منو
 کاربر Online
875 کاربر online
 : روان شناسی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 16 خرداد 1389 [13:46 ]
  رهایی از احساس گناه
 

دوستان عزیز ؛ به نظر شما چگونه می توانیم احساس گناه را از وجودمان ریشه کن کنیم ؟ لطفا نظرات خودتان را برایمان ارسال کنید تا در این زمینه به بحث و گفتگو بنشینیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 27 تیر 1389 [12:18 ]
  صداقت: احساسات واقعی تان را بپذیرید
 

همة ما می دانیم که احساس گناه اصلا احساس خوب و خوشایندی نیست. احساس گناه باعث نمی شود ما دوستی بهتر، شریکی بهتر یا والدی بهتر شویم. احساس گناه انگیزه را از ما می گیرد و انرژی مان را تحلیل می برد. احساس گناه از هیچکس قهرمان نمی سازد و فقط باعث درد و دنج می شود. احساس گناه در واقع همان انتقاد شدید از خود است که بسیار مخرب است و ما را بیشتر و بیشتر از کسانی که به آنان عشق می ورزیم، دور می کند.
خوب ، حالا ما چرا باید با چنین احساس مخرب و تضعیف کننده ای دست و پنجه نرم کنیم؟ آیا بهتر نیست آن را در گوشه ای تنگ و تاریک در اعماق قلبمان پنهان سازیم و وانمود کنیم به هیچ وجه چنین احساسی در وجودمان نیست؟
خیلی رک و پوست کنده باید بگویم نه ، به هیچ وجه نباید چنین کاری را بکنید. واقعیت این است که تک تک احساسات شما، هر قدر هم نامعقول و چرند به نظر برسد، این ارزش را دارد که با تمام وجودتان به آنها عشق بورزید و به آنها توجه کنید. ولی چگونه می توانید به چیزی عشق بورزید که تصدیقش نمی کنید؟
چگونه انتظار دارید از این احساس کریه و چندش آور رها شوید درحالی که حاضر نیستید با آن رو به رو شوید؟
برای رهای از احساس گناه باید خیلی صادقانه با آن روبه رو شوید و ببینید چه موقع و به چه علت دچار چنین احساسی می شوید. وقتی دچار احساس گناه می شوید علائمی جسمانی در شما ظاهر می شود مانند این که خوب نفس نمی توانید بکشید، بدنتان می لرزد، دچار تنش می شوید، و اخم می کنید.
وقتی دچار چنین حالاتی می شوید، حداقل پیش خودتان اعتراف کنید: وای دوباره این احساس چندش آور به سراغم آمده، احساس گناه . و خودتان تعجب خواهید کرد که وقتی احساستان را به زبان می آورید، چقدر احساس سبکی و رهایی می کنید و این شروعی قدرتمندانه برای زندگی رها از احساس گناه است.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 27 تیر 1389 [12:19 ]
  بخشش
 

بخشش عملی سخاوتمندانه است و برای این که بتوانیم ببخشیم، باید بر خشم و غضبمان فایق آییم تا بتوانیم کسی دیگر را از زندان احساس گناه و عذاب روحی رها کنیم. ما با بخشیدن دیگران در واقع راه را برای عشق ورزیدن هموار می سازیم. خوب پس چرا ما آدم ها قادر نیستیم خودمان را ببخشیم و به نظرمان این کار عملی خودخواهانه می اید؟ چرا ما آدم ها از احساس گناه و شرمندگی مان زمدانی می سازیم و خودمان را در چهاردیواری آن زندان حبس می کنیم؟ آیا هیچ انسانی تا به حال با تنبیه خود توانسته است هیچ یک از اشتباهات کرده و ناکرده اش را جبران کند؟
احساسات دردناک همانند احساس گناه، شرمندگی، پشیمانی، حقارت، تنهایی، اندوه، طردشدگی و فقدان، همانند دهان اژدها تیره و تاریک و سوزان هستند ولی به محض این که خودتان را ببخشید و این احساسات را رها کنید و از شر آن اژدها خلاص شوید، حالتان خوب می شود و احساساتی خوشایند جایگزین آن احساسات منفی و تاریک می شوند.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 27 تیر 1389 [12:20 ]
  فضا
 

باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد. اگر قبل از این که دچار افسردگی بشوید، سر فرزندانتان داد بکشید، نسبت به روابطتان بی اعتنا شوید یا شغلتان را از دست بدهید ، فضایی را به خودتان اختصاص بدهید، می توانید از این وقایع تلخ جلوگیری کنید و شاید بتوانید چیزهایی را که برای تان عزیز و مهم هستند، حفظ کنید. ولی بعضی اوقات احساس گناه آنقدر قوی عمل می کند که مانع از این می شود که ما فضایی را به خودمان اختصاص دهیم. در واقع با این طرز تفکر که دیگران را باید در اولویت قرار دهیم و برای آنها بیشتر از خودمان اهمیت قائل شویم، نمی توانیم به خودمان فضا دهیم و اگر این کار را بکنیم احساس گناه خواهیم کرد.
برای استراحت کردن منتظر نمانید تا مریض شوید و در بیمارستان بستری شوید. همین امروز فضایی ر ا برای خودتان ایجاد کنید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 27 تیر 1389 [12:21 ]
  سخاوت
 

