منو
 صفحه های تصادفی
رابرت گدارد
تاکسی پرنده
قتل سفیانی
جایگاه حضرت خدیجه در بهشت
سبزیها
تربت شهید
الکتریسیته ساکن
تحلیل تغییر شکل سنگها
امتیاز کشتیرانی در کارون
گالوانومتر پیشرفته
 کاربر Online
1010 کاربر online
 : خلاقیت
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه خلاقيت ارسال ها: 224   در :  شنبه 14 آذر 1388 [09:10 ]
  خلاقیت و ناسازگاری
 

بحث سازگاری به معنای سازگاری با محیط و رویدادهای زندگی است. در تعریف هوش نیز به میزان سازگاری فرد با محیط اشاره می شود یعنی افراد باهوشتر با امور بیرونی و درونی خود سازگارترند مثلاً نوجوانان باهوش به بازی هایی می پردازند که از طریق آن بتوانند معلم خود را خشنود کنند و با کمترین میزان زحمت و با سرعت زیاد ، بهترین نمرات را کسب کنند . لذا آنها زندگی مسالمت آمیز و راه رسیدن به امور مورد علاقه ی خود را می دانند .اما نوجوانان سرکش به خاطر نیاز به این که مطرح شوند و جلب توجه کنند به این اعمال رغبتی ندارند .آنها به نوعی با خیلی چیزها مخالف هستند و مثلاً به قوانین ایراد می گیرند و بسیاری از مفاهیم را
نمی پذیرند و این گونه رفتارها ، به نوعی رد کلیشه ها و داشتن نظرات متفاوت از دیگران است که در گذشته تصور بر این بود که این افراد خلاق تر هستند . اما دوبونو معتقدد است که با فراگیری تکنیک های خلاقیت ، افراد مطیع و سر به راه را می توان خلاق تربیت کرد زیرا آنها مهارت بیشتری در امور سازگارانه دارند و خیلی زودتر از افراد سرکش و ناسازگار می توانند خلاق باشند . افراد ناسازگار در لحظاتی با مخالفت های خود خلاقیت را نشان می دهند ولی افراد مطیع نیازی به مخالفت با امور ندارند و به همین دلیل این گونه خلاقیت ها می تواند در جای خود بسیار سازنده و مبنایی برای ظهور اندیشه های نو باشد . لذا خلاقیت محدود به افراد سرکش نیست . دوبونو مردم ژاپن رابه عنوان مثال ذکر می کند که آنها بیشتر به رفتار گروهی تمایل دارند تا به پرورش افراد استثنایی و خلاق .فرهنگ ژاپنی ارزش زیادی به خلاقیت های فردی نمی دهد و آنها موفقیت اقتصادی خود را مرهون جمعی خود می دانند .آنها دانسته اند که آگاهی از اصول خلاقیت بسیار مهم است و در این راه تلاش جمعی می کنند.

نقد و بررسی خلاقیت و ناسازگاری

هنگامی که ناسازگاری سخن به میان می آید باید به مصداق و عینیت آن توجه کرد .
دانش آموزان ناسازگار دسته بندی می شوند. برخی از آنها با اصول مخالفند و سر ناسازگاری روانی دارند .
ناسازگاری روحی- روانی دلایل متعددی دارد به طور مثال دانش آموزی تحت تاثیر حسادت با یک دانش آموز موفق مخالفت می کند و عقاید او را صحیح نمی داند و به تعبیر رایج، به نه گفتن عادت کرده است .او یا به مخالفت با دیگران می پردازد یا به مخالفت با خود .خود را آزار می دهد و ممکن است دست به کارهایی بزند که موجب تحقیرش شود و جز آن ،دانش آموز ناسازگار دیگری ممکن است با قوانینی که ارو را محدود می کنند مخالفت کند و برای اثبات حقانیت خود احتمال دارد استدلالات نو بدیعی نیز بیاورد که در جای خود جالب باشند.اما اتفاقی هستند و معمولاً عملی کردن ایده ها و عقایدشان با مشکلاتی روبروست .به طور مثال ممکن است به انجام تکالیف ناسازگار باشند و آن را عملی بیهوده تلقی کنند و حتی اگر نظر آنها عملی شود، دلایل دیگری برای درس نخواندن یا عدم اجرای قوانین بیاورند اما ناسازگاری در فکر الزاماً مشکل آفرین نیست . افراد بزرگ بسیاری بوده اند که با افکار رایج مخالف بوده و دگر اندیشی آنها با گذشت زمان به اثبات رسیده است .بنابراین هنگامی که از ناسازگاری و مطیع نبودن صحبت
می شود باید به این درجات ناسازگاری توجه داشت. در اینجا موضوع تربیت بسیار اهمیت دارد اگر آنها به خوبی آموزش ببینند به علت انگیزه های متفاوتشان موفق خواهند شد اما علت این که آنها رشد نمی یابند به خاطر قالبهای اجتماعی است که معمولاً توسط افراد نا آگاه سرخورده شده یا با تفکراتشان با جدیت برخورد می شود و چه بسا ناهنجاری آنها بیشتر شود .نکته دیگر که نه تنها در افکار دوبونو بلکه در مروجین تکنیکهای خلاقیت به چشم می خورد مقایسه های یک جانبه و اغلب اشتباهی است که به عوامل متعدد اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی،جغرافیایی و جز آن به خوبی نمی نگرند . به طور مثال بسیاری از صاحبنظران به پیشرفت های اقتصادی یک ملت مانند ژاپن اشاره می کنند بی اینکه نقش عوامل دیگر را غالباًمهمتر و اساسی ترند نادیده می گیرند . کشور ژاپن پس از بمباران اتمی و اشغال به سرعت رشد کرد و عوامل جهانی مانند سرعت رشد اقتصادی کشورهای سرمایه داری، نیاز به تولیدات متعدد در جهان و بسیاری از دلایلی که اقتصادی و سیاسی بودند در رشد آنها نقش عمده ای داشت . آمریکایی ها به دلایل گوناگونی در اینجا امکان پرداختن به آن نیست در صدد توسعه ی برخی از کشورها و بالعکس برآمدند .جهان سرمایه داری پس از جنگ ، فعال شده بود و مدام رشد می کرد و البته ژاپنی ها نیز زحمت فراوان کشیدند . نظم در مدیریت و تلاش جمعی برای رشد الزاماً به معنای رویکرد خلاقانه ی جمعی نیست .کشورهای آمریکای لاتین با تمام تلاش خود به رشد کافی نرسیدند مثلاً کوبا با تحریم های متعدد آمریکایی ها مواجه بود اما اعزام ملی آنها با تمام شور و هیجانشان موجب رشد وسیع آنها شد . علل تاریخی ، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و جز آن را باید در نظر آورد و البته در حد توان می باید به برنامه های جمعی خلاقانه و عزم ملی برای رشد و نوآوری نیز چشم دوخت .گاهی اوقات نظم در کار و اجرای قوانین بیشتر از خلاقیتهای فردی و حتی جمعی به نتایج موثری منتهی می شود .ژاپنی ها و آلمانی ها در این زمینه سرآمد هستند زیرا اجرای وظایف ، بستری را برای رشد و سپس خلاقیت را فراهم می آورد . بروز خلاقیت جمعی به پیش نیازهایی از این گونه احتیاج دارد

  امتیاز: 0.00