جمعه 10 فروردین 1403 |
ناشناس
|
خروج
تمام سایت
صفحات دانشنامه
دیگر سایتها
گالری های تصویر
تصاویر
فایلها
انجمن
جستجو در عنوان
عنوان دقیق
در متن
منو
خانه دانشنامه
دانشنامه
صفحه های تصادفی
آخرین تغییرات
رتبه بندی ها
زمین تمرین
انجمن
انجمن ها را فهرست کن
رتبه بندی ها
گالری تصویر
گالری ها
رتبه بندی ها
گالری فایل
گالری ها را فهرست کن
رتبه بندی ها
صفحه های تصادفی
اصلاح امور نظامی توسط امیرکبیر
دلایل عدم موفقیت نادر در داغستان
گیخاتو،ایلخان مغول
بدنسازی
دنیا مزرعه آخرت
درس مفاهیم و روش های آماری 2
بلیز
مرکب صناعی
دیاژنز ماسه سنگ
خنثی شدن نقشه قتل امام صادق علیه السلام
کاربر Online
949 کاربر online
: عمومی
دلیل حذف:
حذف کلی به همراه جوابها
حذف عنوان و محتوا
دلیل حذف:
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.
فاطمه سیارپور
ارسال ها: 704
در
: سه شنبه 17 آذر 1383 [12:24 ]
پدرم وقتی که .... ساله بودم!
4 ساله : بابام هر کاری را میتونه انجام بده .
5 ساله : بابام خیلی چیزها می دونه.
6 ساله: بابام از بابای تو باهوش تره.
8 ساله: بابام هر چیزی رو دقیقا نمی دونه.
10 ساله: در گذشته زمانی که بابام بزرگ می شد چیزها مطمئنا متفاوت بودند.
12 ساله: خوب طبیعی است پدر در آن مورد چیزی نمی دونه اون برای بخاطر آوردن کودکی اش خیلی پیر است.
14 ساله: به پدرم خیلی توجه نکن او خیلی قدیمی فکر می کنه.
20 ساله: آه خدای من او از جریان روز خیلی پرت است.
25 ساله: پدر کمی درباره آن اطلاع دارد باید اینطور باشد چون او تجربه زیادی دارد.
30 ساله: شاید باید از پدر نظرش را بپرسیم از اینها گذشته او تجارب زیادی دارد.
35 ساله: بدون مشورت با پدر کوچکترین کاری نمی کنم.
40 سالگی: متعجبم که پدر چگونه آن جریان را حل کرد او خیلی عاقل و دانا بود و دنیایی
تجربه داشت.
50 سالگی: اگر پدر اینجا بود همه چیز را در اختیار او قرار می دادم و در این باره با او مشورت
می کردم خیلی بد شد که نفهمیدم او چقدر فهمیده بود
و می توانستم خیلی چیزها از او یاد بگیرم!
نویسنده: آن لاندز
امتیاز:
0.20
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!