سخاوتمندی صفتی است که خیلی اوقات به غلط باعث ایجاد احساس گناه در ما می شود. وقتی کسی از ما می خواهد لطفی در حقش بکنیم یا وقتی می بینیم کسی به چیزی نیاز دارد و قادر نیست به آن دست یابد، باید فوری تصمیم بگیریم آیا به او کمک کنیم یا نه.
با این که چنین تصمیمی بسیار پیچیده و دشوار است، اغلب ما آن را بسیار سرسری می گیریم ؛ زیرا اگرز به درخواست طرف مقابلمان پاسخ منفی بدهیم، ناگهان احساس گناه به ما هجوم می آورد. برخی از ما آنقدر از این که مبادا احساس گناه وجودمان را فرا بگیرد وحشت داریم که بلافاصله و بدون فکر به درخواست طرف مقابلمان پاسخ مثبت می دهیم، بدون در نظر گرفتن این قضیه که آیا واقعا و از صمیم قلب مایل به انجام آن کار برای او هستیم یا نه.
کسی که صرفا برای اجتناب از احساس گناه می بخشد، عملش اصلا سخاوتامندانه محسوب نمی شود . زیرا سخاوت واقعی از روح سرچشمه می گیرد؛ این که از صمیم قلب مایل به انجام کاری باشیم، سخاوت محسوب می شود. اگر نه گفتن را فراموش کرده اید، بدانید سخاوتی که به خرج می دهید واقعی نیست. اگر احساس می کنید دیگران نسبت به لطف هایی که در حقشان می کنید قدر نشناس هستند، دلیلش این است که از صمیم قلب و با تمام وجودتان نمی بخشید و سخاوتتان واقعی نیست. این که کاری را صرفا برای اجتناب از حسی دردناک همانند احساس گناه انجام بدهیم، ما را از داشتن یک زندگی ناب و اصیل محروم می سازد. این عمل ما در واقع معامله و بده بستان محسوب می شود. در اصل ما سر خودمان را کلاه می گذاریم و همین گول زدن و صادقانه زندگی نکردن باعث بوجود آمدن احساسات دردناک دیگری همانند افسردگی، اضطراب، انزجار و پرخاشگری می شود.
خودخواهی صفتی است که در وجود همة انسانهاست. بعضی اوقات ما دوست داریم بهترین ها را برای خودمان داشته باشیم یا نفر اول باشیم. این میلی است که به طور غریزی در وجو بشر است و اصلا هم چیز بدی نیست. ما در واقع زمانی نسبت به خودمان سخاوتمند هستیم که بدون احساس گناه به خودمان اجازه بدهیم آنچه را بدان نیاز داریم به دست آوریم. زمانی که کل وقت و انرژی مان را صرف دیگران کنیم و از خودمان غافل بمانیم، در واقع نسبت به خودمان خساست به خرج می دهیم.
چگونه می توانیم جلوی قربانی شدن خود را بگیریم و بیسش از حد برای خاطر دیگران از خودمان مایه نگذاریم و آنقدر نبخشیم که دیگر چیزی از خودمان باقی نماند . به طوری که دیگر حتی قادر نباشیم به عزیزانمان و اطرافیانمان عشق بورزیم؟ باید هنگام بخشش به درون خود نگاهی بیندازیم و ببینیم آیا صادقانه و از صمیم قلب می بخشیم و آن بخشش به ما احساسی خوب و فرح بخش و رضایتی عمیق و درونی می دهی یا نه.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 27 تیر 1389 [12:22 ]
  مهربانی
 

از نظر خیلی ها، این طرز تفکر که برای خودمان دوستی مهربان باشیم، طرز تفکری عجیب و غریب و غیر عادی است و لوس بازی تلقی می شود. ولی واقعیت این است که اگر ما بتوانیم با خودمان مهربان باشیم، قادر خواهیم بود با دیگران نیز مهربان باشیم و بهترین راه برای این که با خودمان مهربان باشیم این است که در دنیای درونمان تغییر و تحول ایجاد کنیم، نه در دنیای بیرونمان

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 27 تیر 1389 [12:22 ]
  حمایت
 

