منو
 کاربر Online
818 کاربر online
 : روان شناسی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline امیر ضیغمی 1 ستاره ها ارسال ها: 7   در :  یکشنبه 04 اردیبهشت 1384 [13:39 ]
  مشاوره
 

انجمن روانشناسی آمادگی خود را جهت ارائه هر نوع سرویس مشاوره اعم از مشاوره خانواده ، مشاوره تحصیلی ، مشاوره شغلی و بهداشتی اعلام کرده و به پشتوانه شما عزیزان و متخصصان در پاسخگویی به سولات نهایت تلاش را خواهیم کرد.

ما را همراهی کنید.

  امتیاز: 1.40     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حسین خادم 4 ستاره ها ارسال ها: 1813   در :  سه شنبه 07 تیر 1384 [17:00 ]
  > مشاوره
 

دوستان در این شبکه چیزی که به عنوان هزینه مشاوره اخذ میشه اعتماد مخاطبان ، ایجاد اعتبار و اینکه با تمام وجود خودمان رو در خدمت کاربران و مخاطبان بگذاریم.

این است که یه همبستگی بین کاربران و ما ایجاد شده من هر روز حدودا 25 تا ایمیل و چندین پیام شخصی در دانشنامه دارم با کمال دقت و حوصله به همه آنها جواب میدم. با عشق و علاقه کار کردن برای مردم چقدر لذیذه به خدا!!

  امتیاز: 1.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  شنبه 15 مرداد 1384 [16:14 ]
  >مشاوره
 

text
باسلام
آیافرستادن کودک به آمادگی ضرورت دارد درصورتی که درحدود 3سال است که فرزندم به کلاس قرآن که همراه با نقاشی وسرود است میرود
باتشکر

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  شنبه 15 مرداد 1384 [16:14 ]
  > مشاوره
 

سلام من خیلی مشکل دارم من تنهام وهیچکی را ندارم کنکور دادم وخیلی وضعیت بدی دارم به من کمک میکنید

نگین 18 ساله
bostan@roshd.ir

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حسین خادم 4 ستاره ها ارسال ها: 1813   در :  سه شنبه 18 مرداد 1384 [05:28 ]
  > مشاوره
 


1) توصیه میشه بچه خود را به مهد بذارید تا علاوه از مهارتهای اولیه آموزشی
با آداب و معاشرت در مدرسه نیز آَنایی اولیه‌ای داشته باشد.
مهد مکمل و مقدمه‌ای برای کشف توانمندیها و مشکلات دانش آموزان باشه؟

2) تلاش خود را کرده ، به خدا توکل کنید و سعی کنید با خود زیادی خلوت نکنید.
مقاله رهایی از احساس تنهایی مطالب مفیدی براتون دارد.

موفق باشید.



  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  جمعه 08 مهر 1384 [06:44 ]
  >> مشاوره
 

سلام خانم نگین

من دختری هستم تقریبا هم سن و سال شما. ادعا دارم که درک میکنم چه حسی داری.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حسین خادم 4 ستاره ها ارسال ها: 1813   در :  سه شنبه 19 اردیبهشت 1385 [08:12 ]
  مشاوره در رشد
 

با سلام

دوستان عزیز سوالات مربوط به مشاوره پزشکی را در انجمن پزشکی ، مربوط به مشاوره تحصیلی را در انجمن دانش آموزی را مطرح نمایید.

در این انجمن مشاوره روانشناسی ، خانواده و شغلی و کلیه سوالات مشابه با بحثهای روانشناسی پرداخته میشود.

ما منتظر حضور شما عزیزان و بزرگواران هستیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  چهارشنبه 17 خرداد 1385 [10:05 ]
  راهنمایی
 

من یه مشاوره ی تحصیلی می خوام
باید چی کار کنم

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline نیر فارابی اصل 3 ستاره ها ارسال ها: 630   در :  چهارشنبه 17 خرداد 1385 [10:08 ]
  مشاوره تحصیلی
 

با سلام

به انجمن روانشناسی خوش آمدید.

