منو
 کاربر Online
1042 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر دوره متوسطه ارسال ها: 94   در :  یکشنبه 16 بهمن 1390 [10:13 ]
  آزمونهای تفکر خلاق
 

- آزمون کردن سوالاتی که تفکر خلاق را آموزش می دهند:
مطالعات نشان می دهد که افراد خیلی خلاق (در زمینه های گوناگون مهارت و تخصص) ذهن و روانی دارند که به صورت سیال و قابل انعطافی آن را پرورانده اند. سیالی فکر به آنها اجازه می دهد که در خصوص ایده ها و طرح های متعدد، خیلی سریع فکر کنند. انعطاف فکری به آنها این فرصت را می دهد که به طور غیر عادی و غیر نامعمول بیندیشند، منحصر به فرد و متکبر باشند و حتی دارای ایده های متناقضی باشند که هیچگاه در ذهن افراد معمولی رخ نمی دهد. امتحاناتی که ما به عمل می آوریم و به صورت روزمره به کار می گیریم نمی توانند این گونه توانایی ها را تشویق و ترغیب کنند. بسیاری از معلمان و مراکزی که آزمون به عمل می آورند این فرض را دارند که آزمون هایشان از اعتبار کافی برخوردار است. آنان برای نمره گذاری، مجبور هستند سوالاتی بپرسند که فقط یک پاسخ صحیح داشته باشد در حالی که آزمون های ارزشیابی می توانند سوالات باز را در دستور کار خود قرار دهند ولی از آن جهت که با این کار نیاز به زمان بیشتری دارند که آنها را بخوانند و ارزشیابی کنند، چنین کاری انجام نمی دهند. اما واقعاً اگر سوالات ما بتوانند چند جواب صحیح داشته باشند چه رخ خواهد داد؟ اگر ما به پاسخ هایی که مبتکرانه تر و منحصر‌به‌فردتر هستند توجه کنیم چه خواهد شد؟ یا این که آموزش یا تعلیم چکونه تغییر خواهد کرد اگر ما آزمون هایی به عمل آوریم که پاسخ های ابداعی را بیرون بکشد تا این که فقط پاسخ ای مورد انتظار را مد نظر داشته باشیم؟
- نمونه سوالاات:
نمونه سوالاتی که در ذیل خواهد آمد، سوالاتی باز هستند که قصد دارند تفکر خلاق را ترغیب کنند و در زمینه هنر به کار می آیند. البته خود معلمان نیز می توانند سوالاتی مشابه را در دستور کار خود قرار دهند . این گونه سوالات به معلمان و دانش آموزان این امکان را می دهد که پرنشاط باشند و از خستگی و کسالت در کلاس درس خلاص شوند و این کار، در واقع تاکیدی است که بر اهمیت پرسش ها می شود.
این سوالات نمونه ای، فقط برای شروع کار هستند و از آن گونه پرسش هایی نیستند که فقط یک پاسخ صحیح داشته باشند. هم چنین باید خاطر نشان کرد که همین گونه سوالات را می توان در سایر رشته ها و موضوعات به نوع دیگری به کار برد:
- تجلی و تحقق اندیشه و احساس:
1- برخی از مواد یا وسایلی که در این کار لازم هستند و به کار می روند چه هستند؟
2- چه وجود یا جنبه هایی از این مواد اثر دارد و اثرات این مواد چیست یا چه تاثیری از خود به جای می گذارد؟
3- چه چیزی در این جا خیلی عادی و معمولی است ولی به ندرت مورد استفاده قرار گرفته است؟چرا؟
4- اگر من یک ماده یا وسیله دیگر را به کار ببرم، چه تغییرتی را در ایده هایم خواهد داد؟
5- برای این که من بدانم کدام یک از مواد یا وسایل، بهترین چیز است، چه مواد و وسایلی را می توانم با هم مقایسه کنم تا این موضوع را بفهمم؟
6- برای این که به خودم بگویم چه چیزی برای من مهم است، چکونه باید مواد یا وسایلی را انتخاب کنم؟
7- من چه مواد یا وسایل دیگری را برای این کار می توانم مورد امتحان قرار دهم و با این کار، چه اتفاقی ممکن است رخ دهد یا چه نتیجه ای ممکن است داشته باشد؟
8- من به واسطه چیزی که دارم به کار می برم، چگونه دارم نگاه یا نوع نگاهم را تغییر می دهم؟