بسیاری از ما وقتی واژه حمایت و زیربال و پر گرفتن را به ذهنمان می آوریم، بلافاصله پدر و مادری مهربان که فرزندشان را زیر بال و پر خود گرفته انددر ذهنمان نقش می بندد. همه ما به محض این که بزرگ می شویم، خیال می کنیم دیگر به حمایت نیاز نداریم و لایق آن نیستیم. تصور می کنیم داشتن چنین حسی نشانه نپختگی و نابالغی ماست. زیرا از بچگی وقتی برایمان مشکلی پیش می آمد، دائم این نکته را به ما گوشزد می کردند که باید بزرگ شویم، باید تحمل کنیم و نباید خم به ابرو بیاوریم. در حالی که غفلت از خود صرفا باعث شکوفا شدن احساسات تلخ و دردناک وجودمان می شود. زمانی که احساس گناه، شرم، ترس، اضطراب و افسردگی تمام وجودمان را فرا می گیرد، گمان می کنیم باید به عنوان انسانی بالغ و پخته تمام این احساسات را به درون خود بریزیم، در حالی که آنچه واقعا بدان نیاز داریم این است که به نیازهای روحمان پاسخ دهیم و از آن حمایت کنیم.وقتی اضطراب بر شما غلبه می کند یا به شدت احساس گناه می کنید و می ترسید، در واقع کودک درونتان وحشت زده است و باید از خودتان بپرسید: این کودک به چه چیزی نیاز دارد؟ من که انسان بالغ، صحیح و سالم و قدرتمند هستم، چگونه می توانم از این کودک وحشت زده حمایت کنم؟ چگونه می توانم با چنین احساساتی کنار بیایم؟

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 27 تیر 1389 [12:23 ]
  قدردانی
 

همة ما انسان ها گاهی دچار درد و رنج می شویم و پشیمامنی و افسوس به سراغمان می آید. همة ما زمانی که به کسی آسیب می زنیم دچار احساس گناه می شویم و از آسیبی که دیگران به ما می زنند، می رنجیم. آیا نمی خواهید خودتان را از شر این بارهای سنگین روحی خلاص کنید و از قید و بند آنها آزاد شوید و رو به جلو بروید؟

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 مرداد 1389 [12:23 ]
  آرامش
 

وجود احساساتی تلخ و دردناک همانند احساس گناه در زندگی طلبیعی است ولی می توانیم یاد بگیریم آنها را کنترل کنیم. در واقع وقتی احساسات منفی مان را نادیده بگیریم و به آنها بی اعتنا یی کنیم، این احساسات منفی رشد می کنند و روز به روز بزرگتر می شوند و زندگی ما را نابود می سازند. برای این که چنین احساساتی سیر طبیعی شان را طی کنند و همانند غده هایی چرکین در وجود ما رشد نکنند، باید آنها را بپذیریم و سعی کنیم منشاء چنین احساساتی را بیابیم و آنها را تسکین بدهیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 مرداد 1389 [12:24 ]
  واقعیت
 

وقتی مسائل را همانگونه که هستند ببینیم نه آنگونه خودمان می خواهیم باشند، قلبمان به درد می آید. این یعنی دیدن واقعیت تلخ و دردناک است ولی مهم این است که از قضاوت کردن دست برداریم و بر زمان حال تمرکز کنیم. در واقع ، وقتی مسائل را همانگونه که هستند ببینیم نه آن گونه که خودمان می خواهیم باشند، احساس رهایی خواهیم کرد. پذیرش واقعیت اولین گام برای رهایی از احساس گناه است

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 مرداد 1389 [12:25 ]
  واقعیت
 

بهترین تعریف و تمجیدی که هر کسی می تواند دریافت کند این است که او را انسانی شریف خطاب کنند. ولی شرافت خصیصه ای است که در دنیای امروز در خطر انقراض و نابودی است. شرایط دنیای امروز انسان ها را وادار می کند برای رسیدن به اهداف شان به جای این که شیوه ای والا و انسانی را برگزینند، به هر کاری دست بزنند و از ساده ترین و سریع ترین راه وارد عمل بشوند.
برای این که بتوانیم انسانی شریف باشیم، ابتدا باید خودمان را بشناسیم. ما ابتدا باید دیدگاه خودمان را نسبت به درست و غلط ، عدل و بی عدالتی، عشق و بی مهری مشخص کنیم. شریف بودن یعنی برای فرار از درد و رنج، درگیری یا گرفتاری هایمان به اعمالی غیر شرافتمندانه دست نزنیم و اجازه ندهیم احساس گناه نیروی محرکه ما باشد.
هرگز برای شریف بودن دیر نیست. فقط کافی است نزد خود اعتراف کنید ، مسئولیت اعمالتان را به گردن بگیرید و سطح معیارها را برای خودتان و دیگران بالا ببرید و در تمام مدتی که این کارها را می کنید، به خودتان عشق بورزید و به خودتان احترام بگذارید، نه این که دائم بابت اشتباهات گذشته از خودتان انتقاد کنید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 مرداد 1389 [12:26 ]
  تشخیص
 