در مورد خودتون اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار دهید تا بتوانیم راهنمایی کنیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مریم اعتصامی 3 ستاره ها ارسال ها: 441   در :  جمعه 19 خرداد 1385 [18:58 ]
  مشاوره!
 

سلام
من دو سال دیگه باید کنکور بدم ولی هنوز به هیچ وجه نمیدونم دانشگاه دلم میخواد چی بخونم باید چیکار کنم!!!؟cryconfusedquestion

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حسین خادم 4 ستاره ها ارسال ها: 1813   در :  شنبه 20 خرداد 1385 [07:18 ]
  >مشاوره تحصیلی
 

با سلام

در ایران علاقه و دوست داشتن تنها ملاک انتخاب نمیتواند باشد:

  • علاقه
  • استعداد و پتانسیل
  • داشتن شرایط شخصی و خانوادگی سازگار با رشته
  • فیزیولوژی مناسب رشته
  • اطلاعات کافی در زمینه رشته منتخب
  • بازار کار و ... ؛ و یا اینکه اصلا هدف از انتخاب و ادامه تحصیل
  • ...

باز هم میگم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  یکشنبه 21 خرداد 1385 [13:44 ]
  ا
 

من مادرم را از دست دا دم . ولی این موضوع را وقتی فهمیدم که13 سال داشتم . از لحاظ ظاهری خیلی شاد هستم از دیوار راست بالا میروم ولی همیشه این کمبود را حس میکردم و درونم با ظاهرم خیلی متفاوت است . پدرم را خیلی دو ست دارم ولی اورا به خاطر مرگ مادرم گناه کار میدانم . تا به حال به روی مادرو پدرم نیاوردم که شما ها نمیتوانید جای مادر نبوده ام را پرکنید . روی هم رفته ما خانوادهی شلوغ پلوغی داریم یعنی مادرم قبلا ازدواج کرده وپدرم هم همین طور و ثمرهی این ازدواج فکر میکردم من و خواهر کوچکم هستیم که چهار سال پیش فهمیدم که اشتباه میکردم . جالب آن است که خودم کشف کردم که من بچه کی هستم ولی همان طور که گفتم از موقعی که فهمیدم به روی مبارک خودم و خانواده نیاوردم . من خیلی احساساتی هستم ولی همیشه شعار من این بوده که پیروزم ، از دید خودم فقط خدا را دارم و خییییییییییییلی احساس تنهایی میکنم

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline نیر فارابی اصل 3 ستاره ها ارسال ها: 630   در :  یکشنبه 21 خرداد 1385 [16:31 ]
  سلام
 

دوست عزیز
سلام
از اینکه انجمن روانشناسی رو دوست خودتون دونستید و حرفها و احساس خودتون رو برامون گفتید، بسیار ممنون و خوشحالیم.

دوست عزیز ، تو زندگی ، آدم چیزای خیلی باارزشی داره که وقتی اونا رو از دست میده خیلی سخت میشه براشون جایگزینی مثل خودشون پیدا کرد.

یکی از اون موارد دریای وجود مادره. احساست رو درک میکنم . مادر چیزی نیست که آدم بتونه به راحتی یکی دیگه جاش بنشونه. من که خودم حاضرم همه چیزم رو بدم ( حتی زندگیمو ) ولی یه مو از سر مادرم کم نشه.

ولی دوست عزیز این نکته مهم رو ( همون طور که خودت هم بهش اشاره کردی ) همیشه باید به یاد داشته باشیم که اولا : اگه همه چیزای باارزشمون رو تو زندگی از دست بدیم یه چیز باارزشتر هست که هیچ وقت اونو از دست نمی دیم. و اون همیشه و در هر حال با ماست و کمکمون می‌کنه.

