در قرن نوزدهم، فيزيکدان اسکاتلندی، جمز کلارک ماکسول (1879-1831 ميلادی) معادلات اساسی الکترومغناطيس را کشف کرد. سپس نظريه تابش الکترومغناطيس را مطرح و نور را يک موج الکترومغناطيس دانست. نظريه الکترومغناطيس ماکسول چند سال بعد بوسيله فيزيکدان آلمانی، هنريش هرتز (1894-1857 ميلادی) که در آزمايشگاه خود در مورد تابش های الکترومغناطيس تحقيق می کرد، تاييد شد.
تابش الکترومغناطيس شامل ميدان های الکتريکی و مغناطيسی متغير با زمان هستند که در فضا منتشر می شوند. بارهای الکتريکی نيروی الکتريکی توليد می کنند که روی عناصر الکتريکی ديگر موجود در محيط اطراف اثر می گذارند. در مورد ميدان های مغناطيسی نيز اين مطلب صحت دارد. در امواج الکترومغناطيس، ميدان های الکتريکی و مغناطيسی متغير با زمان با هم اندرکنش کرده بنابراين به آن ها الکترومغناطيس گفته می شود. امواج نوری مربوط به اين ميدان های متغير با زمان هستند.
امواج نوری دارای سرعت محدود هستند. سرعت نور در فضای آزاد، حدود 300 هزار کيلومتر در ثانيه است. سرعت نور در هوا معمولا کمی کمتر از سرعت نور در فضای آزاد است، ولی ما معمولا آن را برابر با سرعت نور در فضای آزاد فرض می کنيم.
معمولا 8 دقيقه طول می کشد تا نور خورشيد به سطح زمين برسد.سرعت نور در يک ماده شفاف، خطی، همگن و همسانگرد مقداری است ثابت و کمتر از سرعت نور در فضای آزاد است. اين مقدار ثابت يکی از مشخصه های فيزيکی ماده است. نسبت سرعت نور در خلا به سرعت آن در محيط ضريب شکست محيط، n، ناميده می شود.
موج های الکترومغناطيس با فرکانسϑ، يا طول موج شان λ ، نيز مشخص می شوند. رابطه بين فرکانس و طول موج ϑ= c/λ است.
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!