راه های زیادی برای درک و تشخیص احساس گناه وجود دارد. البته به خاطر داشته باشید که ما دو نوع احساس گناه داریم، احساس گناه سالم و احساس گناه ناسالم.احساس گناه ناسالم یعنی دائم برای هر موضوعی احساس گناه کنیم و خودمان را بایت هر چیزی که در آن مقصر نیستیم و مسئولیتش به گردنمان نیست یا حتی به ما ربطی ندارد، مقصر و گناهکار بدانیم و خودمان را تحقیر و سرزنش کنیم. در حالی که احساس گناه سالم به ما آموزش می دهد وقتی کاری می کنیم و رفتاری از خودمان بروز می دهیم که در نتیجه اش به دیگران یا خودمان آسیب می زنیم، احساس عذاب وجدان بکنیم و درصدد جبران برآییم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 مرداد 1389 [12:27 ]
  اقدام
 

آیا به جای هدر دادن انرژیمان بهتر نیست تلاش کنیم تا اوضاع را بهبود ببخشیم؟ بخصوص وقتی به کسی بی احترامی می کنیم و عمدا به دیگری آسیب می زنیم، باید دست به اقدام بزنیم و موضوع را حل و فصل کنیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 مرداد 1389 [12:27 ]
  پذیرش
 

امروزه ما از خودمان توقع داریم برای همه چیز وقت داشته باشیم- برای کار، تفریح، خانواده، ماجراجویی، باز هم کار، دوستان ، ورزش، مسافرت، و بازهم کار، مراقبت از خودو ... در زندگی باید تعادل برقرار بشود. هر کدام از ما یک عالم مسئولیت ، آرزو وامیالی متناقض داریم که بدون شک نمی توانیم به همة آنها رسیدگی کنیم و گهگاهی از بعضی از آنها غفلت می کنیم و اگر در زندگی تعادل برقرار نباشد، احساس شکست و ناکامی می کنیم و در پی این احساس شکست ، احساس گناه به سراغمان می آید.بنابر این بهتر است که واقعیت را بپذیریم و خودمان را با آن تطبیق بدهیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 مرداد 1389 [12:28 ]
  همدردی
 

به جای میدان دادن به احساس گناه ، حس حمایت و همدردی را در وجودتان پرورش دهید.

حالا دیگر به خودتان احساس گناه نمی دهید.زیرا فهمیده اید رهایی از احساس گناه کار بسیار مشکل و سختی است . ولی وقتی دیگران با گفتن جملاتی نظیر چطور توانستی این کار را با من بکنی؟ خیال می کنی کی هستی؟ دائم سعی می کنند به شما احساس گناه بدهند، چه واکنشی از خود نشان می دهید؟ از کوره در می روید و غدبازی در می آورید؟ یا این که هیچ حرفی نمی زنید و از درون پیچ و تاب می خورید؟ یا این که مغلوب احساس گناه می شوید و خودتان هم باورتان می شود که نباید به فکر نیازها و آرزوهای خودتان باشید . زیرا با این کار به دیگران آسیب می زنید؟ در چنین مواقعی برای تسکین ، فقط همدردی را در پیش بگیرید.و به جای این که غمگین و ناراحت و ناامید باشید و دائم به فکر نجات دیگران باشید ؛ فقط احساس همدردی و حمایت را در خودتان پرورش بدهید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 09 شهریور 1389 [10:38 ]
  گفتگو
 

وقتی کسی سعی می کند شما را در دام احساس گناه بیندازد، شما فقط دو راه در پیش دارید:
1- بی چون و چرا آن را بپذیرید
2- نسبت به آن واکنش نشان دهید
مواقعی که با عملکردتان به کسی آسیب می زنید، این که احساس گناه سالم داشته باشید خیلی خوب است . زیرا به شما انگیزه می دهد بدی تان را جبران کنید. ولی اگر با عملکردتان به کسی آسیبی نزیند و او سعی کند شما را در دام احساس گناه بیندازد، دیگر نباید آن را بپذیرید و باید سعی کنید به بهترین نحو نسبت به آن واکنش نشان بدهید.
بنابر این ، دفعه بعد اگر کسی سعی کرد به شما احساس گناه ناسالم بدهد و تقصیرها را گردن شما بیندازد، خیلی رک و راست و قاطعانه از حقتان دفاع کنید. راهبرد با من حرف بزن، راهبردی سه مرحله ای را برای گفتگوی قاطعانه پیشنهاد می دهد:
مرحله اول: عقیده و نظرتان را دربارة موقعیت به زبان بیاورید
مرحله دوم: احساستان را نسبت به آن موقعیت به زبان بیاورید
مرحله سوم: هر آنچه را از آن موقعیت می خواهید به زبان بیاورید.
هدف این نیست که نظر شخصی طرف مقابل را عوض کنید، بلکه هدف این است که برای آرامش ذهن خودتان، افکار و احساساتتان را تمام و کمال به زبان بیاورید و ابراز کنید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 09 شهریور 1389 [10:39 ]
  ارتباط
 

همیشه به ما آموزش داده اند احساساتمان را سرکوب کنیم. زیرا تصور بر این است به زبان آوردن احساسات نشانة ضعف است و ما باید آنها را به کلی نابود یا انکار کنیم. البته اگر ما نسبت به احساسات منفی مان بی توجه باشیم و آنها را نادیده بگیریم، آنها نه تنها از بین نمی روند؛ بلکه در وجودمان رشد می کنند و بزرگ تر می شوند. سرکوب احساسات معمولا به خشم، نفرت، ناامیدی، افسردگی، شرمندگی واحساس گناه منجر می شود.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 09 شهریور 1389 [10:40 ]
  عشق
 

