حدود یک هزار تا یک هزارو 200 نفر است.
پژوهشهای انجام شده توسط بنیاد پارسه - پاسارگاد حاکی از آن است که بیشترین تخریبهای ایجاد شده در تخت جمشید توسط عامل انسانی صورت گرفته که این موضوع بر اهمیت وجود مراقب بیشتر میافزاید.تا کنون بیشاز 20 نامه توسط بنیاد پژوهشی پارسه - پاسارگاد به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس برای جذب نیروی بیشتر نوشته و ارسال شده که هنوز نتیجهای دربرنداشته است.از نظر اصولی در سایتی باستانی چون تختجمشید که علاوه بر آنچه در معرض دید گردشگران قرار میگیرد، محوطههای باستانی بیشماری وجود دارد، میباید تعداد مراقبان به حدی باشد که یکدیگر را در محدوده فعالیت خود ببینند.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : سه شنبه 30 آبان 1385 [14:45 ]
روزگار با شکوه میرابها
روزگاری «میراب»ها مهمترین آدمهای شهر بودند. میرابها یا سقاها در کوچه و پسکوچهها میگشتند و به مردم آب میفروختند. میراب نقش اجتماعی ویژهای هم داشت و در بین مردم از احترام عجیبی برخوردار بود.
روزگاری قناتها رونقی داشتند. مهمترین قناتهای شهر الهیه، ناصریه، بهارستان، بریانک، پامنار، جلالیه، شاه، کریمآباد، یوسفآباد، بهجتآباد و... بودند که خانههای نزدیکشان ارزش و قیمت بیشتری داشتند.
اما ماجرای لولهکشی آب شهر تهران قصه سیسالهای بود که پشتوانهای صد ساله داشت. بحث بر سر تامین آب شهر جریانی همیشگی بود که کش و قوسهای فراوانی داشت. اما اینکه سرانجام آب تهران چند صد هزار نفری چگونه تأمین شد، قصهای طولانی و پرفراز و نشیب است.
نخستین جرقههای تأمین آب شهر
از روزی که آقامحمدخان قاجار شهر تهران را به پایتختی انتخاب کرد، مسئله تأمین آب شهر به موضوع مهمی تبدیل شد که در همان روزها تا حدی فکر دولتمردان را به خود مشغول کرده بود.
حسین ملکی در کتاب تهران در گذرگاه تاریخ تنها راهحل این مشکل را احداث قنات میداند و بهترین راه چاره برای مسئله کمآبی در سرزمین نیمه خشک تهران را افزایش تعداد قناتها عنوان میکند.
در دوران محمدشاه قاجار بود که حاج میرزا آقاسی، صدراعظم شاه، برای اولینبار به فکر چاره افتاد و بهرهبرداری از رودخانههای جاجرود و کرج را پیشنهاد کرد. اما با شروع برنامه انتقال آب از رودخانه جاجرود، دهقانان ورامینی که تصور میکردند جلگه جنوبی تهران گرفتار کمآبی میشود، اعتراض کردند و انتقال آب به تهران در همان روزها متوقف شد.
بعد از آن، انتقال آب رودخانه کرج هم به علت چنین توجیههای مشابهی به حال تعلیق درآمد و حاج میرزا آقاسی در اجرای تصمیماش ناکام ماند. حتی امیرکبیر اصلاحطلب هم در حل مشکل آب تهران کاری از پیش نبرد، جز اینکه مهر او پای تقسیمنامهای به چشم میخورد که آب رودخانه کرج را به 84 سهم بخش میکرد و تنها 9 سهم به اهالی تهران اختصاص میداد. هرچند عمر امیرکبیر برای دیدن نتیجه تلاشش کوتاه بود، اما پس از مرگ او آب رودخانه کرج به خانه تهرانیها رسید.
عملی شدن نقشههای امیرکبیر
سال 1301 دولتمردان به شکل جدی به صرافت لولهکشی آب شهر تهران افتادند. در همین روزها چنین ایدهای برای شهرهای مشهد و آبادان و بیرجند هم به کار رفت که البته خیلی زود هم به مرحله اجرا رسید.
آلودگی قناتهای تهران و رعایت نکردن بهداشت آبهای چاهها، باعث شد که مردم روزبهروز با بیماری جدیدی روبهرو شوند و باعث مرگ و میر هم میشد. شیوع تیفوس، وبا و حصبه بر اثر آلودگی آبها بود. بالاخره مردان حکومت در صدد گرفتن تصمیمی جدی در اینباره برآمدند؛تصمیمی که تا سالها بعد عملی نشد.
در سال 1303 بود که بلدیه تهران مطالعهای را آغاز کرد و بررسی آب و برق شهر تهران را در دستور کار خود قرار داد. برنامه پیشنهادی شهرداری این بود که اگر سدی روی رودخانه جاجرود بسته شود، هم کمبود آب شهر جبران میشود و هم برق شهر را تأمین میکند.
این طرح در هیأت دولت مطرح شد، اما چون موافقت کمیته امتیازات را نداشت، تصویب نشد و موضوع تقریباً مسکوت ماند. سه سال بعد که آب قناتهای تهران به دلیل کمی باران کاهش یافت، مسئولان را به فکری جدی واداشت.
در نهایت، دولتمردان به این نتیجه رسیدند که اجرای نقشه حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر بهترین راهحل ممکن است. به این ترتیب، پس از سالها آب رودخانه کرج به تهران رسید.
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!