- در نظر گرفتن و لحاظ کردن ابداع و نوآوری:
1- من در این کارگاه هنری چه کاری را دارم انجام می دهم که قبلاً در کارگاه دیگری اصلاً انجام نداده ام؟
2- نقطه مقابل و متضاد کاری که دارم انجام می دهم چیست؟
3- کار من در قیاس با کارهایی که از دیگران دیده ام چه تفاوت هایی دارد؟
4- کار من چگونه می تواند شبیه یک موسیقی به نظر بیاید؟ چه ابزار یا ادواتی آن موسیقی را خواهند نواخت؟
5- اگر من یک بو یا رایحه ای داشتم، چه بویی می داشتم؟ آن بو شبیه چه چیزی خواهد بود؟
6- پیش از آن که من از اکتشافات خود به رضایت لازم برسم، چه کارهایی را باید انجام دهم؟
7- من چگونه می توانم با حواس پرتی کمتری کار کنم تا ایده های بهتری داشته باشم؟
8- من چه کارهایی را می توانم انجام بدهکه در کاری که به آن می پردازم شگفت زده شده و به چیزهای جالب و غار کننده ای برسم؟
- در نظر گرفتن رشد و توانایی ها:
1- من چه طرحی را یا تمرینی را باید انجام دهم تا سر در آورم که چگونه می خواهم به چیزی نگاه کنم یا
آن را جستجو کنم؟
2- اجزایی که چالش بر انگیز هستند کدامند؟ اجزا یا بخش هایی که چالش آن ها بیشتر از آن چیزهای است که معمولاً انجام‌می‌دهم.
3- چه مهارت ها یا تمرین هایی را برای این که این کار هنری را انجام بدهم نیاز دارم؟
- در نظر گرفتن کیفیت در کار:
این سوالات را برای این که تفکر تخیلی را درباره احتمالات ترغیب کنید مورد استفاده قرار دهید. البته به یاد داشته باشید که این سوالات، از نوع پرسش هایی که کارها را مورد قضاوت قرار می دهند نیستند چرا که قضاوت، دشمن ابداع و تفکر خلاق است. الهام و انگیزه، به وسیله استقلال در فکر و عمل، مهارت و خبرگی و هدفمند بودن، رشد و پرورش می یابند.
1- من چه چیزهایی را می توانم تکرار کنم و البته تغییر بدهم که علاقه من را به کارم زیادتر کند؟
2- من چه چیزهایی را می توانم تغییر دهم و تکرار و تمرین کنم تا در کارم به من انگیزه بدهد؟
3- من چگونه می توانم انگیزه کمی در کار داشته باشم؟
4- چه بخش هایی از کار من می تواند بزرگتر یا کوچکتر ترسیم یا ساخته شود؟
5- چه بخش هایی از کار من برای کسی که اولین بار به آن نگاه می کند ممکن است بیشتر به چشم بیاید؟
6- چه بخش هایی از کار من به نظر شلوغ تر و یا خلوت تر می رسد؟ چه تغییراتی باید در تابلوی نقاشی صورت گیرد که این موارد برطرف شود؟
7- من چگونه می توانم خطوطی را که می کشیم یا حاشیه ها و لبه های تصویرم را پر جان و زنده تر نشان دهم؟
8- من چگونه می توانم درشتی و یا از سوی دیگر، کندی و کم تحرکی را در بخش هایی از کارم نشان دهم؟
9- من چگونه می توانم در کارم آدم کمیاب و پرطمطراق یا خود نمایی نشان داده شوم؟
10- من چگونه می توانم نشان بدهم که درباره کارم مسوول و مراقب هستم و دغدغه دارم؟
11- من تا چه حدی می باید سریع باشم و با سرعت کارم را انجام بدهم؟ سرعت کار من چکونه برآنچه که انجام می دهم تاثیر‌ می‌گذارد؟
12- من چگونه می توانم رنگ ها را به گونه ای ترکیب کنم که به صورت واقعی جلوه کنند؟
13- من چکونه می توانم هر چیزی را که می کشم در سطح نشان داده شود و هیچگونه عمقی نداشته باشد؟
14- من چه نوع کاری را برای انجام دادن می پسندم؟ آن کار واقعی باشد؟تخیلی؟عاطفی؟ خشک و منظم و هندسی؟ یا ترکیبی از سبک ها و روش ها باشد؟
15- آیا من می خواهم کارم به گونه ای باشد که مخاطب با دیدن آن سوالی در ذهن اش پدید آید؟ یا یک چیزی به ذهن اش خطور کند؟ یا...