آیا تا به حال دچار این احساس شده اید که رابطه تان به الاکلنگی میان احساس گناه و حس نفرت تبدیل شده است؟ وقتی احساس گناه می کنید یک سر الاکلنگ رابطه تان روی زمین است ؛ زیرا تصور می کنید به اندازه کافی به طرف مقابلتان عقش نورزیده اید و به او توجه نمی کنید. بعد برای برداشت آن احساس گناه از روی دوشتان، شروع می کنید به توجه کردن و عشق دادن تا این که الاکلنگ رابطه تان آرام آرام از روی زمین بلند می شود.
در ابتدا همه چیز خوب و مرتب است تا این که شروع می کنید به زیادی عشق دادن و سپس از طرف مقابلتان متنفر می شوید ؛ زیرا خیال می کنید او پاسخ عشق شما را به همان اندازه که دریافت می کند، نمی دهد. زمانی که الاکلنگ شما به اوج می رسد، طف مقابلتان برای این که سر الاکلنگش از سطح زمین بلند شود، احساس می کند جواب عشق شما را بدهد و پس از گذشت مدت زمانی کوتاه، عشق ورزیدن دو طرف به جای این که از صمیم قلب و از سر سخاوت باشد، به یک بازی ریاضی و دو دو تا چهار تا تبدیل می شود.
وقتی هر دو طرف آزادانه و بدون قید و شرط به یکدیگر عشق بورزند، دیگر واژة تعادل و رابطه 50 – 50 مفهومی ندارد و دیگر هیچ یک از طرفین احساس گناه نمی کند، زیرا هر دو طرف صد در صد از وجودشان می بخشند و هیچ یک احساس نفرت نمی کند؛ زیرا هر دو طرف کل نیازهایشان برآورده می شود.چنین رابطه ای مزایای زیادی دارد : هر دو طرف به طور مداوم از سمت مقابل حمایت می شوند و در نتیجه هر دو طرف رشد می کنند.کسانی گه چنین عشقی دریافت می کنند ، به رابطة عمیق در زندگی شان درست می یابند که به آنها احساس قدرت، کامل بودن، مرکز توجه بودن، زنده بودن و ... می دهد.این افراد نسبت به فشارهای روانی روزمره، انعطاف پذیری بیشتری دارند.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 09 شهریور 1389 [10:40 ]
  مسئولیت
 

پذیرش یک عالم مسئولیت خارج از توانتان فقط شما را به سوی احساس گناه سوق می دهد. آیا شما هم از آن آدم ها هستید که قول هایی می دهید که می دانید نمی توانید به آنها عمل کنید؟ آیا تصور می کنید با عمل نکردن به وعده هایتان خود و دیگران را نومید می سازید؟ آیا در زندگی مدام استرس دارید و احساس عدم موفقیت می کنید؟
اگر زیاد دچار چنین حالاتی می شوید، بدانید که بیشتر از حد توانتان مسئولیت قبول می کنید که با عدم انجام آنها احساس گناه همانند هیولایی تمام وجودتان را فرامی گیرد.بنابر این ، بهتر است فقط در حد توانتان مسئولیت قبول کنید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 09 شهریور 1389 [10:41 ]
  تحسین
 

همة ما زمانی که کاری را انجام نمی دهیم( یا آن را درست و تمام و کمال انجام نمی دهید) احساس گناه می کنیم. در نتیجه از درون دچار احساس بدی می شویم و اغلب از اشخاص یا شرایطی که باعث ایجاد احساس گناه در ما شده اند، بیزار و متنفر می شویم. سپس در دیگران به دنبال نقص ها و خطاهایشان می گردیم و شروع به اتهام زدن به آنها می کنیم: مانند این که تو بلد نیستی کارت را به خوبی انجام بدهی !
ولی این کار دردی را دوا نمی کند ؛ زیرا باعث می شود ما در چرخة انتقاد و سرزنش بیفتیم که هرگز پایان و انتهایی ندارد. در واقع در بازی چه کسی از همه بدتر است؟ هیچ برنده ای وجود ندارد و همه بازنده هستند.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 09 شهریور 1389 [10:41 ]
  دگرگونی
 

بیشتر ما انسان ها ترجیح می دهیم احساسات منفی مان را سرکوب و انکار کنیم.، آ«ها را نادیده بگیریم، مخفی شان کنیم، یا از آنها بگریزیم. ولی مشکل بزرگ این است که اگر ما با احساس گناه، خشم، نفرت، حسادت و اندوهمان روبه رو نشویم، آنها همانند غده ای چرکین فقط روز به روز بزرگ تر می شوند. بنابر این برای رهایی از احساس گناه باید در زندگی مان مستقیم با این احساسات مواجه شویم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 31 شهریور 1389 [08:54 ]
  شور و شوق
 

