منو
 کاربر Online
1036 کاربر online
 : دین و زندگی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حسین غراب 3 ستاره ها ارسال ها: 63   در :  دوشنبه 24 مرداد 1384 [11:30 ]
  دنیا و آخرت
 

چه دلیلی دارد که انسانها از اول زندگی جاودان را تجربه نکند ؟ اول دنیا . بعد برزخ . بعد آخرت . چرا یکسره به آخرت بر اساس علم خداوند نرفت ؟یعنی انسانهای غیر صالح به جهنم و انسانهای صالح به بهشت میرفتند.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  چهارشنبه 26 مرداد 1384 [06:38 ]
  >دنیا و آخرت
 

به نام خدا
با سلام
با تبریک به مناسبت ورود شما به مباحث مذهبی درباره سوالاتی از این دست نکته ای به نظرم می رسد و آن این که:
چنین سوالاتی در واقع از دید انتقادی درباره ساختار جهان نشات می گیرد.
در واقع فرض می کنیم که درباره جهان آخرت هیچ شک و شبهه ای نداریم و حال می پرسیم که جهان آخرت چه ضرورتی داشته است؟
و یا مانند یکی از سوالات دیگری که در این روزهای اخیر به ثبت رسید مبنی بر این که چرا خداوند ما را به گونه ای نیافرید که به پیامبر احتیاج نداشته باشیم؟ و من بلافاصله اعلام کردم که سوالاتی از این دست بسیار اساسی و بنیادین و مهم است!
اما مقصود نهایی از این صحبت ها این است که در واقع چنین سوالاتی بدون پاسخ باقی خواهند ماند.
چرا؟
زیرا ما داریم درباره اموری پرسش می کنیم که از همه جهت بر ما احاطه دارند و ما هیچ گونه تسلطی بر آن ها نداریم و اگر بخواهیم سوالی هم بکنیم، نهایتا باید دلمان را به پاسخ هایی خوش کنیم که در مذاق خوش آید!
یک مثال دیگر:
چرا خدا من را آفرید؟
هر پاسخی که به این سوال داده شود، از دو حال خارج نیست:
یا از ناحیه دین داده می شود و یا از ناحیه معرفت بشری.
پاسخ دین معین است. حال می خواهیم قانع شویم یا نشویم.
اما پاسخ های بشری تا دلت بخواهد زیاد است و هر کسی به گونه ای به این سوال پاسخ داده است. و پیدا کردن جواب درست سخت ترین کار.
حال تکلیف ما درباره ساختار جهان چیست؟
تحلیلگر بزرگ!!

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  چهارشنبه 26 مرداد 1384 [10:23 ]
  > > >دنیا و آخرت
 

با سلام هر سکوتی ناشی از جهل نیست.
بزرگترین حکما در جهان در مورد بعضی از مسائل در نهایت به ضعف خود اقرار کردند و در نهایت سکوت را اختیار کردند و رسما گفتند که فهم ما به این مسائل قد نمی دهد. در حالی که دیگران که فهم و سوادشان هم از آن ها کمتر بود ناشیانه در مورد همه چیز اظهار نظر می کردند و فکر می کردند که جواب همه سوالات مهم را پیدا کرده اند. این که گفتم چنین سوالاتی در نهایت -اگر بخواهیم از دید بشری به آن ها پاسخ دهیم- بدون پاسخ باقی خواهند ماند، نه ناشی از ناتوانی و از سر خود باز کردن و یا عدم تامل درباره این نوع سوالات بود؛ بلکه از نظر نهایی من در مورد چنین اموری سرچشمه می گرفت که فهم ما نمی تواند درباره ساختار اصلی آفرینش قضاوت کند؛ زیرا ما جزیی از این عالم هستیم و طبیعتا هر گونه قضاوت ما از این ساختار نمی تواند بیرون باشد. در حالی که برای قضاوت درباره یک چیز باید از منظر بیرونی در مورد آن صحبت کرد.
شما وقتی می توانی در مورد یک ورزشگاه و زیبایی کلی آن و نمای آن قضاوت کنی که با یک هلی کوپتر بر فراز ورزشگاه به پرواز در آیی و از بیرون در مورد آن نظر دهی. و یا این که شمایی که در وسط کهکشان و جزیی از آن هستی نمی توانی در مورد شکل آن نظر نهایی را بدهی؛ زیرا برای این کار باید از کهکشان بیرون بروی. بله، گاهی عالم، وقتی که علم افزون می گردد به جهالت خود پی می برد. (البته من عالم نیستم. من تحلیلگر...!) بنابراین در مورد ساختار این عالم و مراحل آن و موجودات آن به نظر من یا باید جواب قطعی را از طرف سازنده این جهان شنید و یا این که خود را در میان دریایی از نظریات مختلف و بعضا متضاد غرق ساخت.
در این زمینه توجه شما را به انبوه نظریات متفاوت فلسفی در مورد ساختار عالم، علل این ساختار، و نیز انبوه نظریات فلسفی درباره مسائلی چون سعادت، خوبی، عدالت، موجودات این عالم، جهان دیگر و ... جلب می کنم.
در این زمینه اگر فرصت شد، بیشتر خواهم نوشت.
با تشکر از حوصله همگان برای خواندن مطالب زیاد!!!
تحلیل گر...!!