16- من چه کاری می توانم انجام دهم که به نوعی یک گونه راز و رمز را در خود نهان داشته باشد؟
17- من چگونه می توانم سرنخ ها یا نشانه های بیشتری را در کارم بگنجانم؟
- اندیشه و پیش بینی و انتظار:
1- من چه سوالاتی می توانم از خودم بپرسم که در این فهرست نیست؟
2- من در خصوص چه ایده ها و طرح هایی فکر نکرده ام که باید فکر کنم؟
3- من با انجام دادن این کار هنری، چه چیزهایی را یاد گرفتم؟
4- چه سوالات دیگری وجود دارد که یک هنرمند باید از خودش بپرسد؟
5- چه ایده ها و طرح های مهمی وجود داشته اند که من به صورت تعمدی و یا غفلتاً به آن ها توجهی نکرده ام؟
6- من برای کار بعدی به چه چیز هایی نیاز دارم یا چه کارهایی را می باید انجام دهم؟
- سوالات و پرسش ها، چگونه طرح ریزی دروس، واحدها یا کلاس ها را تغییر می دهند؟
سوالات باعث می شوند که وقتی شما می خواهید طرح یا برنامه ریزی خاصی داشته باشید، دقیق تر عمل کرده و جوانب گوناگون کار را در نظر بگیرید. سوالاتی که از قبل طراحی می شوند و به ما کمک می کنند که درباره برنامه ها یا پروژه ها و فعالیت های یادگیری بهتر فکر و عمل کنیم. در طراحی ها و نقشه هایی که از قبل تعیین می شوند، در واقع آزمون نهایی، در همان ابتدا تعیین می‌شود. البته اگر چنین طرحی را نداشته باشیم می توانیم یک فهرستی از آن چه که دانش آموزان توقع و انتظار دارن یاد بگیرند تهیه کنیم. در کارگاه هنری،در هنگام نوشتن چنین فهرستی، معلم هنر می باید روش ها و سبک ها، پروژه ها و راهبردهایی را که به دانش آموزان کمک می کند انواع اطلاعاتی که می باید فهرست شوند و آن ها را طرح ریزی کنند را مشخص کند. در این وضعیت، یادگیری شامل چیزهایی است که متفاوت از محتوای دروس معمولی و استاندارد هستند.
دانش آموزان مواد و مصالح تسلط و خبرگی بر کار را می آموزند و یاد می گیرند، و هم چنین با روش های آن آشنا می شوند، می آموزند مصر باشند و در کار پافشاری کنند، دست به خیال کردن بزنند، مشاهده کنند، اکتشاف نمایند، کار هنری را ادراک کرده و در کل، در خدمت هنر و غرق در آن گردند...
موضوع مهم در کارگاه هنری این است که آنان بازخورد از مخاطبان بگیرند و تخیل کردن را بیاموزند و از این طریق از کار خودشان اطلاعات بیشتری پیدا کنند. نقدی که در کارگاه، یا آتلیه هنری صورت می پذیرد، بر اساس و پایه پرسش ها و روش هایی را برای پاسخ های متفاوت و تازه و تطبیقی را می آموزند. اگر یک آزمون نهایی در یک کلاس هنری در کارگاه نوشته و تهیه می‌شود، بخشی از آن می تواند از دانش آموزان بخواهد مهم ترین سوالاتی که منبع الهام آن ها برای ادامه دادن کار هنری است را فهرست کرده و بنویسند.