یادتان می آید ، پاسختان به این سوال چه بود: در آینده می خواهی چکاره شوی؟ در ضمن یادتان می آید چه چیزی سد راهتان شد و نگذاشت به آن رویا جامة عمل بپوشانید؟
همة انسانها به محض این که می فهمند، چه کاری به آنها انگیزه می بخشد و نیروی محرکه شان می شود، به طور طبیعی شور و شوقشان نسبت به آن کار زیادتر می شود. ولی یا ترس های وجودی شان سد راهشان می شود یا انسان های دیگر که سعی می کنند آنها را منصرف کنند. بسیاری از ما به جای این که انتخاب هایمان در زندگی بر اساس شور و شوق و علاقة خودمان باشد، بر این اساس است که دیگران نسبت به دنبال کردن آن آرزوها چه احساسی دارند و اصلا این قضیه را در نظر نمی گیریم که با دست کشیدن از موردی که در زندگی به آن علاقه و اشتیاق داریم، چه شکنجه ای را متحمل خواهیم شد. با سرکوب علایقمان و مخفی کردن آنها در پستوی ذهنمان فقط شور و شوقمان را نسبت به زندگی از دست می دهیم. همواره بخشی از وجودمان تشنة کشف آن علایق و استعدادها باقی می ماند تا روزی که استعدادهای واقعی مان را به خانواده و جامعه ابراز کنیم.
این که خودمان را قبول داشته باشیم و به دنبال علایق مان برویم، به هیچ وجه عملی خودخواهانه محسوب نمی شود. به خودتان بگویید من لایق این هستم که علایقم را پرورش دهم و رویاهایم را دنبال کنم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 31 شهریور 1389 [08:54 ]
  تفریح
 

فراز و نشیب ها و مسئولیت های زندگی باعث قطع ارتباط ما با شگفتی ها و هیجانات زندگی می شوند. آیا شما هم تفریح را اتلاف وقت می دانید و تصورتان این است که برای موفقیت و مثمرثمر بودن باید از آن چشم پوشی کینید؟ ایا به نظرتان تفریح کردن باعث تن پروری و لوس کردن اشخاص می شود و گمان می کنید نباید هر روز تفریح کرد و باید در مواقع و روزهایی خاص این کار را انجام داد؟ یا وقتی به دنبال تفریح و لذت بردن از زندگی هستید، احساس گناه تمام وجودتان را فرا می گیرد و نداهایی از درون دائم شما را سرزنش می کند و می گوید که آدمی نالایق، لوس و از خود راضی هستید؟
اگر جواب تان به این پرسش ها مثبت است، بدانید شما تنها نیستید و خیلی از انسان ها از این فکر مریض رنج می برند که انجام کارهایی صرفا برای دستیابی به احساس شادی و لذت یا فقط برای تفریح و سرگرمی، آدم را بی مسئولیت و لوس می کند. این خیلی غم انگیز است که بسیار یاز ما حتی فراموش کرده ایم چگونه بازی کنیم و تصورمان بر این است که بازی فقط مختص بچه هاست. ولی واقعا زندگی بدون تفریح و لذت بردن از چیزهایی که دوست داریم، چه معنا و مفهومی دارد؟ تفریح چیزی است که هرگز نباید در آن صرفه جویی کنیم یا خساست به خرج دهیم. تفریح یکی از عناصر ضروری برای رسیدن ما انسان ها به سعادت و بهروزی است و برای رسیدن به آرامش باید بدون هیچ احساس گناهی به کارهایی دست بزنیم که از آنها لذت می بریم: از خیره شدن به منظره ها به مدت طولانی تا پیاده روی به سوی قله کوه.
وقتی با انجام کاری که به شما لذت می دهد اجازه دهید ذهنتان آرام بگیرد، وضعیت روحی و جسمی تان بهتر می شود و وقتی رضایتی را که به دنبالش هستید بیابید، احساس می کنید انگار دوباره متولد شده اید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 31 شهریور 1389 [08:55 ]
  در لحظه زندگی کردن
 

بیشتر ما انسان ها خودمان روی استعدادهای درونی مان سایه افکنده ایم و مانع تابش نور آنها به بیرون از وجودمان می شویم. استعدادهای درونی شما چه هستند؟ چه چیزی مانع تابش نور وجودتان می شود؟
مدت یک ساعت دربارة زندگی دلخواهتان بیندیشید و سعی کنید آن را در ذهنتان به تصویر بکشید. فکر کنید با انجام چه کاری احساس سر زندگی و رضایت می کنید؟ ارتباطات صمیمانه تان را در نظر بیاورید. تمرکز روی زندگی دلخواهتان سفری خیالی در مسیر برنده شدن بلیت بخت آزمایی نیست، بلکه فرصتی است برای تمرکز بر رویاها و آرزوهایتان.
اگر برای دستیابی به آن زندگی آرمانی امیدوار و ثابت قدم هستید و احساس شور و شوق می کنید، بدانید در مسیری درست گام بر می دارید. بعد رویاهایی را که در سر می پرورانید روی کاغذ بیاورید و یک برنامة کاری برای خودتان بنویسید. اهداف بزرگتان را خرد و به اهدافی کوچک تر و دست یافتنی تر تبدیل کنید. سپس اولین گام را برای دستیابی به آن رویا بر دارید. در ضمن بدانید همین لحظه ای که در آن زندگی می کنید بهترین م وقع برای تمرکز عشقو انرژی تان بر هدفی است که می خواهید بدان دست یابید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 25 مهر 1389 [16:11 ]
  استقلال
 