دوما اینکه : وقتی تو زندگیمون یه چیزی رو از دست میدیم قرار نیست تا آخر عمرمون غصه اونو بخوریم و خودمون رو رنج بدیم. (حتی کسی که قلبشو از دست میده باز یه قلب دیگه بهش پیوند میزنند و زندگی دوباره جریان پیدا میکنه. ) کسی که به عنوان نامادری وارد یه خونواده جدید میشه ، اون هم یه موجودیه که دارای احساسه و حق حیات داره. اون هم میتونه یه مادر خوب باشه. خودت میگی تا همین چند وقت پیش متوجه نشده بودی که اون خانم مادر واقعی تو نیست. پس اون مثل یه مادر دوستت داشته و تو این مدت احساس اون نذاشته که تو به واقعیت زندگیت پی ببری.

پس خودت رو اینقدر آزار نده . یاد مادرت رو تو قلبت داشته باش . ولی در کنار اون واقعیت زندگیت رو هم بپذیر. این جوری زندگی برات یه جور دیگه میشه. شیرین تر از همیشه.
تصویر



سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سخت گیر

در ضمن ارتباطت رو هم با ما ادامه بده .خوشحال میشیم.موفق باشی.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 22 خرداد 1385 [05:33 ]
  نگین
 

سلام نگین جان
من متولد 1369 هستم و برای من تا کنکور خیلی مونده ولی
استرس کنکور را از حالا دارم .
میخواستم این را به تو بگم :
خدا بزرگ است و تو را خیلی دوست دارد
اطمینان داشته باش که هر اتفاقی برای تو پیش میآید خدا برآن ناظر است و هیچ وقت ممکن نیست که تو را تنها بگذاره .
اگر اهل کتاب خوندنی به نو پیش نهاد میکنم که کتاب قانون توانگری را که ترجمه کاترین پاندر است نگاه بینداز ، خیلی کمک میکند .
دوستت دارم

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  شنبه 13 مرداد 1386 [09:39 ]
  پشیمانم
 

من از یه پسری خوشم اومد . 15 سالمه و اون 22 سالش بود . ...

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  شنبه 27 مرداد 1386 [10:42 ]
  روان شناسی (از طریق تماس با ما)
 

برای داشتن خلاقیت بیشتر چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟
با تشکر

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  سه شنبه 17 اردیبهشت 1387 [14:59 ]
  درس خواندن
 

به نام خدا
سلام آقا خیلی ممنون که این فضا را برای دوستان آماده کردین
آقا من یه مشکلیه چند قتیه پدر منو در آورده
من وقتی که کتابو باز می کنم اصلا نمی تونم درس بخونم یعنی خیلی زود از کتاب خسته می شم یعنی 5 -10 دقیقه نمی تونم بیشتر بخونم تازه تو این 5 دقیقه هم اصلا تمرکز اعصاب ندارم cry چه کار کنم؟؟؟؟ frown

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 17 اردیبهشت 1387 [15:33 ]
  رهنمود برای شما
 

دوست عزیز و گرامی ؛ از این که برای حل مشکل خودتان با انجمن ارتباط برقرار کردید متشکرم . برای حل مشکل پیش آمده ابتدا به مطلب کتاب درسی را چگونه باید خواند ؟ مراجعه نمایید و آن را به دقت مورد مطالعه قرار دهید و به رهنمود های آن عمل نمایید و در صورتی که مشکل شما حل نشد ؛ مجددا با ما تماس بگیرید تا به ارائه رهنمودهای دیگری اقدام کنیم . موفق و پیروز باشید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  سه شنبه 24 اردیبهشت 1387 [12:51 ]
  نمیدونم جای این سوال اینجاست یا نه. ولی خواهش می کنم کمکم کنین.
 