آن هایی که دارای کمترین یا حداقل سوالات تازه و نو هستند، کمترین نمره را دریافت خواهند کرد چرا که آن ها با این کار نشان می دهند که دارای کمترین تمایل و یا شاید استعداد هستند که گویی نمی خواهند مانند هنرمندان فکر کنند و نمی خواهند یادگیری خود را بعد از این که آن درس تمام می وشد ادامه بدهند. البته دانش آموزان که بعد از پایان دوره کلاس ها متمایل هستند که کار خود را ادامه بدهند و تحقیق و تمرین کنند بیشترین موفقیت ها را از خود نشان می دهند.
- پاسخ داده به پرسشها با پرسش و سوال کردن:
بسیاری از دانش آموزان نزد معلم هنر خود می روند و پیشنهاداتی را برای کار هنری خود می پرسند. یک معلم هنر چگونه می تواند از این موضوع اجتناب کند که به آنها بفهماند که علامه دهر نیست و نمی خواهد مسوولیت کار هنری دانش آموزش را بر عهده بگیرد؟ برخی از سوالاتی که تفکر برانگیز هستند کدام اند؟ ما چگونه می توانیم به آنها قوت قلب بدهیم که چندین و چندین راه برای انجام دادن این نوع کارها وجود دارد؟
هنر یک تحقیق، جستجو و کاوش است. هنر با صداقت، یکپارچگی و انسجام از طریق یک کاوش صادقانه به رشد و کمال می رسد. اگر دانش آموزان بتوانند این موضوع را بفهمند که مالک واقعی و حقیقی آثارشان خودشان هستند، در آن صورت خلاق تر خواهند شد. علم و هنر شباهت زیادی به هم دارند اما به کار بردن روش علمی کار دشواری است که بخواهیم آن را رد هنر پیاده کنیم. روش علمی می گوید که سوالات و پرسش ها باید به صورت تجربی و آزمایشی پاسخ داده شوند و نتایج کار هم قابل تکرار است. دانش آموزان هنر اغلب از من می خواهند که به آن ها پیشنهادها و طرح هایی برای پیشرفت در کار هنری بدهم. بسیاری از مواقع، خودبینی و خودخواهی یا منیت من با این خواسته ها زیاد می شود و من را وادار می کند ناخواسته یک پاسخی به آنها بدهم. در آن صورت، من توصیه یا پیشنهاداتی را بدون فکر ارائه کرده ام که این رویداد، جزئی از یک لحظه آموختنی و عبرت آموز برای ما می باشد. آیا به راستی من به صورت علمی فکر کرده ام و با این کار آیا سبب شده ام که او یک تجربه کوچک و جزئی پیدا کند و یک مقایسه، و یا یک انتخاب مناسبی از گزینه ها داشته باشد؟ ممکن است من با خودم فکر کنم با پاسخی که به دانش آموز داده ام به او آموزش داده ام که چیزی را درباره هنر بیاموزد، درباره ترکیب بندی یا درباره یک فن یا تکنیک وسایل ارتباطی. بله، اهداف ستودنی زیادی وجود دارد و ملاک ها و معیارهای مناسب و قابل تحسینی که دانش آموزان می باید آنها را یاد بگیرند. بنابر این، پرسش های من و تجارب و آزمایشات دانش آموزان به این نیاز دارند که در نظر گرفته شده و طراخی شوند تا اکتشاف و فهم و ادراک را درباره محتوای هنر رشد ارتقا دهند.
