آلبرت اینشتین نظریة نسبیت عام را پس از هشت سال پژوهش، دربارة دو مسئلة مرتبط با هم، کشف کرد. مسئلة اول، تعمیم اصل نسبیت نظریة خاص از حرکت لَخت به حرکت شتابدار بود. اینشتین در مورد این مسئله هیچ پیشرفتی نداشت تا این که در سال 1907 از او خواسته شد مقالة مروری جامعی دربارة نظریة نسبیت خاص بنویسد. در اینجا بود که به مسئلة دوم هدایت شد: نظریة گرانش نیوتون با نسبیت خاص سازگار نیست، زیرا این نظریة انتشار آنی را در میدان گرانشی مجاز میداند.
اینشتین، بر خلاف معاصرانش، به سرعت خود را قانع کرد که هیچ اصلاح سر راستی در نظریة نیوتون برای رفع این مشکل کفایت نخواهد کرد. هر تغییری تساوی دقیق جرم گرانشی و جرم لختی را نقض خواهد کرد؛ تساویای که منشأ آنرا میتوان در مشاهدات گالیله، مبنی بر این که همة اجسام در میدان گرانش مانند هم سقوط میکنند، جست و جو کرد.
راه حل هوشمندانة اینشتین، ساختن نظریة گرانش جدید بر مبنای چیزی بود که بعداً آنرا «رضایتبخشترین اندیشة زندگیاش» خواند، چیزی که اصل همارزی نام گرفت. این اصل در شکل اولیهاش بیان میکرد که میدان ناشی از لختی در چارچوب مرجعی که با شتاب یکنواخت حرکت میکند، در نسبیت خاص معادل یک میدان گرانشی همگن است. اینشتین در این زمان توانست با استفاده از برداشتی که از شتاب در نسبیت خاص داشت، خواص میدانهای گرانشی یکنواخت را به طور کامل درک کند. این خواص بعداً به طور طبیعی به اشکال دیگر میدانهای گرانشی تعمیم داده شد.
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!