با سلام خدمت شما. من یه دختر کوچولو دارم که از اول تولدش فکر من رو به خودش مشغول کرده. میخوام بدونم شرایطش چطوریه و چطوری باید باهاش برخورد کنم. هوشش در چه سطحیه و میشه تو این سن ازش تست هوش گرفت؟
اول اینکه مامانش دردوران بارداریش وقتی باهاش حرف میزد کودک داخل رحم از خودش عکس العمل نشون میداد (جمع کردن خودش و از این جور چیزا)
دوم اینکه از همون روزهای اول تولدش احساس میکردیم که میفهمه که چی میگیم (فکر نکنین جو گیر شدیم و توهم بافتیم. واقعا اینطوری بود)
سوم- باز از همون روزای اول خانم وقتی شیر میخواست و مامانش یه ذره معطلش میکرد تا بهش شیر بده دیگه قهر می کرد و روش رو برمیگردوند و شیر نمی خورد مگر با منت کشی زیاد اطرافیان.
چهارم- خانم من تو شش ماه آخر بارداریش تو خونه مادرش که نزدیک خونه خودمونه زندگی میکرد. بچه هم بعد از تولد اصلا تو خونه خودمون نمیخوابید. خواب که چه عرض کنم بیش از یکی دو دقیقه که تو خونه میموند شروع میکرد به گریه و تا نمیبردیمش خونه مامان بزرگش ساکت نمی شد. دو سه بار هم امتحان کردم و وقتی گریه میکرد میگفتم ببریمش خونه مامام بزرگ. بچه فورا ساکت می شد. ولی اگه وسط راه میگفتم برگردیم خونه فورا میزد زیر گریه و تا نمی رسیدیم خونه مامان بزرگ دیگه ساکت نمی شد. اگه این موضوع رو تو راه دو سه بار تکرار می کردم دیگه تا از خونه مادر بز رگش بیرون نمی رفتم ساکت نمی شد و میترسید که برگردونمش خونه خودمون. این مسائل با یه مسافرت یه هفته ای که توی دو ماهگیش پیش اومد کاملا حل شد.
پنجم- الان مشکلی نداره (ده ماه و نیمشه الان) 14 کلمه رو بلده بگه (البته هر کلمه ای که گفتنش ساده باشه و ازش خوشش بیاد رو سریعا یاد میگیره)
ششم- راه میره (از دو یا سه ماه پیش شروع کرد به تمرین) اما هنوز تعادل کامل نداره و اگه بخوره زمین بدون کمک دیوار یا مبل یا هر چیزی خودش پا میشه دوباره. در حین راه رفتن با توپ شوت هم میزنه. یا خم میشه و توپش رو برمیداره. بلده به جلو حرکت کنه یا بچرخه و از دو هفته پیش عقبکی هم راه میره.
هفتم- از حدود چهار ماهگی دست میزنه یا دعوا میکنه بقیه رو. یا دستاشو میکشه رو صورت بقیه و نازشون میکنه.
هشتم- از پنج ماهگی بغل هر کسی نمیره. برای همه از دور ممکنه بخنده اما اگر نزدیک بشن فرار میکنه یا اگه بغل باشه روش رو برمیگردونه. فقط بغل آشناهای هر روزه میره مثل خاله و عمه و مامان و بابا.
نهم- وسایل کوچیک (مثل اسباب بازیها) رو میریزه تو سطل و جمع می کنه. البته گاهی یکی میریزه و یکی در میاره. گاهی هم که نخواد بازسی کنه همش رو جمع میکنه.
دهم- کاملا اهل منطقه. میشه باهاش منطقی صحبت کرد و کاملا این روش جواب میده. بجز اینکه خیلی روی کاری که میخواد انجام بده یا چیزی که میخواد اصرار داشته باشه.
یازدهم- با دهنش ریتم های ساده میزنه. آ (از نوع کشیدش) میگه و دستش رو هی میزاره دم دهنش و بر میداره و از این کار لذت می بره (به دلیل بم و زیر شدن صدا).
دوازدهم- داره تمرین حرف زدن میکنه. جملات نا مفهوم (و گاهی استفاده از `ی` آخر کلمه مثل `ددده ی` (به زبان محلی یعنی یه بچه) وقتی یکی از بچه های فامیل رو دید. جملات دو کلمه ای مثل `مامان جی جی` وقتی شیر می خواد.
کلا باید بگم کاملا کاراش رو از روی منطق و فکر انجام میده و از ماه اول تولد هم همینطور بوده.
حالا نظرتون در مورد این بچه چیه؟ لازمه ببرمش پیش روانشناس؟ اینها نشانه چیه؟ چطور باهاش رفتار کنم. بچم یه بچه عادیه؟
امیدوارم اینجا حرفم رو باور کنین چون هر جا که گفتم یا علنا بهم گفتن دروغ میگم یا دسترسیم به سایتشون رو بستن.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 24 اردیبهشت 1387 [13:02 ]
  جواب به سوال مطرح شده
 