بنابراین، من به این موضوع احتیاج خواهم داشت که از خودم بپرسم که یک دانش آموز با چه قدرت و شهامتی و به چه صورتی به یک چیزی اعتقاد می آورد و آن را باور کرده و می پذیرد یا چقدر طول می کشد که یک دانش آموز چیزی را که معلم با چیز دیگری آن را مقایسه کرده به یادآورد و آن را کشف کند؟ و هم چنین، یک معلم هر جند وقت یکبار مجبور می شود که یک پیشنهاد یا یک قاعده و دستورالعمل را تکرار کند؟ هر چند وقت یکبار، یک دانش آموز، به یک اکتشاف نیاز دارد آن هم قبل از این که آن توسط دانش آموز باور شده و یا مورد تجربه و تمرین قرار بگیرد؟ چه کسی در مدرسه وجود دارد که توانایی پرسیدن سوال های خوب و مناسب را آموزش دهد؟ یکی از تجارب جالب من، کار با یک دختر پیش دبستانی بود، که در خلال کار کردن و ترسیم هنری اش، او ارا ترغیب به سوالاتی می کردم و او با پرسش هایی که می کرد رفته رفته محتوای کارش را تغییر می داد و چیزهایی را اضافه می کرد که قبلاً تجربه ای در آن خصوص نداشت. دانش آموزان بزرگتر غالباً در هنگام ترسیم با صدای بلند سوالی را نمی پرسند اما من متقاعد شده ام که آن ها نیز وقتی که الگوهای خوب سوا ل کردن را می آموزند، در طی کار کردن‌شان، به گونه ای به خود پرسش گری می پردازند و رشد می یابند، سوالات مناسبی که معلمان یا والدین آنان عامل الگویابی آنها بوده اند. عادات آموزشی و یادگرفتن، نیرومند و هوشمندانه هستند. در کار هنری، پیشرفت زمانی شروع می شود که روش علمی سبب می شود که پرسش ها و تجاربی به راه بیفتند و مطرح شوند و در خصوص پاسخ های قدیمی تر بررسی هایی صورت پذیرد و پاسخ های نو و جدیدی مورد اکتشاف قرار گیرد. در علم، هیچ چیزی با این تصور که درست است صورت پذیرفته نمی‌شود و این گونه نیست که چون معلم یا استاد آن را پذیرفته و تایید می کند، پس حتما درست است. برخی از معلمان این حس و باور را دارند که عناصر بصری و اصول طراحی، ساختار و زیربنای اساسی و مهم هنر هستند و این تصور می شود که اگر ما ساختار و زیربنای اساسی هنر را آموزش دهیم، آن وقت هنر به وقوع می پیوندد. اصول هنری گاهی می توانند خیلی محدود کننده باشند و اگر آن ها خیلی ساده انگارانه دیده شوند، این محدودیت ها خیلی زیادتر می شوند. عناصر بصری و اصول آن برای تایید و تصدیق محتوا، نشانه ها، معانی و روش های غیر سنتی هنری بودن با شکست مواجه شده و توفیقی نمی یابند. هنرمندان خلاق و دارای تخیل قوی در مدت های طولانی ظهور کرده اند که می بینیم طرح های آنان بر اساس راه حل های جدید و تجارب نو و بکر بنیان نهاده شده اند. هر کارگاه هنری با کارگاه دیگر تفاوت دارد و نظام ساده و روشنی که هر چیزی را بتواند تحت کنترل و نظارت و یا پوشش خود قرار دهد وجود ندارد.
اگر در زندگی چیزهایی وجود دارند، آن ها شامل توجه کردن ها، دقت کردن، مقایسه کردن ها، نگاه کردن و جستجویی برای رشد و پرورش ناگهانی و جز آن هستند. آن ها می توانند ما را هدایت کنند اما نمی توانند روش و فرایند را تعیین کنند و قطعاً نمی‌توانند محصولات و آثار هنری را تعیین کرده و سوق دهند.
روش خلاق در هنر شامل آماده شدن، آماده سازی، بینش و درک ناگهانی، جزییات و پرداختن به پیچیدگی ها و ارزشیابی کار می‌باشد. کلاس هنری که موارد فوق را دارد، چندین پروژه . برنامه را در یک لحظه، در یک زمان را در نظر می گیرد. من غالباً در کلاس درس ام، از میان برهایی استفاده می کنم؛ مثلاً نمونه هایی از کارهای سایر هنر های دیگر را به دانش آموزان نشان می دهم و با این کار منبع الهام می شوم، اطلاعاتی که به صورت مناسب، تفکر ارجاعی را این که از چه راه هایی بتوان کاری کرد که دانش‌آموزان با چالش های هنری مواجه می وشند و شجاعت و جسارت پیدا کنند تا خودشان را نشان دهند و ایده های خود را بیان‌کنند، طبعاً کار زیادی می برد، احتیاج به جلسات متعدد و زیادی دارد، جلساتی که به پرسش های مختلف و متنوع بپردازد.
http: //www.bartelart.com/arted/question.html
By marvin barter 25/09/2011

  امتیاز: 0.00