بسیاری از ما نمی توانیم بر نیازها و خواسته های خودمان تمرکز کنیم. این کار برایمان بسیار مشکل است ؛ زیرا این تفکر غلط در ذهنمان جا افتاده است که ارزش وجودی ما وابسته به میزان ارتباطمان با دیگران و میزان کمکی است که به آنها می کنیم. در حالی که اگر ما به طور مرتب به ندای درنمان گوش دهیم و با احساسات واقعی مان در تماس باشیم و این طرز تفکر غلط را از ذهنمان بیرون بیندازیم، خیلی بهتر می توانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم و به آنها عشق بورزیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 25 مهر 1389 [16:11 ]
  خویشتنداری
 

ما انسان ها برای محک و قوی بودن ابتدا باید یاد بگیریم به جای کوباندن خود، از خودمان حمایت کنیم و نیازهای روحی، جسمی، فکری و عاطفی مان را در اولویت قرار دهیم. باید بگذاریم اعتماد بنفس در وجودمان رشد کند.
وقتی ما دچار احساس ناامنی می شویم، اگر به جای انتقاد از خود و دیگران، به خودمان و دیگران اعتماد کنیم، انسان هایی مثبت تر و خالص تر خواهیم بود، اعتماد به نفس ما افزایش پیدا خواهد کرد و این اطمینان به خود باعث می شود بتوانیم با متنانت و خویشتنداری به جنگ مشکلات روزمره برویم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 25 مهر 1389 [16:12 ]
  انگیزه
 

کلید انگیزه برای انجام هر کاری، چه کوچک و چه بزرگ، این است که به جای تکیه بر نکات منفی، بر نکات مثبت و روحیه بخش آن کار تمرکز کنید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 25 مهر 1389 [16:12 ]
  فردیت
 

در فرهنگی که برای همه چیز ما تعیین تکلیف می کند و درست و غلط را به ما تحمیل می کند، از مایملک ما گرفته تا شغلمان، روابطمان، انداممان، دوستانمان، ما انسان ها کاملا فردیت خود را از یاد برده ایم و زمانی که خود واقعی مان را فراموش کنیم، دچار احساس نومیدی، پریشانی و سردرگمی می شویم.
از نظر ما ، سفر به درون و کشف علایق فردی ، کاری نامانوس و عجیب و غریب است. این قضیه ربطی به سن و سال ندارد. زیرا بسیاری از ما سال ها وقت صرف کرده و نهایت تلاشمان را کرده ایم تا خودمان را با هر شرایطی تطبیق دهیم و شکستن قالب ها و چارچوب ها به نظرمان امری بسیار ترسناک و ناخوشایند می آید. ولی اگر خطر کنیم و قالب ها را بشکنیم، نتایجی عالی نصیبمان خواهد شد. نتایجی همچون رضایت واقعی و درونی، عزت نفس بالا و خوشحالی قلبی. وقتی ما خود واقعی مان را پیدا کنیم و دست به کاری بزنیم که به ما احساس خوبی بدهد، با تمام وجود به مفهوم این عبارت پی می بریم: این من هستم ، خود واقعی ام. و فرقی نمی کند آن کار چه باشد، لباس پوشیدنی ساده و راهی که در زندگی انتخاب می کنیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 25 مهر 1389 [16:13 ]
  انرژی
 

به نظر شما کدام یک از موارد زیر بهتر و سهل تر است؟ این که باک شما خالی و چراغ بنزین تان روشن شود و مجبور شوید کلی پیاده روی کنید تا از پمپ بنزین یک گالن بنزین بگیرید، یا قبل از این که دچار این همه استرس و سختی شوید باکتان را پر کنید و نگذارید کار به آن جاها بکشد؟
به خاطر داشته باشید کل زندگی همة انسان ها به انتخاب هایشان بستگی دارد. وقتی می گویید باید فلان کار را انجام دهید، واقعیت این است که شما آن را انتخاب می کنید. پس حواستان به انتخاب هایتان و انگیزة پشت آنها باشد. بر اساس آن انتخاب هاست که می توانیم برای خودمان و دیگران انرژی صرف کنیم.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 25 مهر 1389 [16:13 ]
  خوشحالی
 