باسلام ؛ از این که چالش فکری خودتان را برایم مطرح کردید ، خوشحالم . اما ، از این رفتارهای کودک خودتان تعجب نکنید . منتظر اطلاعات جدیدی درباره رشد کودک باشید که برایتان ارسال خواهم کرد . سپس با توجه به اطلاعات دریافتی با هم گفت وگو خواهیم کرد . منتظر باشید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 24 اردیبهشت 1387 [13:26 ]
  رشد کودک در یکسالگی
 

کودک در یکسالگی با کمک دیگران راه می رود و یا اگر چیزی در دسترس او باشد ، با گرفتن آن می تواند حرکت کند . چنگ زدن را مانند بزرگسالان انجام می دهد ، ادراک شکل و عدد در کودک افزایش می یابد ، اشیای مدور توجه او را جلب می کند ، در این دوره به سخنگویی علاقه خاص نشان می دهد . غیر از بابا و دادا دو کلمه دیگر هم بر خزانه لغات او افزوده می شود . معنی بعضی مطالب را درک می کند مثلا اگر چیزی در دست داشته باشد و از او بخواهیم ،آن را به ما می دهد .
به خواهش دیگران پاسخ می گوید . کودک در این سن ، اعتماد به نفس دارد و دوستانه به نظر می آید ، دوست دارد که دیگران به حرف هایش گوش فرا دهند ، کارهایی را که باعث خنده دیگران شده است را تکرار می کند . دوست دارد وقتی روی زمین می خزد ، او را دنبال کنند . او علاقه زیادی برای بازی کردن با اشیای ی چوت قاشق از خود نشان می دهد که ممکن است در هنگام غذا دادن به او مشکلاتی ایجاد کند .
بنابر این دوست عزیز به نظر من ضرورتی ندارد که او را به نزد روان شناس یا هر شخص دیگری ببرید و یا از او تست هوش بگیرید . فقط متناسب با آنچه که از او سر می زند رفتار کنید . بهترین رفتار را خود کودک به ما نشان می دهد که با چگونه رفتار کنیم . بنابر این ، همانطور که با دقت و صرف زمان رفتار های او را زیر نظر داشته اید ، با همان دقت و طبیعی با او رفتار کنید . در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر ، به کتاب های رشد کودک مراجعه نمایید . موفق باشید .

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  جمعه 27 اردیبهشت 1387 [16:03 ]
  ask (از طریق تماس با ما)
 

نام و نام خانوادگی:با سلام
جناب آقای دکتر..نمیدانم دقیقا از کجا صحبتم را شروع کنم..اما همینقدر می گویم وقتی سایت یک روانپزشک را در اینترنت دیدم بسیار خوشحال شدم ) مخصوصا وقتی متوجه شدم که در سایت امکان برقراری ارتباط از طریق ایمل وجود دارد ) و استفاده از نامه الکترونیک را بهترین راه برای تماس با یک متخصص دانستم، و اکنون که این نامه را برای شما مینویسم بسیار امیدوارم تا مورد راهنماییتان قرار گیرم.
راستش چند وقتی بود که میخواستم با یک متخصص روانکاو قرار ملاقات بگذارم....

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست