یکی از موارد بحث انگیز به ویژه هنگامی که این نظریه ارائه شد و به تبع آن در سطح افکار عمومی به آن پرداختهشد، این موضوع بود که اگر ناهشیاری، ظرفیت بالایی برای درک مفاهیمی که در عالم بیداری و هشیاری قابل ادراک نیستند را دارد بنابراین زمانی که آدمی به خواب میرود طبعاً قدرت خلاقهاش میباید افزایش چشمگیری داشتهباشد و از این منظر بود که هیپنوتیزم یا خواب مصنوعی و پدیدهی خواب دیدن و رویاها مورد اقبال عموم قرار گرفت. البته وجوه مشترک خواب و بیداری اگر چه ناچیز به نظر میآید اما این دو وجوه مشترک زیادی دارند. پدیدهی رویا دیدن نشان میدهد که ما هنگام خواب نیز فکر میکنیم هر چند که تفکر در رویا دیدن از جهاتی با تفکر در بیداری فرق دارد. وقتی افراد به خواب می روند در مقابل محیط و محرکها به طور کامل حساسیت خود را ازدست نمیدهند و به طور مثال صدای گریهی طفل، والدین را که مراقب او هستند از خواب بیدار میکند. خواب بیطرح و نقشه هم نیست مثلاً بعضی از افراد میتوانند تصمیم بگیرند که در ساعت معینی از خواب بیدار شوند و موفق هم میشوند. خواب دیدن یکی از حالتهای هشیاری دگرگون است که در آن، تصویرهای ذهنی به یاد می مانند و صحنههای خیالی، موقتاً با واقعیت بیرونی اشتباه گرفته میشوند. اگر افرادی که از خواب بیدار میشوند در یک محیط آرام باشند و رویاهای خود را مرور کنند، آن رویاها را به یاد خواهند آورد و گرنه رویاها به سرعت پاک میشوند. بعضی از اشخاص نیز میتوانند بدانند که چه وقت خواب میبینند و بعضی از آنها چنان رویاهای طبیعی و عاری از خصوصیت عجیب و غیرمنطقی که در رویاها زیاد است را دارند که احساس میکنند بیدار و هشیار هستند و حتی بیدار شدن دروغین را میبینند مانند دانشآموزی که در خواب، سر جلسهی امتحان میرود غافل از این که او خواب بودهاست و در عالم واقعیت از امتحان جا میماند!
روانشناسان نشان دادهاند که محتوای رویا را میتوان تا حدی کنترل کرد به این معنا که افراد آنچه را که میخواهند خواب میبینند. به نظر فروید، رویاها ناشی از خواستهها و آرزوها و افکاری هستند که در عالم بیداری مورد قبول و پسند نیستند اما در عالم خواب با چهره عوض کردن، ظاهر میشوند و به همین دلیل است که شخص خیلی از معانی رویاهای خود را در عالم بیداری درک نمی کند و ممکن است از خود بپرسد که فرضاً چرا چنین خوابی را دیدهام؟!
برخی از محققان مانند اوانز evans معتقد هستند که خواب دیدن، دورهای است که طی آن، مغز از دنیای بیرونی فارغ میشود و از این فراغت و آسودگی برای سازماندهی اطلاعاتی که در طول روز دریافت کرده و تلفیق و ترکیب آن ها با محتوای حافظه سود میبرد. بعضیها نیز مانند هابسون hobsonمعتقدند که رویاها دارای کارکرد حل مساله هستند اما به این نظریه انتقاد شدهاست و گفته میشود که محتوای رویاها معمولاً به خصوصیات فرهنگی، جنسیت زن و مرد ، شخصیت خواب بیننده وابسته است و رویاها به نوعی معانی روانشناختی دارند نه این که رویاها کارکرد حل تعارض و مساله داشتهباشند. در رویاها، هیجانات منفی بیشتر از هیجانات مثبت است و یک پیوستگی بین رویاها با زندگی واقعی آدم ها وجود دارد مثلاً آدام اشنایدر adam Schneider می گوید: تحلیل رویاهای یادداشت شدهی مردم در طول زمان نشان میدهد که در محتوای رویاهای هر کسی در طی ماهها یا سالها، مشابهت عجیبی وجود دارد به طوری که میتوان از طریق آنها علایق و خواستههای افراد را پیشبینی کرد. بلاگرو blagrove معتقد است که رویا با تفکر در بیداری فرق دارد و هدفمند و اندیشه ورز متفکر نیست و احتمال ندارد که خواب دیدن، دارای کارکرد حل مساله باشد و منجر به کشفیات یا خلاقیت شود.
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!