منو
 کاربر Online
929 کاربر online
 : تاریخ
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر دوره متوسطه 2 ستاره ها ارسال ها: 94   در :  چهارشنبه 19 مهر 1391 [07:15 ]
  بخش بیست و نهم (قسمت آخر)
 

شاهنامه فردوسی و جغرافیای تاریخی ایران
فردوسی طوسی در اشعار خود از همه شهرهای ایران به سبب اتفاقاتی که در آن‌ها در جریان جنگ‌ها بروز کرده نام برده است. این شاعر طوسی از کسانی است که شاهنامه‌اش می‌تواند منبع مورد اعتمادی جهت بررسی جغرافیای تاریخی کشور ایران باشد. و اینک نگارنده پس از بررسی فشرده شاهنامه فردوسی به تصحیح مرحوم فروغی، پاره‌ای از اشعار که نام ولایات و شهرهای ایران را می‌آورد، پیش روی شما قرار می‌دهیم.

1- دماوند:
بیاورد ضحاک را چون نوند به کوه دماوند کردش به بند
(نوند: به معنی سریع و تند وتیز)
2- دیلمان:
سپاهی بیامد ز هر کشوری زگیلان و از دیلمان لشکری
3- ری :
نگه کن که شهری بزرگ است ری نشاید که کوبند پیلان ز پی
4- زابلستان:
ز زابلستان هم از ایران سپاه هر آن کس که آیند زنهار خواه
5- ساری:
چنین تا به شهر یزدگان رسید ز ساری و آمل به گرگان رسید
6- شوشتر:
یکی رود بد پهن در شوشتر که ماهی نکردی بر او برگذر
7- طالقان:
منظور از بیان فردوسی شرح طالقانی که در ایران در جنوب تنکابن قرار دارد نیست بلکه منظور منطقه‌ای در افغانستان کنونی است.
سوی طالقان آمد مرو رود سپهرش همی داد گفتی رود
و ز آن پس بیامدبه نزدیک بلخ نیازرد کس را به گفتار تلخ
8- قم :
دگر بهره زو بد قم و اصفهان نهاد زرگان و حامی جهان
9- گرگان:
ز گرگان به ساری و آمل شدند به هنگام آوای بلبل شدند
10- مازندران: که (طبرستان) (تیپورستان) نیز هست
که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بر و بومش آباد آباد
که در بوستانش همیشه گل است به کوه اندورن لاله و سنبل است
هوا خوش گوار و زمین پرنگار نه سرد و نه گرم و همیشه بهار
11- مکران:
بیامد چو نزدیک مکران رسید ز لشکر جهاندیده‌ای برگزید
12- اصطخر:
زمانی به استخر بودی سه ماه که کوتاه بودی شبان سیاه
که شهری خنک بود و روشن هوا از آن جا گذشتی ندیدی روا
13- اصفهان (سپاهان) (صفاهان):
سه مه با حریفان بدی اصفهان هوی خوش و جایگاه مهمان
14- کوه البرز:
قباد کزین را از البرز کوه من آوردم اندرمیان گروه
15- انطاکیه:
یکی شهر فرمود نوشیروان بدو اندرون کاخ و آب روان
به کردار انطاکیه چون چراغ پر از گلشن و کاخ و میدان و باغ
16- بابل ( پایتخت امپراتوری بابل که خرابه‌های آن نزدیک بغداد کنونی است):
سکندر سپه سوی بابل کشید هوا شد ز گرد سپه ناپدید
17- بامیان:
دگر پنج شهر است تا بامیان دگر مرز ایران و جای کیان
18- بخارا:
سپاه بخارا چون پران تزرو به یک هفته آمد سوی شهر مرو
19- بغداد:
سپه را از بغداد بیرون کشید سرا پرده نو به هامون کشید

20- پارس:
وگر بیم داری ز خسرو به دل دل از پارس و ز طیسفون بر گسل
21- جهرم:
من این دشت جهرم چو دریا کنم ز خورشید تابان ثریا کنم
22- جیحون:
کنون تا لب رود جیحون تراست بلندی و پستی و هامون تراست
زچین تا به جیحون سپاه من است جهان زیر فر کلاه من است
23- حلب:
سواران ایران چون سیصد هزار حلب را گرفتند یکسر حصار
24- خراسان:
خراسان ترا دادم آباد کن دل زیر دستان ما شاد کن
25- دامغان:
وز آن جا سوی دامغان بر کشید همه راه زر و درم گسترید
26- دجله:
اگر پهلوانی ندانی زبان به تازی تو اروند را دجله خوان
27- آذر آبادگان (آذربایجان):
همه گرد کن خواسته هر چه هست پرستنده و جای هانی نشست
همی تاز تا آذر آبادگان به جای بزرگان و آزادگان
28- آمل:
ز آمل بباید به گرگان کشید همه درد و رنج بزرگان کشید
29- آموی
زکشتی همه آب شد ناپدید بیابان آموی لشکر کشید
بیامد پس از لشکر افراسیاب براندیشه رزم بگذشت از‌آب
30- ابیورد(باورد)
میان سرخس است باورد طوس ز باورد برخاست آوای کوس

سبزوار
در تاریخ ایران از سبزوار با نام‌های متفاوتی یاد شده و این اسامی متفاوت مناطقی بوده که در مجموع سبزوار را ساخته‌اند. مجموعه‌ای از بیهق، خسروگرد (خسروجرد) و جوین،کلاً سبزوار را تشکیل می‌دادند. سبزوار به سبب مقاومت سربداران در برابر مغولان جایگاه خاصی در تاریخ ایران پیدا کرد. شهر سبزوار با بسیاری از داستان‌های پهلوی ایرانی ارتباط داشته‌است. چنان‌که مدت‌ها، میدان واقع در مرکز شهر به میدان دیو سفید معروف بود. در ابتدای دوره اسلامی ولایت بیهق حاکم‌نشین بود و دو شهر سبزوار و خسروگرد تابع آن بودند. بنا به گفته جغرافی‌دانان از جمله یاقوت، سبزوار، از خسروگرد بزرگتر بود. سبزوار به تریج ابتدا در منطقه بیهق مرکزیت یافت. در تاریخ ایران باستان، بیهق جزئی از پارت عهد قدیم محسوب می‌شد. حسن پیرنیا (مشیرالدوله) در کتاب ایران باستان می‌نویسد: می‌توان گفت که بی‌تردید پارت عهد قدیم از ولایات کنونی دامغان، شاهرود، جوین، سبزوار و نیشابور بوده‌است. قدیمی‌ترین پایتخت پارت‌ها درحواله قوچان کنونی و تقریباً در شمال ولایت بیهق قرار داشته است. ابوالحسن بیهقی بانی سبزوار را ساسان بن بهمن بن اسفندیار می‌داند. در تاریخ بیهق نام محله‌های مهم شهر سبزوار درگیری‌های محله‌ها را در سال 486 هـ ق شرح می‌دهد. معروف‌ترین محله‌های باستانی و قدیمی سبزوار عبارتند از:
1- محله اسفریز که این نام صورت اسبریس هم آمده که امروز مردم سبزوار سبریز گویند.
2- محله میدان، و کوچه‌ای به نام میدان در ضلع جنوبی شهر.
3- محله سردیه واقع در شمال غربی سبزوار
4- محله نقابشک واقع در دروازه نیشابور.

  امتیاز: 0.00