همة ما انسان ها لحظاتی در زندگی داریم که ممکن است به نظرمان بسیار بی اهمیت و پیش پا افتاده باشند و به آنها اصلا اعتنا نکنیم؛ ولی ما می توانیم از همان لحظات به ظاهر پیش پا افتاده لذت ببریم. وقتی نوازدمان روی پاهای ما به خواب می رود، وقتی در صف صندوق فروشگاه غریبه ای سر صحبت را با ما باز می کند و حرف هایی خوشایند می زند، وقتی تنها هستیم و ناگهان موضوعی باعث خنده و شادی ما می شود. وقتی به چنین لحظات به ظاهر پیش پا افتاده ای توجه می کنیم و منتظر لحظاتی خارق العاده نمانیم، زندگی مان پر از لحظاتی پر معنا و واقعا لذت بخش می شود.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 25 مهر 1389 [16:14 ]
  رهایی
 

برای رهایی از احساس گناه به طور تمام و کمال، ابتدا باید خودمان را همانگونه که هستیم بپذیریم و در درجة اول به خودمان عشق بورزیم. وقتی به چنین مرحله ای رسیدیم، باید یاد بگیریم چگونه نگذاریم ترس هایمان و فشارهایی که به ما وارد می شود، باعث نابودی این رهایی و آزار ما بشود.
زیبایی ما انسان ها در تفاوت های فردی مان است و سر منشاء آزادی این است که خود منحصر به فرد و واقعی مان را بدون ترس و واهمه ای ابراز کنیم، بدون توجه به این که جامعه، خان.واده یا فرهنگمان ممکن است دربارة ما چه قضاوتی کند. بنابر این، مسئولیت آنچه را هستید، با تمام خوبی ها و بدی هایش، با همة زیبایی ها و زشتی هایش به گردن بگیرید و آن را قبول کنید. فقط با این کار است که انسانی متعالی می شوید و به رهایی دست می یابید.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 25 مهر 1389 [16:15 ]
  بی گناهی
 

بی گناهی ... تصور کنید این واژه چقدر به شما احساس سبکبالی و سرخوشی می دهد و احساس می کنید دیگر هیچ باری روی شانه هایتان سنگینی نمی کند. وقتی ما خودمان را گناهکار بدانیم، احساس دربند بودن، احساس سنگینی می کنیم، گویی باری عظیم روی دوشمان قرار دارد. ما انسان ها زیادی دربارة خودمان قضاوت می کنیم و روحمان را به محاکمه می کشیم. بایت کامل نبودنمان، بابت عیب و نقص هایمان احساس گناه می کنیم. در واقع اصلا به خودمان اجازه نمی دهیم انسان باشیم.
ما به دلیل نیازها، خواسته ها و امیالمان بر علیه خود کیفر خواست صادر می کنیم و یک عمر بار احساس گناه را به دوش می کشیم صرفا برای این که می خواهیم خود واقعی مان باشیم.
هم اکنون زمانش فرا رسیده است که برای سوء داوری هایمان تقاضای فرجام کنیم.
بدانید وقتی برای حمایت از خود و خانواده تان به سر کار می روید، گناهی مرتکب نشده اید.
بدانید وقتی برای مراقبت از خود و خانواده تان در منزل می مانید، گناهی مرتکب نشده اید.
بدانید وقتی رک و راست حرف دلتان را می زنید بدون این که به شخصیت دیگران آسیب بزنیدف گناهی مرتکب نشده اید.
بدانید وقتی آنچه را نیاز دارید طلب می کنید، گناهی مرتکب نشده اید.
بدانید وقتی حرفی می زنید و به آن عمل می کنید گناهی مرتکب نشده اید.
بی گناه. بی گناه . بی گناه.
اگر موضوع را دقیق تر بررسی کنیم، نتیجه می گیریم که تک تک ما انسان های روی این کرة خاکی ذاتا و بالفطره انسان هایی معصوم هستیم و گاهی که اسیب می بینیم و به دلیل ترسها و رنج هایمان خودمان یا دیگران را می کوبانیم، باز هم ذاتی بی گناه و معصوم داریم؛ زیرا همة ما قلبا دنبال عشق، ارتباط، پذیرش و آزادی هستیم.
دفعة بعد که خودتان را پای میز محاکمه کشیدید و خواستید خودتان را بابت این که تمام وقت و انرژی تان را امام و کمال در اختیار دیگران قرار نمی دهید متهم می کنید، یا خواستید خودتان را بابت نعمت هایی که در زندگی دارید تنبیه کنید، آن بخش معصوم و بی گناه وجودتان را تصور کنید که وارد اتاق محاکمه می شود به جایگاه می آید و فقط از خودش عشق، امید و نیکی ساطع می کند. بگذارید معصومیت وجودتان دادستان، قاضی، هیات منصفه، و وکیل مدافع آن حکم باشد تا تمام وجودتان را بخشش، پذیرش و قدردانی فرابگیرد. بگذارید حکمی تازه صادر کند: این که شما گناهکار نیستید و قلب و روحی معصوم و بی گناه دارید.

  امتیاز: 0.00