منو
 صفحه های تصادفی
کور رنگی چشم
اعتقاد من به طبیعت
پرکاری تیرویید
منابع انرژی آینده
مبارزه امام کاظم علیه السلام با غاصبان خلافت
سؤال ابوجارود از امام باقر علیه السلام
دفاع کردن در فوتبال
یس - یاسین
پایداری بر دین و ولایت همانند جهاد در کنار پیامبر
عصر امام خمینی -برائت جهانی از عقاید الحادی
 کاربر Online
465 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  شنبه 07 فروردین 1389 [07:57 ]
  نقد ویژگی دانش آموزان خلاق و نگرش آن ها به نظام مدرسه
 

هنگامی که از صفات افراد خلاق سخنی به میان می آید، برخی از افراد ممکن است تصور کنند که داشتن یک یا دو یا تعدادی از این صفات می تواند نشانه ی خلاق بودن آن ها باشد و اگر خلاقیتی د رخود مشاهده نکرده باشند یا دیگران به آن پی نبرده باشند ممکن است از خود بپرسند که چرا با داشتن این صفات خلاق نیستند؟ اگر خلاقیت را محصول چند عامل بپنداریم در آن صورت ممکن است که چنین تصوری نیز از خلاقیت و صفات مربوط به آن داشته باشیم .باید این موضوع را دانست که خلاقیت محصول عوامل بسیار بسیار متعددی است که گاهی مجموعه ای از آن ها یا گاهی هم تعدادی از آن ها می تواند موجب بروز آن شود ولی مهمتر از همه این است که فرد خلاق باید انگیزه و اراده ی خلاق شدن را داشته باشد و د رآن صورت است که در یک پروسه یا فرایند زمانی، این احتمال وجود دارد که خلاقیت رخ دهد .توجه به برخی از این صفات ، آن هم به صورت مجزا راه مناسبی برای این که بدانیم خلاق هستیم یا نه نیست به طور مثال دانش آموزی ممکن است ایده ها و نظرات خود را در بند اول ویژگی کودکان و دانش آموزان خلاق اشاره شد را بدون ترس در کلاس مطرح کند اما این ویژگی فقط به خاطر داشتن اعتماد به نفس بوده باشد یا به خاطر کسب تجربه در زمان های متوالی که ترس از صحبت کردن در جمع را ندانسته باشد یا فرضاً دانش آموزی دیگر ممکن است ایده ها و نظرات بیشتری نسبت به سایر همسالان خود در خصوص یک موضوع ارائه دهد و این موضوع محصول تجارب یا مطالعه ی او در آن زمینه باشد و شاید به این معنا نباشد که او حتماً به عمق مطالب پی برده است .دانش آموز دیگری ممکن است به ترسیم و نقاشی زیاد بپردازد و حتی در موقع درس دادن معلم به آن کار مشغول باشد که احتمال دارد به خاطر بی توجهی ، بی رغبتی به درس و حتی به علت اضطراب زیاد دست به چنین کاری می زند . از این رو نمی توان به تنهایی به صرف این که برخی از صفات در وجود یک شخص مشاهده می شود قضاوت کرد که او خلاق است اما در بررسی های به عمل آمده توسط محققان و پژوهشگران ، ویژگی هایی در آن ها یافت شده است که به آن ها اشاره شد . برخی از این صفات از سایر صفات دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار هستند و جنبه ی اختصاصی تری پیدا می کنند به طور مثال اگر دانش آموزی برای مسایل گوناگون ، راه حل ها و پاسخ های متفاوتی بیان می دارد و برای حل یک مساله به یک راه اکتفا نمی کند به واسطه ی این صفت ، احتمال بیشتری دارد به خلاقیت دست یابد تا این که فرضاً در کلاس درس ، سوالات غیر عادی یا عجیبی را مطرح کند زیرا طرح سوال عجیب و غیر عادی گر چه یک نوع نگاه متفاوت داشتن به مساله است اما به طور معنا داری با دانش آموز اول که راه های گوناگونی را می یابدتفاوت دارد . از این رو داشتن برخی از صفات از اهمیت بیشتری برخوردار ند .گرچه دارا بودن صفات دیگر یا مجموعه ای از صفات مد نظر می باشد ولی برخی از مجموعه ها ، قابلیت بیشتری برای بروز خلاقیت دارند .حتی افراد عادی نیز دارای برخی از صفات مذکور هستند که همین موضوع نشان می دهد که خلاقیت فقط محصول برخی از صفات شخصیتی نیست و جالب است بدانیم که برخی از خلاق ترین افراد نامی و مشهور در دوران تحصیل خود، تعداد زیادی از این صفات را نداشته اند و در دوره های بعد ، در زندگی خود ، به مرور چنین ویژگی هایی را نمایان ساخته یا حتی برخی از این صفات را اصلاً نداشته اند به طور مثال از طرد شدن احساس بدی داشته اند یا اصولاً گوشه گیر و کم حرف و.... بوده اند .