منو
 صفحه های تصادفی
عناوین مرتبط با منطق
جنگجوی سیامی
کیهان شناسی در هزاره نو
دکترحمیدی شیرازی
حتمی بودن حکومت امام مهدی علیه السلام در بیان معصومین علیهم السلام
ایستگاه فضایی
روشهای صدابرداری تلویزیونی
امی و معانی آن
سوره علق - سوره اقرا
همبستگی مکانیکی و همبستگی ارگانیک
 کاربر Online
461 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  دوشنبه 11 مرداد 1389 [07:44 ]
  نقد و برسی تکنیک کاربردهای ... برای ...
 

هدف این تکنیک این است که ذهن را از حالت خشکی و انجماد بیرون بیاورد زیرا ذهن در بسیاری از موارد تثبیت می شود و فقط به آن چیزهایی که عادت کرده است می پردازد و به فراسوی عادت ها توجه نمی کند و البته این عبارت ها درست هستند زیرا ذهن آدمی در برابر نیازها به حرکت می افتد و تلاش می کند تا در هنگامی که با مشکل یا مساله ای برخورد کرد به فکر بیفتد اما آیا هدف از این تکنیک چیست؟ اگر هدف ، فقط این باشد که ذهن آدمی از کلیپ ها بیرون بیاید ، بازی مناسبی است مثلاً این که فرض کنیم یک شی چه کاربردهای دیگری جز آن کارکرد که اکنون دارد می تواند داشته باشد و طبعاً این کار سبب تحریک و بر انگیختگی ذهن می شود و به نوعی سبب می شود که احتمالاً با تکرار و تمرین و ... در آینده ای دور یا نزدیک به امور تازه تری دست پیدا کنیم اما اگر این تکنیک را برای رسیدن به هدفی معین به کار بریم و مثلاض تلاش کنیم تا از آجر کارکردهای دیگری بسازیم و خلق کنیم این امر یک بیراهه است زیرا اشیای بسیار بسیار گوناگونی وجود دارند که می توانند کارکردهای نزدیکتری به یک هدف ما داشته باشند مثلاً یک ورقه ی آهن به مراتب برای اتو کردن لباس بهتر از یک تکه آجر است زیرا چگالی بیشتری دارد ، صاف تر است و .. بنابراین این منظوری نیست که ما صرفاً افکار عجیب و غریب و یا پریشانی خلق کنیم و به آن ها ببالیم!
اگر فرضاً فکر کنیم که از آجر مثل کفش استفاده کنیم ممکن است این ایده تغییر یابد و به خود بگوییم که کفشی بسازیم که زیر آن محکم و سفت باشد تا در برابر زمین ناهموار ، پای ما آسیب نبیند و این ایده ، ایده ی تازه ای نیست و آن فکر نیز تحسین برانگیز نخواهد بود زیرا نیازهای آدمی در بستر موقعیت ها ، او را وا می دارند که به بهترین اشیا یا پدیده هایی روی آورد یا آن ها را طراحی کند که دیگر احتیاجی به این مارپیچ فکری نیست ، برخی تصور می کنند هدف از این تکنیک ها این است که فقط افکار عجیب و غریبی داشته باشند یا به گونه ای متظاهرانه ، سعی نمایند که به دیگران بگویند که چیزهایی به ذهنشان می رسد که به ذهن دیگران نمی رسند و این نوع تفکر ، فاقد ارزش است . اگر تکنیکی ارائه می شود بدان سبب است که بما خاطر نشان سازد که روش هایی نیز وجود دارد که موجب تغییر در تصورات و ایده های ما می شود مضافاً این ایده ها باید بالاخره به نوعی اجرایی شوند یا حد اقل برخی از آن ها موجب خلق ایده های جدیدتری شوند که بتوان آن ها را عملیاتی کرد و در غیر این صورت ، فقط به صورت یک بازی فکری و تفریحی و سرگرمی در خواهند آمد . بدین دلیل است که همیشه بر نقش آموزش از سنین پایین تاکید می شود تا کودکان به فکرکردن عادت کنند تا در یک لحظه از آنان انتظار خلاقیت و کارهای محیر العقول نداشته باشیم . ما را از طریق این تکنیک می خواهیم بدانیم که اشیا و.. چه کارکردهای دارند و چگونه می توان آن ها را جایگزین کرد و با امور دیگر ترکیب کرد و به ترکیبات جدیدتری رسید ، نه این که دقیقاً بخواهیم از همان آجر مثلاً رنگ بسازیم و با پودر کردن آن و اجرا کردن این ایده به این فکر بیفتیم که خلاق هستیم ! این گونه آموزش ها اشتباه درک شده اند و باید اصلاح شوند .
از سوی دیگر ، سودمندی این ایده ها مطرح هستند مثلاً آجر را برداریم و با آن چیزی را بشکنیم ! در نگاه اول ممکن است به ظاهر ایده ی نویی باشد اما بشر در طی قرن ها تجربه ابزاری را فراهم آورده است که کار شکستن با حالت های مختلف را به نحوی مطلوب انجام می دهند . این ایده ی سودمندی نیست مگر آن که زنجیر وار سبب خلق ایده های بعدی شود و اصولاً تصور کاربرد آجر را در این سلسله افکار از ذهن بیرون آورید زیرا همانطور که اشاره شد داشتن صرفاً ایده های عجیب و غریب نه به معنی خلاقیت هستند و نه تحسین کسی را بر می انگیزانند.

  امتیاز: 0.00