منو
 صفحه های تصادفی
دیوان برید
امام علی علیه السلام، دریایی خروشان و خورشیدی درخشان
علی اکبر دهخدا
دیابت
هیدروکسیل دار شدن، تشکیل دیولهای -1، 2
پدر علم فیریک ایران
دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه تبریز
نقش مذهب و فلسفه زندگی در بهداشت روانی
پیش بینى و کنترل توفان
نارسا خوانی
 کاربر Online
958 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  شنبه 01 اسفند 1388 [04:45 ]
  نقد رابطه ی خلاقیت با ناهنجاری
 

آیا براستی ، بیماری های گوناگون روحی – روانی و در یک کلام ،ناهنجاری ، رابطه ای با خلاقیت دارند؟ فرض را بر این می گذاریم که دارند . در این صورت چه نتیجه ای خواهیم گرفت؟ این که بیماری خوب است ؟طبیعتاًرفتار ناهنجار یا افکار بیمار گونه مورد تایید نیستند و خلاقیت یا نبوغی که با سلامت همراه باشد دلپذیر تر است . زندگی حاصل از رنج و درد روحی برخی بزرگان نباید ما را به اشتباه اندازد که تداوم یا تقویت برخی از رفتارها یا افکار بیمار گونه ممکن است موجب خلاقیت شوند . از سوی دیگر گزارش هایی که در خصوص افراد خلاق و نابغه نوشته شده اند، گاهی با اغراق همراه بوده اند و افراد عادی که از درک حقایق و میل به کنجکاوی یا شور و شعف چنین افرادی عاجز بوده اند ، طبعاً رفتار و افکار ایشان را بیمار گونه تلقی می کرده اند به طور مثال یک نمونه بسیار معروف زندگی نیوتون است که ساعت خود را به جای تخم مرغ در ظرف آب جوش گذاشته بود و مواردی از این قبیل که حاصل غرق شدن چنین افرادی در کار می باشد و در نظر عوام، ناهنجاری تلقی می گردد .افراد خلاق و نواندیش ، به واسطه ی دید و تفکر واگرای خود که دنیا را طور دیگری می یابند با سایرین تفاوت دارند .سبک زندگی ، عادات و علایق آنها تفاوت چشمگیری با سایرین دارد که در آینده به صفات شخصیتی آن ها خواهیم پرداخت . از طرف دیگر همان گونه که اشاره شد ، بهنجاری و ناهنجاری تعاریف دقیقی ندارند و گاهی وابسته به میل یا گرایشات افراد تفسیر و تعبیر می شوند . تمرکز انرژی افراد خلاق بر روی زمینه های خاصی است که توجه و زمان بسیار زیادی را صرف آن امور می کنند و به تبع آن ، سبک عادات و زندگی ایشان متفاوت خواهد شد به طور مثال یک نویسنده به واسطه ی پرداختن به زندگی آدمیان و خلقیات آنها، از درون گرایی بیشتری نسبت به سایرن برخوردار است .او به زندگی خیالی و پردازش رفتار آدمی در ذهن خود می پردازد تا بتواند زوایای گوناگون زندگی انسان ها را بازسازی کرده و به امور تازه ای دست یابد و این نوع نگاه باعث می شود که زندگی روانی نویسنده غنی تر و پربار تر باشد و در نتیجه به امور دیگر ممکن است کمتر توجه نماید و در نظر یک ناظر بیرونی این نوع زندگی ممکن است مورد پسند وی نباشد او را بیمار و ناهنجار تلقی نماید . باید توجه داشت که خلاقیت همواره با نیازهای گوناگون آدمی مرتبط است و فردی که به رفع نیازها توجه فعال دارد و در صدد خلق راه هایی نو می باشد ، از شرایط موجود رضایت خاطر ندارد و در نتیجه این نارضایتی اقدام به خلق و تولید یک فکر یا محصولی می کندکه سایرین یا به این نیاز پی نبرده اند یا قدرت و توان یا انگیزه و رغبت برای چنین اموری ندارند و تفاوت از همین جا آغاز می شود . از این رو این تفاوت ها منجر به تفاوت در سطح تفکر یا عمل و زندگی روزمره نیز می شود .البته واکنش به درک چنین تفاوت ها ونیازهایی در افراد خلاق متفاوت است .برخی از آن ها به واسطه ی شرایط زندگی شخصی یا اجتماعی و غیره برای درک حقایق گوناگون رنج بیشتری تحمل می کنند یا با موانع بیشتری مواجه می شوند و از این رو با هیجانات و عواطف متفاوتی از یکدیگر مواجه خواهند شد .مطالعه ی زندگی نامه ی ایشان و شرایط زندگی سخت یا بارفاه ایشان یا دوره های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و.. دشوار یا آسان هر یک از آنها می تواند روشنگر باشد .یک موضوع دیگر را نباید نادیده گرفت که افراد خلاق و یا بسیار خلاق، همچون سایر انسان ها ، دوره هایی از هنجاری مرا تجربه می کنند و بدین سبب نباید ارتباط معنادار و تمام و کمالی بین تمام هیجانات مثبت و منفی آنها با آثار آن ها برقرار کرد .چه بسا هر یک از آن ها در شرایط خلقی و عاطفی متفاوت ، ابداعات متفاوتی داشته و به طور دقیق نمی توان اظهار داشت که فرضاً تولید یا نوآوری یک فرد خلاق حتماً در حالت بیماری یا بالعکس در حالت سلامت روانی به وجود آمده است زیرا مرز بین سلامت و بیماری مرز دقیق و روشنی نیست و چه بسا مقداری از تفکر خلاق یک فرد در دوره ای از سلامت و تکمیل آن در دوره ای از استرس و فشار هیجانات منفی شکل گرفته باشد .از سوی دیگر ، از پاره ای از استثنائات که بگذریم ، افراد خلاق یا نوابغ همواره در وضع روحی بدی قرار نداشته و غالب آنها از سلامت روانی قابل توجهی برخوردار بوده اند .اگر ونک گوک در سراسر عمر خود بیمار بوده و رنج می کشید بسیاری از دیگران در عین سلامت روانی به موفقیت رسیده اند .نکته مهم دیگر این مطلب است که اگر بیماری رابطه ی مستقیمی با خلاقیت یا نبوغ داشته باشد اولاً باید به مقدار و درجه ی بیماری توجه داشت و آن را ارزیابی کرد به این امضا که چه مقدار از بیماری موجب بروز افکار خلاق خواهند شد و ثانیاً با واقعیت های موجود قضاوت کرد به این معنا که از بین چه تعداد بیمار مبتلا به اختلالات مختلف روانی ، خلاقیت در عرصه های مختلف روی می دهد؟پاسخ بسیار واضح است که اگر فرض را بر چنین رابطه ای بگذاریم ، از بین بیماران مبتلا به عوارض شدید، خلاقیتی که قابل توجه باشد صادر نشده و میزان ناهنجاری در افراد خلاق به گونه ای است که گویی مانند محرک عمل می کند به این معنا که حتی اگر ناهنجاری وجود داشته باشد، ناهنجار یهای عامل رشد واقع می شوند نه پسرفت و تحلیل انرژی از این رو می توان نتیجه گرفت که چگونگی مواجه شدن با تنش ها ، سبک مقابله با استرس و در یک کلم مدیریت فشار روانی و استفاده ی بهینه از عواطف که مانند سوخت برای ماشین تفکر و خلاقیت هستند در درجه ی اول قرار دارد .

  امتیاز: 0.00