مشاهده ی هر یک از صفات به ظاهر مثبت یا به ظاهر منفی و ناخوشایند نباید سبب شود تا به طور سطحی و عامیانه در مورد هر دانش آموزی اظهار نظر شود .مردم معمولاً علاقه مندند تا با برچسب های قالبی خود، افراد را خیلی سریع طبقه بندی کنند و اگر این نوع نگرش ها در بین مربیان نیز رایج شود، بسیار آسیب زا خواهد بود « این دانش آموز کم حرف است و به نظر می رسد که آدم متفکر و هوشمندی است » یا « آن یکی بسیار انتقاد گر است و حتماً آدم خلاقی خواهد شد » و عباراتی از این دست ، فقط برچسب هایی هستند که صحت و سقم آن ها باید در عمل و به مرور زمان و همراه با آموزش مهارت های خلاقیت و غیره مشخص شوند که کدام فرد خلاق است یا کدامیک از قوه ی خلاقیت کمتری برخوردار است . اگر نظام آموزشی برای صرف بودجه یا اعطای امکانات خاصی دچار مشکلات ویژه ای است که نمی تواند بر روی همه ی افراد برای پرورش خلاقیت سرمایه گذاری کند، علاوه بر کارشناسان فن، این وظیفه ی مربیان است که با در نظر گرفتن عوامل مختلف و نه عوامل محدود ، افراد خلاق تر را شناسایی کنند ، ضمن این که هر مربی به سبب اخلاقیات انسانی موظف است که در این راه سعی نماید تا انرژی و وقت خود را صرف تمام دانش آموزان خود نماید تا از این طریق کسی از امکانات محدود نیز محروم نماند ، مربی می باید لطف و محبت و دانش خود را برای عموم آنان صرف نماید و طبیعی است که افراد خلاق، خود به خود به واسطه ی انگیزه ی بیشتر، از چنین فرصت هایی، بهره بیشتری خواهند برد.ضعف دانش آموزان برخی از دروس یا مهارت ها الزاماً به معنای بی انگیزگی یا قوای ذهنی ضعیف آن ها نیست و مربی نمی تواند با مشاهده ی چنین مواردی ، از این افراد قطع امید کند . خلاقیت با موفقیت در تحصیل یا شادابی در کلاس درس و فعال بودن ارتباط خطی یا مستقیمی ندارد بلکه زمینه های خلاقیت در برخی از دانش آموزان با سایرین متفاوت است و مربی که بخشی از نظام آموزشی و اجتماعی است در حدود ووظایف خود می باید به این نکات توجه نماید . از سوی دیگر مربی باید با واقعیات وجودی یک دانش آموز نیز به شکل واقعی برخورد نماید .برخی از مربیان یا اولیا، هنگامی که با چنین ضعف هایی از دانش آموزان خود مواجه می شوند راه کاملاً معکوس و افراطی را در پیش م یگیرند و به آن ها می گویند که بسیاری از بزرگان و نوابغ و اندیشمندان به طور مثال در ریاضی ضعف داشتند و ناگهان نبوغ آن ها شکوفا شد و بدین ترتیب امیدهای واهی می دهند . این عبارات برای دانش آموزی که ضعف را به واقع و به طور عینی در خود درک می کند نه تنها ثمر بخش نیست بلکه ممکن است اعتماد به نفس باقیمانده ی او را برباید و احساس ضعف مفرط شخصیتی یا عدم کفایت بیشتری نماید زیرا آن چه که او نیاز دارد ، روش هایی برای فرضاً فهم مساله است و او خوب درک می کند که ابهام و تعلیق در چنین وضعیتی به چه معناست زیرا او با مفهوم به نام نمره بیشتر درگیر است و نمره مفهوم واقعی تری برای اوست تا شهرت و موفقیتی که هیچگونه توانایی خاصی در آن را در خود ادراک نمی کند . چنین مقایسه هایی فقط احساس گگناه و سرزنش را در این افراد به دنبال خواهد داشت چرا که او خود را مقصر می پندارد و حس می کند که در عرصه رقابت با همسالان خود کوتاهی کرده یا توانایی رقابت و فهم مطالب را ندارد . آن چه یک دانش آموز به آن احتیاج دارد ، روش های کار آمد حل مساله و شیوه های متناسب با او می باشد و این از وظایف خاص و انحصاری یک مربی است . آن گاه که او به چنین توانایی دست یافت در آن صورت می توان مرحله به مرحله ، آن توانایی را افزایش داده تا به سطح مورد انتظار خود و مربی نایل شود . بحث از خلاقیت در کلاس هایی قابل گفتگو و بررسی است که در وهله نخست ، مربی در کلاس درس خود با موفقیت عمل کرده و سپس با بسط و گسترش دانش عمومی و پیرامونی آن درس ، آنان را به اختیار با شوق وافر به سوی کشف مسایل جدیدتری رهنمون شود.

  امتیاز: 0.00