منو
 کاربر Online
436 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  یکشنبه 13 آذر 1384 [07:31 ]
  پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی فرزند یوسف اعتصام الملک آشتیانی در سال 1285 در شهر تبریز به دنیا آمد.
چون پدرش مردی فاضل و دانشمند بود از همان کودکی فارسی و عربی را نزد پدر و آموزگاران خصوصی فرا گرفت. وی از هشت سالگی زبان به شاعری گشود و هنگامی که درگذشت در شمار معروفترین شاعران زمان بود.پروین به پیشنهاد پدرش برای یادگرفتن زبان انگلیسی وارد کالج آمریکائی در تهران شد و پس از آن در سفرهای خارج و داخل همراه با پدرش بود.نخستین شعرهایش در مجله بهار که پدرش منتشر میکرد چاپ شد و ادیبان او را بسیار تشویق کردند.
یکی از مشوقین راستین او ملک الشعرای بهار بود که بعدها بر دیوان او مقدمه نوشت.
وی در اشعار خود قطعات دردناکی در رابطه با مهربانی با کودکان و درماندگان سروده است.پروین در روزگاری می زیست که مشکلات اجتماعی زیادی مشهور بود ولی او در خلاف شعرای دیگر با تکیه بر لطافت روح و مناعت اندیشه به جای منعکس ساختن اوضاع اجتماعی با طرح کلیات اخلاقی و بیان فقر و محرومیت و نیازهای شدید عاطفی به ویژه در نسل جوان به نوعی برداشت اجتماعی-اخلاقی بسنده کرده است.
یکی از شعرهای اعتصامی
صفت آزادگان

دانی که را سزد صفت پاکی؟
آن کاو وجود پاک نیالاید
تا خلق ازو رسند به آسایش
هرگز به عمر خویش نیاساید
تا دیگران گرسنه و مسکین اند
بر مال و جاه خویش نیفزاید

مردو بدین صفات اگر یابی
گر نام اورا فرشته نهی شاید

این شعر قطعه است.

  امتیاز: 3.60     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  یکشنبه 18 دی 1384 [05:19 ]
  > پروین اعتصامی
 

cool

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline لیلا مهرمحمدی 3 ستاره ها ارسال ها: 411   در :  دوشنبه 26 دی 1384 [08:19 ]
  > پروین اعتصامی
 



ای مرغک خرد، ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمی‌شود زمانه رام از چه شدی رمیدن آموز
مندیش که دام هست یا نه بر مردم چشم، دیدن آموز
شو روز به فکر آب و دانه هنگام شب آرمیدن آموز
از لانه برون مخسب زنهار

این لانه ایمنی که داری دانی که چسان شدست آباد
کردند هزار استواری تا گشت چنین بلند بنیاد
دادند به اوستاد کاری دوریش ز دستبرد صیاد
تا عمر تو با خوشی گذاری وز عهد گذشتگان کنی یاد
یک روز، تو هم پدید آری آسایش کودکان نوزاد
گه دایه شوی گهی پرستار

این خانه پاک پیش از این بود آرامگه دو مرغ خرسند
کرده به گل آشیانه اندود یک دل شده از دو عهد و پیوند
یک رنگ چه در زیان چه در سود هم رنجبر و هم آرزومند
از گردش روزگار خشنود آورده پدید بیضه‌ای چند
آن یک پدر هزار مقصود وین مادر پس نهفته فرزند
بس رنج کشید و خورد تیمار

گاهی نگران به بام و روزن بنشست برای پاسبانی
روزی بپرید سوی گلشن در فکرت قوت زندگانی
خاشاک بسی ز کوی و برزن آورد برای سایبانی
یک چند به لانه کرد مسکن آموخت حدیث مهربانی
آن قدر پرش بریخت از تن آن قدر نمود جانفشانی
تا راز نهفته شد پدیدار

آن بیضه به هم شکست و مادر در دامن مهر پروراندت
چون دید تو را ضعیف و بی‌پر زیر پر خویشتن نشاندت
بس رفت به کوه و دشت و کهسر تا دانه و میوه‌ای رساندت
چون گشت هوای دهر خوشتر بر بامک آشیانه خواندت
بسیار پرید تا که آخر از شاخه به شاخه‌ای پراندت
آموخت بسیت رسم و رفتار

داد آگهیت چنان که دانی از زحمت حبس و فتنه دام
آموخت همی که تا توانی بیگاه مپر به برزن و بام
هنگام بهار زندگانی سرمست به راغ و باغ مخرام
کوشید بسی که درنمانی روز عمل و زمان آرام
برد این همه رنج رایگانی چون تجربه یافتی سرانجام
رفت و به تو واگذاشت این کار

پروین اعتصامی



  امتیاز: 0.00