  امتیاز: 1.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  چهارشنبه 26 مرداد 1384 [11:53 ]
  > > > >دنیا و آخرت
 

> ناشناس:
> با سلام هر سکوتی ناشی از جهل نیست.
> بزرگترین حکما در جهان در مورد بعضی از مسائل در نهایت به ضعف خود اقرار کردند و در نهایت سکوت را اختیار کردند و رسما گفتند که فهم ما به این مسائل قد نمی دهد. در حالی که دیگران که فهم و سوادشان هم از آن ها کمتر بود ناشیانه در مورد همه چیز اظهار نظر می کردند و فکر می کردند که جواب همه سوالات مهم را پیدا کرده اند. این که گفتم چنین سوالاتی در نهایت -اگر بخواهیم از دید بشری به آن ها پاسخ دهیم- بدون پاسخ باقی خواهند ماند، نه ناشی از ناتوانی و از سر خود باز کردن و یا عدم تامل درباره این نوع سوالات بود؛ بلکه از نظر نهایی من در مورد چنین اموری سرچشمه می گرفت که فهم ما نمی تواند درباره ساختار اصلی آفرینش قضاوت کند؛ زیرا ما جزیی از این عالم هستیم و طبیعتا هر گونه قضاوت ما از این ساختار نمی تواند بیرون باشد. در حالی که برای قضاوت درباره یک چیز باید از منظر بیرونی در مورد آن صحبت کرد.
> شما وقتی می توانی در مورد یک ورزشگاه و زیبایی کلی آن و نمای آن قضاوت کنی که با یک هلی کوپتر بر فراز ورزشگاه به پرواز در آیی و از بیرون در مورد آن نظر دهی. و یا این که شمایی که در وسط کهکشان و جزیی از آن هستی نمی توانی در مورد شکل آن نظر نهایی را بدهی؛ زیرا برای این کار باید از کهکشان بیرون بروی. بله، گاهی عالم، وقتی که علم افزون می گردد به جهالت خود پی می برد. (البته من عالم نیستم. من تحلیلگر...!) بنابراین در مورد ساختار این عالم و مراحل آن و موجودات آن به نظر من یا باید جواب قطعی را از طرف سازنده این جهان شنید و یا این که خود را در میان دریایی از نظریات مختلف و بعضا متضاد غرق ساخت.
> در این زمینه توجه شما را به انبوه نظریات متفاوت فلسفی در مورد ساختار عالم، علل این ساختار، و نیز انبوه نظریات فلسفی درباره مسائلی چون سعادت، خوبی، عدالت، موجودات این عالم، جهان دیگر و ... جلب می کنم.
> در این زمینه اگر فرصت شد، بیشتر خواهم نوشت.
> با تشکر از حوصله همگان برای خواندن مطالب زیاد!!!
> تحلیل گر...!

با سلام به شما دوست عزیز
اولا خیلی خوشحال می شوم که با شما بیشتر آشنا شوم.
در ثانی این مسئله که مطرح شده است بر میگردد به بینشی که انسان اول از خودش دارد سپس از خدای خود
بیان شده است از طرف معصومین که :من عرف نفسه فقد عرف ربه
هر کس که خود را بشناسد خدا را می شناید
انسان درست است که د رمقابل فضا و جهان کوچک است ولی با اندیشه بزرگ خود و توانائی های شکوفا و غیر شکوفای خود توانسته شناختی از فضا پیدا کند .
ما می توانیم با کمک از منابع فروان خود مانند قران و احادیث به جوابی مانع و جامع برسیم و پیدا کنیم .
لذا خواهشمندم که هیچ گاه نگوئید فهم ما قد نمیدهد زیرا خداوند فرموده است که : فتبارک ا.. احسن الخالقین
انسان تنها مخلوق کامل است که خداوند به آن افتخار میکند .
بزرگان هم زمانی خود را نا توان می خوانند از آن جهت که ( دانستن، نداستن خود نیز نیمی از دانستن است )
بازهم امیدوارم با قدری تائمل در خود و آیات و احادیث به جوابهای قانع کننده برسم.
لا آرزوی موفقیت لرای همه دوستان مخصوصا شما.

  امتیاز: 0.00