منو
 صفحه های تصادفی
قضیه پاسکال
اقتصاد
رشته تاریخ
امام صادق علیه السلام و نجات از قتل به دست منصور
بیماری سارس
رمز ژن
کردستان
اصول مولتی پلکس
بی ارزش شدن خون مردم
الکترون خواهی
 کاربر Online
974 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  یکشنبه 24 مرداد 1389 [08:51 ]
  نقد تکنیک قیاس و شباهت
 

بررسی شباهت ها بین امور یا پدیده های مختلف که به عنوان تکنیک خلاقیت مطرح می شود چه چیزی را به ذهن متبادر می کند؟ پاسخ به این سوال می تواند ریشه ی این تکنیک را آشکار سازد .شباهت ها نشان می دهند که ما مساله ای داریم که نیازها ریشه های آنها هستند . ما نیاز به این داریم که فرضاً در مه دید خوبی داشته باشیم یا در هنگام شب بتوانیم به خوبی اطرافمان را ببینیم و... از این رو ، این نیازها هستند که ما را وا می دارند تا د رجهت رفع آن ها تلاش کرده و آن ها را برطرف سازیم . در صورتی که اشخاص با این نیازها سازگار شده باشند طبعاً در مسیر تغییر آن بر نمی آیند مثلاً اگر شما در یک کشور بیگانه سفر کرده باشید و قرار است که مدت کوتاهی د رآن جا اقامت کنید و از سوی دیگر آشنایانی که هم زبان شما هستند در آنجا باشند ، این احتمال وجود دارد که تلاشی برای یادگیری زبان آن جا به عمل نیاورید یا برای مسیرهای خود ، کتابچه ی راهنما و.. تهیه نکنید .اگر عجله ای برای رسیدن به مقصد نداشته باشید طبعاً ممکن است به فکر چراغ های مه شکن هم نیفتید و تا محو شدن مه صبر کنید. صدها و صدها مثال مشابه وجود دارند که نشان می دهند نیازها عامل تفکر و اندیشیدن آدمی بوده اند .مقایسه و بررسی شباهت ها بین امو رمختلف در صورتی که نیازی در کار نباشد یا شخص به وجود این نیازها پی نبرده باشد چیزی را عاید وی نمی کند . ابداع وسایل گوناگون که که ذکر شده یا اشاره می شود بر اثر قیاس ها به دست نیامده اند تا با این روش بتوانیم به امور تازه تری دست پیدا کنیم .مقایسه بین امور مختلف موجب سردرگمی د رتفکر جهت دار می شود و شخص فکر کننده را در هزاران عامل مرتبط یا غیر مرتبط به حالت تعلیق در می آورد . ابداع چراغ مه شکن یا رایانه ی اتومبیل یا جهت یاب و غیره بر اساس نیاز در شرایط خاصی به وجود آمده اند . استفاده از مثال ها برای این که آن ها را مبنای استدلال خود قرار دهیم تا بگوییم که راه یا روشی برای دست یابی به خلاقیت را یافته ایم ، گمراه کننده است . حکایت ، معما چو حل گشت آسان شود !خواهد شد .
ابزار گوناگون و بسیار متنوع صنعتی و سایر لوازم امروزی آدمی بر اساس نیاز به آنها به وجود آمده اند که البته این نیازها گامی اساسی بوده اند و از اهمیت بالایی برخوردار هستند و این اهمیت وابسته به شرایط هر جامعه یا امکانات و نیازهای تعریف شده ی آن ها متفاوت خواهد بود . به طور مثال ابداع رادار صرفاً به این دلیل بوده است که کارشناسایی اجسام و متحرک های ناشناس و غیر قابل دید را تشخیص دهند نه این که ابداع آن فرضاً به کنجکاوی بشر مربوط باشد با مقایسه ی فرد نابینا با آدم طبیعی و غیره صورت گرفته باشد . جهان تکنولوزیک امروزین د رعرصه های گوناگون از این توانایی برخوردار است که هر زمان که نیازهایی در بین ملت ها احساس شود، به تولید ابزارهای گوناگونی بپردازند .فرض کنید هم اکنون یک ایده به ذهن ما برسد که : که من تلویزیونی یمی خواهم که مثل روزنامه هر وقت آن را می بینم ، آن را جمع کنم و کنار بگذارم ! استفاده از این شباهت غیر متجانس ممکن است زیبا باشد اما عملی کردن آن وابسته به نیازهایی است که جوامع صنعتی و سرمایه داری احساس کنند . اگر آن ها حس کنند که می توانند چنین محصولاتی را به طور انبوه به فروش برسانند ، آن را عملی می کنند کما این که در سطح پایین تر ، چنین محصولاتی را تولید کرده اند .بنابراین ، این نیازها هستند که به ارتباط بین پدیده ها جهت می دهند و اگر هر متفکری به نیازهای اجتماع خود بیندیشد و امکانات و شرایط خود و جامعه و احتمال عملی شدن ایده های خویش را د رنظر بگیرد ، موفق تر خواهد شد . درجهان سرمایه داری ، تعداد ایده هایی که جالب و شگفت انگیز باشند بسیار زیاد دیده می شود ولی طبعاً آن ها به مواردی از آن ایده ها می پردازند که نیازهای تکنولوژی و صنعت ایشان را برآورده سازد . تقریباً اگر به هر مقاله یا کتاب یا نوشتاری که درباره ی خلاقیت نوشته شده است نگاهی بیندازید ملاحظه خواهید کرد که آن مثال ها قطعاً درباره ی تولید کالاهایی است که سود آور باشند و یا مشتری محور هستند و متاسفانه ایده هایی ناب و خلاقانه تر مهجور می مانند . همان گونه که قبلاً نیز اشاره شده است ، موضوع این نیست که با هر تکنیکی مخالفت شود بلکه موضوع این است که کارآمدی هر تکنیک به شکل واقع بینانه ای د رنظر گرفته شود .بسیاری از تکنیک های خلاقیت علی رغم این که نکات آموزنده ای در آن ها یافت می شود و مهمتر از آن این که آدمی را تشویق به فکرکردن می کنند تا ذهن دچار جمود نشده و فعال باشد اغلب آنها برآمده از نظام سرمایه داری و بادید تجاری شکل گرفته اند و در مسیر ناب تفکر و در جهت برانگیختگی خلاقیت عملی و حصول دستاوردهای نظام های عالی ذهن ، حرکت نکرده اند و الگوهای مناسبی در این خطوط ارائه نمی دهند .

  امتیاز: 0.00